پرش به محتوا

ماریا شل: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۶۲۶ بایت اضافه‌شده ،  ۱ سال پیش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
بازیگر زن اتریشی-سوئیسی، برندۀ جایزۀ افتخاری بهترین بازیگر زن جشنوارۀ فیلم کن و جایزۀ بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم ونیز. پدرش، ادیب و داروخانه‌دار و مادرش بازیگری اتریشی بود که به همراه فرزندانشان در سال 1938م از دست نازی‌ها به سوئیس مهاجرت کردند. برادر کوچک‌تر ماریا، [[ماکسیمیلیان شل]]، از برجسته‌ترین بازیگران غیرانگلیسی‌زبان سینمای امریکا طی سال‌های آخر دهۀ 1950 تا اواخر دهۀ 1970م بود. ماریا ابتدا در یک صومعه در آلمان تحصیل کرد. سپس به سوئیس رفت و تحصیلاتش را در مدرسۀ هنرهای تئاتری [[زوریخ، شهر|زوریخ]] به پایان برد. از سال ۱۹۴۲م جلوی دوربین رفت. اوج کارش طی دهۀ ۱۹۵۰م بود که برای ''آخرین پل''<ref>''The Last Bridge''</ref> (1954م) از [[جشنواره فیلم کن]] و برای ژروز<ref>''Gervaise''</ref> (1956م) از جشنوارۀ فیلم ونیز برندۀ جایزۀ بهترین بازیگر شد. همسر اولش هورست هشلر<ref><bdi>Horst Hächler</bdi></ref> (از 1957 - 1965م) بازیگر، تهیه‌کننده و کارگردان آلمانی و دخترش (از همسر دومش) بازیگر است. ماریا در تئاتر نیز فعالیت داشت.  
بازیگر زن اتریشی-سوئیسی، برندۀ جایزۀ افتخاری بهترین بازیگر زن جشنوارۀ فیلم کن و جایزۀ بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم ونیز. پدرش، ادیب و داروخانه‌دار و مادرش بازیگری اتریشی بود که به همراه فرزندانشان در سال 1938م از دست نازی‌ها به سوئیس مهاجرت کردند. برادر کوچک‌تر ماریا، [[ماکسیمیلیان شل]]، از برجسته‌ترین بازیگران غیرانگلیسی‌زبان سینمای امریکا طی سال‌های آخر دهۀ 1950 تا اواخر دهۀ 1970م بود. ماریا ابتدا در یک صومعه در آلمان تحصیل کرد. سپس به سوئیس رفت و تحصیلاتش را در مدرسۀ هنرهای تئاتری [[زوریخ، شهر|زوریخ]] به پایان برد. از سال ۱۹۴۲م جلوی دوربین رفت. اوج کارش طی دهۀ ۱۹۵۰م بود که برای ''آخرین پل''<ref>''The Last Bridge''</ref> (1954م) از [[جشنواره فیلم کن]] و برای ژروز<ref>''Gervaise''</ref> (1956م) از جشنوارۀ فیلم ونیز برندۀ جایزۀ بهترین بازیگر شد. همسر اولش هورست هشلر<ref><bdi>Horst Hächler</bdi></ref> (از 1957 - 1965م) بازیگر، تهیه‌کننده و کارگردان آلمانی و دخترش (از همسر دومش) بازیگر است. ماریا در تئاتر نیز فعالیت داشت.  


شل در دهۀ ۱۹۵۰م تماشاگران اروپایی و انگلیسی را با بازی‌های تکان‌دهندۀ خود در نقش زنان زجرکشیده و مظلوم شگفت‌زده کرد. به طوری که در ۱۹۵۱، ۱۹۵۲، ۱۹۵۴، ۱۹۵۵ و ۱۹۵۶ به عنوان بازیگر محبوب سال انتخاب شد. تا ۱۹۶۰م در قریب به بیست و پنج فیلم ظاهر شد. از آنجا که قادر بود به پنج زبان صحبت کند، دیگر نیازی به دوبله نداشت؛ که این خود دلیل دیگری برای انتخابش به عنوان شخصیت مرکزی فیلم‌های بین‌المللی به شمار می‌آمد. پس از بازی‌های موفق در آثاری مثل ''شب‌های روشن''<ref>''Le notti bianche''</ref> (1957م) و ''یک زندگی''<ref>''One Life''</ref> (1958م)، ورودش به هالیوود با ''برادران کارامازوف''<ref>''The Brothers Karamazov''</ref> (1958م) او را به عنوان تازه‌ترین پدیده میان بازیگران بین‌المللی به دنیا معرفی کرد. به طوری که با [[برگمان، اینگرید (۱۹۱۵ـ۱۹۸۲)|اینگرید برگمان]] در دهۀ ۱۹۴۰م مقایسه شد. اما به دنبال چند اشتباه در انتخاب فیلم‌ها که نقش گروشنکا<ref>Grushenka</ref> در ''برادران کارامازوف'' نیز جزو آنان به شمار می‌آمد، در دهۀ ۱۹۶۰م به‌سرعت رو به نزول گذاشت. تماشاگران این دوره دیگر چندان علاقه‌ای به تماشای زنان نالان و عزادار نداشتند. بدین ترتیب در ۱۹۶۳م سینما را ترک گفت و فعالیت در تئاتر را پی گرفت. در ۱۹۶۸م مجدداً به سینما بازگشت؛ اما این بار در نقش‌های دوم.  
شل در دهۀ ۱۹۵۰م تماشاگران اروپایی و انگلیسی را با بازی‌های تکان‌دهندۀ خود در نقش زنان زجرکشیده و مظلوم شگفت‌زده کرد. به طوری که در ۱۹۵۱، ۱۹۵۲، ۱۹۵۴، ۱۹۵۵ و ۱۹۵۶ به عنوان بازیگر محبوب سال انتخاب شد. تا ۱۹۶۰م در قریب به بیست و پنج فیلم ظاهر شد. از آنجا که قادر بود به پنج زبان صحبت کند، دیگر نیازی به دوبله نداشت؛ که این خود دلیل دیگری برای انتخابش به عنوان شخصیت مرکزی فیلم‌های بین‌المللی به شمار می‌آمد. پس از بازی‌های موفق در آثاری مثل ''شب‌های روشن''<ref>''Le notti bianche''</ref> (1957م) و ''یک زندگی''<ref>''One Life''</ref> (1958م)، ورودش به هالیوود با ''برادران کارامازوف''<ref>''The Brothers Karamazov''</ref> (1958م) او را به عنوان تازه‌ترین پدیده میان بازیگران بین‌المللی به دنیا معرفی کرد. به طوری که با [[برگمان، اینگرید (۱۹۱۵ـ۱۹۸۲)|اینگرید برگمان]] در دهۀ ۱۹۴۰م مقایسه شد. اما به دنبال چند اشتباه در انتخاب فیلم‌ها که نقش گروشنکا<ref>Grushenka</ref> در ''برادران کارامازوف'' نیز جزو آنان به شمار می‌آمد، در دهۀ ۱۹۶۰م به‌سرعت رو به نزول گذاشت. تماشاگران این دوره دیگر چندان علاقه‌ای به تماشای زنان نالان و عزادار نداشتند. بدین ترتیب در ۱۹۶۳م سینما را ترک گفت و فعالیت در تئاتر را پی گرفت. در ۱۹۶۸م مجدداً به سینما بازگشت؛ اما این بار در نقش‌های دوم.
 
'''گزیدۀ آثار سینمایی'''
 
* ''جعبه جادویی''<ref><bdi>''The Magic Box''</bdi></ref> (جان بولتینگ<ref>John Boulting</ref> - ۱۹۵۱)
* ''آخرین پل'' (هلموت کویتنر<ref>Helmut Käutner</ref> - 1954)
* ''استاد زندگی و مرگ''<ref>''Master of Life and Death''</ref> (ویکتور ویکا<ref>Victor Vicas</ref> - 1955)
* ''ناپلئون''<ref>''<bdi>Napoléon</bdi>‎''</ref> (ساشا گیتری<ref>Sacha Guitry</ref> - ۱۹۵۵)
* ''موش‌ها''<ref><bdi>''Die Ratten''</bdi></ref> ([[سیودماک، رابرت (۱۹۰۰ـ۱۹۷۳)|رابرت سیودماک]] - ۱۹۵۵)
* ژروز (رنه کلمان<ref>René Clément</ref> - 1956)
* ''شب‌های روشن'' ([[ویسکونتی، لوکینو (۱۹۰۶ـ۱۹۷۶)|لوکینو ویسکونتی]] - ۱۹۵۷)
* ''برادران کارامازوف'' (ریچارد بروکس<ref>Richard Brooks</ref> - 1958)
* ''یک زندگی'' (الکساندر آستروک<ref>Alexandre Astruc</ref> - 1958م)
* ''درخت اعدام''<ref><bdi>''The Hanging Tree''</bdi></ref> (دلمر دیوز<ref>Delmer Daves</ref> - ۱۹۵۹)
* ''نشان''<ref><bdi>''The Mark''</bdi></ref> (گای گرین - ۱۹۶۱)
* ''زندگی فقیرانه''<ref><bdi>''The Devil by the Tail''</bdi></ref> (فیلیپ د بروکا<ref>Philippe de Broca</ref> - 1969)
* ''قاضی خونخوار''<ref><bdi>''The Bloody Judge''</bdi></ref> (خسوس فرانکو<ref>Jesús Franco</ref> - ۱۹۷۰)
* ''پروندۀ اودسا''<ref><bdi>''The Odessa File''</bdi></ref> (رونالد نیم<ref>Ronald Neame</ref> - ۱۹۷۴)
 
----
----


سرویراستار، ویراستار
۷۴٬۷۱۳

ویرایش