پرش به محتوا

یاناچک، لیوش (۱۸۵۴ـ۱۹۲۸): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۷: خط ۲۷:
|پست تخصصی =
|پست تخصصی =
|باشگاه =
|باشگاه =
}}[[File:42014600.jpg|thumb|ياناچِک، لِئوش]]
}}[[File:42014600.jpg|thumb|لیوش یاناچک]]
[[پرونده:Janacek, Leos1.jpg|بندانگشتی|لیوش یاناچک]]
[[پرونده:Janacek, Leos1.jpg|بندانگشتی|لیوش یاناچک]]
آهنگ‌ساز چک. در ۱۹۱۹ مدیر کنسرواتوار در [[برنو]]<ref>Brno</ref> و در ۱۹۲۰ استاد کنسرواتوار پراگ<ref>Prague Conservatory</ref> شد. آثار او، که اصیل و متأثر از موسیقی محلی موراویایی<ref>Moravia </ref> است، عبارت‌اند از تنظیم‌هایی از ترانه‌های محلی، اپراها (''یِنوفا<ref>''Jenufa'' </ref>''، ۱۹۰۴؛ ''روباه کوچولوی حیله‌گر<ref>''The Cunning little Vixen''</ref>''، ۱۹۲۴)، و کُرال ''مس گلاگولیتیک<ref>''Glagolitic Mass''</ref>''. یاناچک فرزند یک مدیر مدرسۀ فقیر بود. در کودکی به کُر پسران صومعۀ برادران آستین<ref>Austin Friars </ref> در برنو پیوست و بعدها بیشتر خرج زندگی خود را از طریق تدریس موسیقی به‌دست‌ می‌آورد، و برای تحصیل به مدرسۀ ارگ<ref>Organ School</ref> در [[پراگ]]<ref>Prague </ref> رفت. رهبر انجمن‌های گوناگون کُر شد، تحصیلات نامنظمی در [[لایپزیگ]]<ref>Leipzig </ref>، و [[وین]]<ref>Vienna </ref>، داشت و در ۱۸۸۱ به برنو بازگشت تا مدرسۀ ارگ آن شهر را تأسیس کند. در این ضمن با موسیقی محلی موراویایی نیز مشغول بود و ترانه‌های محلی را جمع‌آوری، هارمونی‌گذاری، و اجرا می‌کرد؛ تأثیر این ترانه‌ها در نخستین اثر کامل او، اپرای ''یِنوفا'' شنیده می‌شود، که ساخت آن در ۱۸۹۴ آغاز شد و در ۱۹۰۴ در برنو به‌‌روی صحنه رفت. هرچند این اثر موفقیت‌آمیز بود، شهرت گستردۀ یاناچک تا اجرای این اثر در پراگ در ۱۹۱۶، و پس از آن نیز در آلمان، به‌دست نیامد. یاناچک در ده سال آخر عمر خود، فعالیت خلاقانه‌ای را تجربه کرد، و آثار تازۀ فراوانی ساخت که همگی سرشار از غنا، قدرت احساسی و ریتم‌های خشن شاخص بودند. اپرای ''گشت‌وگذارهای آقای بروچِک<ref>''The Excursions of Mr Broucek''</ref>'' نخستین‌بار در ۱۹۲۰ در پراگ اجرا شد، و سال بعد راپسودی ''تاراس بولبا<ref>''Taras Bul’ba''</ref>'' از روی اثر [[گوگول، نیکلای (۱۸۰۹ـ۱۸۵۲)|گوگول]]<ref>Gogol </ref> در برنو به‌اجرا درآمد. قسمت عمدۀ آثار حیرت‌انگیز بعدی او، به‌ویژه اپرای ''کاتا کابانووا<ref>''Káta Kabanová''</ref>'' (۱۹۲۱) و دومین کوآرتت زهی ''نامه‌های صمیمانه<ref>''Intimate Letters''</ref>'' (۱۹۲۸)، با تأثیر از عشق بی‌پاسخ او به کامیلا استوسلووا<ref>Kamila Stösslová</ref> ساخته شدند، که یاناچک طی آخرین دهۀ عمرش همواره برای او نامه می‌نوشت. بسیاری از صحنه‌های اپراهای او، همچنین دورۀ ترانۀ ''دفتر خاطرات مرد جوانی که ناپدید شد<ref>''The Diary of a Young Man Who Disappeared''</ref>'' (۱۹۲۱)، ظاهراً از نامه‌ها و نیایش‌های مذهبی مایه گرفته‌اند. یاناچک پژوهش‌های دقیقی دربارۀ گویش و ترانۀ محلی انجام داد و آن‌ها را در موسیقی آوازی خود به‌کار برد؛ ریتم‌های کلامی برای یاناچک در تصویرکردن حال‌وهوای یک شخصیت نقش بسیار مهمی داشتند. موسیقی آوازی او اغلب بازتابی از همین مطلب است، و به‌شکلی سلیس و روان بین الگوهای خنثای دربند کلام و لحظه‌هایی از احساسات شدید و قدرت بیانگری در حرکت است؛ او از نظر مذهبی یک ارتُدوکس معتقد نبود؛ اما موسیقی او نشان‌دهندۀ نوعی چند خداباوری سنجیده است، که احساسی عمیق نسبت ‌به شرایط انسانی و ستایشی وجدآمیز نسبت‌به جهان طبیعی و نقش آفریننده‌ای در آن وجود دارد.
آهنگ‌ساز چک. در ۱۹۱۹ مدیر کنسرواتوار در [[برنو]]<ref>Brno</ref> و در ۱۹۲۰ استاد کنسرواتوار پراگ<ref>Prague Conservatory</ref> شد. آثار او، که اصیل و متأثر از موسیقی محلی موراویایی<ref>Moravia </ref> است، عبارت‌اند از تنظیم‌هایی از ترانه‌های محلی، اپراها (''یِنوفا<ref>''Jenufa'' </ref>''، ۱۹۰۴؛ ''روباه کوچولوی حیله‌گر<ref>''The Cunning little Vixen''</ref>''، ۱۹۲۴)، و کُرال ''مس گلاگولیتیک<ref>''Glagolitic Mass''</ref>''. یاناچک فرزند یک مدیر مدرسۀ فقیر بود. در کودکی به کُر پسران صومعۀ برادران آستین<ref>Austin Friars </ref> در برنو پیوست و بعدها بیشتر خرج زندگی خود را از طریق تدریس موسیقی به‌دست‌ می‌آورد، و برای تحصیل به مدرسۀ ارگ<ref>Organ School</ref> در [[پراگ]]<ref>Prague </ref> رفت. رهبر انجمن‌های گوناگون کُر شد، تحصیلات نامنظمی در [[لایپزیگ]]<ref>Leipzig </ref>، و [[وین]]<ref>Vienna </ref>، داشت و در ۱۸۸۱ به برنو بازگشت تا مدرسۀ ارگ آن شهر را تأسیس کند. در این ضمن با موسیقی محلی موراویایی نیز مشغول بود و ترانه‌های محلی را جمع‌آوری، هارمونی‌گذاری، و اجرا می‌کرد؛ تأثیر این ترانه‌ها در نخستین اثر کامل او، اپرای ''یِنوفا'' شنیده می‌شود، که ساخت آن در ۱۸۹۴ آغاز شد و در ۱۹۰۴ در برنو به‌‌روی صحنه رفت. هرچند این اثر موفقیت‌آمیز بود، شهرت گستردۀ یاناچک تا اجرای این اثر در پراگ در ۱۹۱۶، و پس از آن نیز در آلمان، به‌دست نیامد. یاناچک در ده سال آخر عمر خود، فعالیت خلاقانه‌ای را تجربه کرد، و آثار تازۀ فراوانی ساخت که همگی سرشار از غنا، قدرت احساسی و ریتم‌های خشن شاخص بودند. اپرای ''گشت‌وگذارهای آقای بروچِک<ref>''The Excursions of Mr Broucek''</ref>'' نخستین‌بار در ۱۹۲۰ در پراگ اجرا شد، و سال بعد راپسودی ''تاراس بولبا<ref>''Taras Bul’ba''</ref>'' از روی اثر [[گوگول، نیکلای (۱۸۰۹ـ۱۸۵۲)|گوگول]]<ref>Gogol </ref> در برنو به‌اجرا درآمد. قسمت عمدۀ آثار حیرت‌انگیز بعدی او، به‌ویژه اپرای ''کاتا کابانووا<ref>''Káta Kabanová''</ref>'' (۱۹۲۱) و دومین کوآرتت زهی ''نامه‌های صمیمانه<ref>''Intimate Letters''</ref>'' (۱۹۲۸)، با تأثیر از عشق بی‌پاسخ او به کامیلا استوسلووا<ref>Kamila Stösslová</ref> ساخته شدند، که یاناچک طی آخرین دهۀ عمرش همواره برای او نامه می‌نوشت. بسیاری از صحنه‌های اپراهای او، همچنین دورۀ ترانۀ ''دفتر خاطرات مرد جوانی که ناپدید شد<ref>''The Diary of a Young Man Who Disappeared''</ref>'' (۱۹۲۱)، ظاهراً از نامه‌ها و نیایش‌های مذهبی مایه گرفته‌اند. یاناچک پژوهش‌های دقیقی دربارۀ گویش و ترانۀ محلی انجام داد و آن‌ها را در موسیقی آوازی خود به‌کار برد؛ ریتم‌های کلامی برای یاناچک در تصویرکردن حال‌وهوای یک شخصیت نقش بسیار مهمی داشتند. موسیقی آوازی او اغلب بازتابی از همین مطلب است، و به‌شکلی سلیس و روان بین الگوهای خنثای دربند کلام و لحظه‌هایی از احساسات شدید و قدرت بیانگری در حرکت است؛ او از نظر مذهبی یک ارتُدوکس معتقد نبود؛ اما موسیقی او نشان‌دهندۀ نوعی چند خداباوری سنجیده است، که احساسی عمیق نسبت ‌به شرایط انسانی و ستایشی وجدآمیز نسبت‌به جهان طبیعی و نقش آفریننده‌ای در آن وجود دارد.
سرویراستار
۴۱٬۹۸۴

ویرایش