پرش به محتوا

مولیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۷: خط ۲۷:
|پست تخصصی =
|پست تخصصی =
|باشگاه =
|باشگاه =
}}[[File:38518700.jpg|thumb|مولير]](نام اصلی: ژان باتیست پوکلن<ref>Jean-Baptiste Poquelin </ref>) طنزپرداز و بازیگر فرانسوی. کُمدی فرانسوی مدرن از آثار او تکوین یافت. پس از ورشکستگی تئاتر ایلوستر<ref>Illustre Théâtre </ref> در [[پاریس، شهر|پاریس]] (که او یکی از پایه‌گذاران آن بود)، از ۱۶۴۵ تا ۱۶۵۸ در شهرستان‌ها به ایفای نقش پرداخت. در ۱۶۵۵، ''گیج''<ref>''L’Etourdi/The Blunderer''</ref> نخستین نمایش‌نامه‌اش، را نوشت و با بازگشت به پاریس، ''زنان متصنع مضحک''<ref>''Les Précieuses ridicules/The Affected Ladies''</ref> (۱۶۵۹)، که با استقبال مردم مواجه شد، را به‌روی صحنه آورد. هجوهایش عبارت‌اند از ''مکتب زنان''<ref>''L’ Ecole des femmes/The School for Wives''</ref> (۱۶۶۲)، ''مردم‌گریز''<ref>''Le Misanthrope''</ref> (۱۶۶۶)، ''بورژوای اشراف‌منش''<ref>''Le Bourgeois Gentilhomme/The would-Be Gentleman''</ref> (۱۶۷۰) و ''مریض خیالی''<ref>''Le Malade imaginare/The imaginary Invalid''</ref> (۱۶۷۳). از دیگر نمایش‌نامه‌های طنز اوست: ''تارتوف''<ref>''Tartuffe''</ref> (۱۶۶۴)، ''طبیب اجباری''<ref>''Le Médecin malgré lui/Doctor in Spite of Himself''</ref> (۱۶۶۶)، و ''زنان فضل‌فروش''<ref>''Les Femmes savantes/The Learned Ladies''</ref> (۱۶۷۲). هنر مولیر مشخص‌کنندۀ حرکتی جدید در تئاتر فرانسوی و دور شدن از اتکا به درون‌مایه‌های یونانی کلاسیک بود. در کُمدی‌هایش، قهرمان آرمانی تراژدی کلاسیک<ref>classical tragedy </ref> جای خود را به انسانی با ضعف‌ها و زشتی‌های خاص خود می‌سپرد. به‌نظر می‌رسد هدف اصلی او سرگرم‌کردن مردم، از طریق توصیف صادقانۀ امور زندگی است. مولیر پسر یک رویه‌دوز ثروتمند بود و در پاریس به‌دنیا آمد. تحت نظارت [[یسوعیان]]<ref>Jesuits </ref> (ژوزویت‌ها) در کولژ دو کلرمون<ref>Collège de Clermont </ref> تحصیل کرد و در دانشگاه [[اورلیان|اورلئان]]<ref>Orléans </ref> حقوق خواند، سپس در ۱۶۴۳ به بازیگری در تئاتر پرداخت. نخست فارس<ref>farce </ref>هایی از نوع مرسوم ایتالیایی نوشت که شخصیت‌هایی پیش‌پاافتاده داشتند. پس از آن، شخصیت برخی از این آثار را تغییر داد و آن‌ها را به‌صورت کمدی‌های واقعی گسترش داد؛ دو اثر کُمدی ''گیج'' و ''کینۀ عشق''<ref>''Le Dépict amoureux/The Amorous Quarrel''</ref> (۱۶۵۶) از نمونه‌های این دوره‌اند. مولیر با پشتیبانی شاهزادۀ کونتی<ref>Prince de Conti </ref>، که او را به شاه و ملکه معرفی کرد، گروه نمایش خود را در پاریس و با نام «بازیگران والاحضرت<ref>Troupe de Monsieur </ref>» راه انداخت. در ۱۶۵۸، گروه نمایش او تراژدی ''نیکومد''<ref>''Nicomède''</ref> اثر [[کورنی، توماس (۱۶۲۵ـ۱۷۰۹)|کورنی]]<ref>Corneille </ref> را در حضور لوئی چهاردهم اجرا کرد. مولیر این موقعیت را با نمایش ''دکتر دلباخته''<ref>''Le Docteur amoureux''</ref>، فارس اکنون ازبین رفته، حفظ کرد. گروه بازیگران او به تماشاخانۀ ریشلیو<ref>Richelieu </ref> در کاخ سلطنتی<ref>Palais Royal </ref> رفتند و تا هنگام مرگ او در آن‌جا ماندند. آنان متعاقباً با گروه نمایش اُتل دو بورونی<ref>Hôtel de Bourgogne </ref>، با رقبای خود، ادغام شدند و به‌این ترتیب، گروهی تشکیل شد که به‌رغم قرارگرفتن در محل‌های گوناگون، همواره نام تاریخی [[کمدی فرانسز]]<ref>Comédie Française </ref> را حفظ کرده است. مولیر، در آثار کمدی خود، تلاش کرد کُمدی را به سطح تراژدی یا حتی فراتر از آن برساند، ولی به‌دلایل مالی مجبور شد، فارس‌های رایج را، برای جلب‌نظر دربار، و کمدی‌های اُپرایی<ref>operatic comedy </ref> یا کمدی‌باله<ref>comedy-ballets </ref>هایی، همچون ''مزاحمان''<ref>''Les Fâcheux/The Impertinent''</ref>، را نیز آماده کند. کُمدی‌های ''اسگانارل''<ref>''Sganarelle''</ref> در ۱۶۶۰، ''دون گارسیا دو ناوار''<ref>''Don Garcie de Navarre/Don Garcia of Navarre''</ref>، ''مکتب شوهران''<ref>''L’ Ecole des maris/The School for Husbands''</ref> و ''مزاحمان'' در ۱۶۶۱ به‌روی صحنه آمدند. در ۱۶۶۳، در آثار گزندۀ ''انتقاد از مکتب زنان''<ref>''La Critique de l’ Ecole des femmes/School for Wives Criticizéd''</ref> و ''بداهه‌سازی در ورسای''<ref>''L’ Impromptu de Versailles/The Impromptu of Versailles''</ref>، به انتقادها پاسخ داد. در ۱۶۶۴، ''ازدواج اجباری''<ref>''Le Mariage Forcé/The Forced Marriage''</ref>، ''شاهدخت الیس''<ref>''La Princesse d’Elide/The Universal Passion''</ref>، و سه پردۀ اول ''[[تارتوف]]'' به‌اجرا درآمدند. در ''تارتوف'' ریاکاری در مذهب و امکان بالقوۀ نشوونمای آن در منزل یک شهروند بورژوای متدین را به باد انتقاد می‌گیرد. ''دون ژوان''<ref>''Don Juan''</ref> (۱۶۶۵) نمایش‌نامه‌ای دیگر بود که در آن ریاکاری به باد حمله گرفته شد؛ در ''عشق مداواکننده''<ref>''L’Amour médecine/The Quacks''</ref> (۱۶۶۵)، ''طبیب اجباری''، و ''مریض خیالی''، پزشکان آن زمان به‌ریشخند گرفته می‌شوند و طبابت قلابی آنان برملا می‌شود؛ در ''مردم گریز'' صداقت و طنازی با هم تقریباً دست‌به‌گریبان می‌شوند؛ در ''ژرژ داندن''<ref>''George Dandin''</ref>(۱۶۶۸) سرافکندگی‌های مردی که از طبقه اجتماعی بالاتر از خود همسر گرفته را تصویرمی‌کند؛ ''خسیس''<ref>''L’Avare/The Miser''</ref> (۱۶۶۸) نشان می‌دهد که بی‌اعتمادی مُشخصۀ ذاتی آدم خسیس است، و ''بورژوای اشراف‌منش'' به استهزای مردم بورژوا می‌پردازد که آرزوی ترک محفل خود و تبدیل‌شدن به آدمی متشخص را دارند.
}}[[File:38518700.jpg|thumb|مولير]](نام اصلی: ژان باتیست پوکلن<ref>Jean-Baptiste Poquelin </ref>) طنزپرداز و بازیگر فرانسوی. کُمدی فرانسوی مدرن از آثار او تکوین یافت. پس از ورشکستگی تئاتر ایلوستر<ref>Illustre Théâtre </ref> در [[پاریس، شهر|پاریس]] (که او یکی از پایه‌گذاران آن بود)، از ۱۶۴۵ تا ۱۶۵۸م در شهرستان‌ها به ایفای نقش پرداخت. در ۱۶۵۵م، ''گیج''<ref>''L’Etourdi/The Blunderer''</ref> نخستین نمایش‌نامه‌اش، را نوشت و با بازگشت به پاریس، ''زنان متصنع مضحک''<ref>''Les Précieuses ridicules/The Affected Ladies''</ref> (۱۶۵۹م)، که با استقبال مردم مواجه شد، را به‌روی صحنه آورد. هجوهایش عبارت‌اند از ''مکتب زنان''<ref>''L’ Ecole des femmes/The School for Wives''</ref> (۱۶۶۲م)، ''مردم‌گریز''<ref>''Le Misanthrope''</ref> (۱۶۶۶م)، ''بورژوای اشراف‌منش''<ref>''Le Bourgeois Gentilhomme/The would-Be Gentleman''</ref> (۱۶۷۰م) و ''مریض خیالی''<ref>''Le Malade imaginare/The imaginary Invalid''</ref> (۱۶۷۳م). از دیگر نمایش‌نامه‌های طنز اوست: ''تارتوف''<ref>''Tartuffe''</ref> (۱۶۶۴م)، ''طبیب اجباری''<ref>''Le Médecin malgré lui/Doctor in Spite of Himself''</ref> (۱۶۶۶م)، و ''زنان فضل‌فروش''<ref>''Les Femmes savantes/The Learned Ladies''</ref> (۱۶۷۲م). هنر مولیر مشخص‌کنندۀ حرکتی جدید در تئاتر فرانسوی و دور شدن از اتکا به درون‌مایه‌های یونانی کلاسیک بود. در کُمدی‌هایش، قهرمان آرمانی تراژدی کلاسیک<ref>classical tragedy </ref> جای خود را به انسانی با ضعف‌ها و زشتی‌های خاص خود می‌سپرد. به‌نظر می‌رسد هدف اصلی او سرگرم‌کردن مردم، از طریق توصیف صادقانۀ امور زندگی است. مولیر پسر یک رویه‌دوز ثروتمند بود و در پاریس به‌دنیا آمد. تحت نظارت [[یسوعیان]]<ref>Jesuits </ref> (ژوزویت‌ها) در کولژ دو کلرمون<ref>Collège de Clermont </ref> تحصیل کرد و در دانشگاه [[اورلئان]]<ref>Orléans </ref> حقوق خواند، سپس در ۱۶۴۳م به بازیگری در تئاتر پرداخت. نخست فارس<ref>farce </ref>هایی از نوع مرسوم ایتالیایی نوشت که شخصیت‌هایی پیش‌پاافتاده داشتند. پس از آن، شخصیت برخی از این آثار را تغییر داد و آن‌ها را به‌صورت کمدی‌های واقعی گسترش داد؛ دو اثر کُمدی ''گیج'' و ''کینۀ عشق''<ref>''Le Dépict amoureux/The Amorous Quarrel''</ref> (۱۶۵۶م) از نمونه‌های این دوره‌اند. مولیر با پشتیبانی شاهزادۀ کونتی<ref>Prince de Conti </ref>، که او را به شاه و ملکه معرفی کرد، گروه نمایش خود را در پاریس و با نام «بازیگران والاحضرت<ref>Troupe de Monsieur </ref>» راه انداخت. در ۱۶۵۸م، گروه نمایش او تراژدی ''نیکومد''<ref>''Nicomède''</ref> اثر [[کورنی، توماس (۱۶۲۵ـ۱۷۰۹)|کورنی]]<ref>Corneille </ref> را در حضور لوئی چهاردهم اجرا کرد. مولیر این موقعیت را با نمایش ''دکتر دلباخته''<ref>''Le Docteur amoureux''</ref>، فارس اکنون ازبین رفته، حفظ کرد. گروه بازیگران او به تماشاخانۀ ریشلیو<ref>Richelieu </ref> در کاخ سلطنتی<ref>Palais Royal </ref> رفتند و تا هنگام مرگ او در آن‌جا ماندند. آنان متعاقباً با گروه نمایش اُتل دو بورونی<ref>Hôtel de Bourgogne </ref>، با رقبای خود، ادغام شدند و به‌این ترتیب، گروهی تشکیل شد که به‌رغم قرارگرفتن در محل‌های گوناگون، همواره نام تاریخی [[کمدی فرانسز]]<ref>Comédie Française </ref> را حفظ کرده است. مولیر، در آثار کمدی خود، تلاش کرد کُمدی را به سطح تراژدی یا حتی فراتر از آن برساند، ولی به‌دلایل مالی مجبور شد، فارس‌های رایج را، برای جلب‌نظر دربار، و کمدی‌های اُپرایی<ref>operatic comedy </ref> یا کمدی‌باله<ref>comedy-ballets </ref>هایی، همچون ''مزاحمان''<ref>''Les Fâcheux/The Impertinent''</ref>، را نیز آماده کند. کُمدی‌های ''اسگانارل''<ref>''Sganarelle''</ref> در ۱۶۶۰، ''دون گارسیا دو ناوار''<ref>''Don Garcie de Navarre/Don Garcia of Navarre''</ref>، ''مکتب شوهران''<ref>''L’ Ecole des maris/The School for Husbands''</ref> و ''مزاحمان'' در ۱۶۶۱م به‌روی صحنه آمدند. در ۱۶۶۳م، در آثار گزندۀ ''انتقاد از مکتب زنان''<ref>''La Critique de l’ Ecole des femmes/School for Wives Criticizéd''</ref> و ''بداهه‌سازی در ورسای''<ref>''L’ Impromptu de Versailles/The Impromptu of Versailles''</ref>، به انتقادها پاسخ داد. در ۱۶۶۴م، ''ازدواج اجباری''<ref>''Le Mariage Forcé/The Forced Marriage''</ref>، ''شاهدخت الیس''<ref>''La Princesse d’Elide/The Universal Passion''</ref>، و سه پردۀ اول ''[[تارتوف]]'' به‌اجرا درآمدند. در ''تارتوف'' ریاکاری در مذهب و امکان بالقوۀ نشوونمای آن در منزل یک شهروند بورژوای متدین را به باد انتقاد می‌گیرد. ''دون ژوان''<ref>''Don Juan''</ref> (۱۶۶۵م) نمایش‌نامه‌ای دیگر بود که در آن ریاکاری به باد حمله گرفته شد؛ در ''عشق مداواکننده''<ref>''L’Amour médecine/The Quacks''</ref> (۱۶۶۵م)، ''طبیب اجباری''، و ''مریض خیالی''، پزشکان آن زمان به‌ریشخند گرفته می‌شوند و طبابت قلابی آنان برملا می‌شود؛ در ''مردم گریز'' صداقت و طنازی با هم تقریباً دست‌به‌گریبان می‌شوند؛ در ''ژرژ داندن''<ref>''George Dandin''</ref>(۱۶۶۸م) سرافکندگی‌های مردی که از طبقه اجتماعی بالاتر از خود همسر گرفته را تصویرمی‌کند؛ ''خسیس''<ref>''L’Avare/The Miser''</ref> (۱۶۶۸م) نشان می‌دهد که بی‌اعتمادی مُشخصۀ ذاتی آدم خسیس است، و ''بورژوای اشراف‌منش'' به استهزای مردم بورژوا می‌پردازد که آرزوی ترک محفل خود و تبدیل‌شدن به آدمی متشخص را دارند.


&nbsp;
&nbsp;
۴۷٬۰۰۷

ویرایش