Automoderated users، رباتها، دیوانسالاران، checkuser، مدیران رابط کاربری، moderation، Moderators، پنهانگران، مدیران، userexport، سرویراستار
۴۷٬۳۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
دو روایت در اینباره وجود دارد که یکی در انجیل لوقا<ref>St Lukés Gospel</ref> است و دیگری در [[متی، انجیل|انجیل متّی]]<ref>St Matthews' Gospel</ref>: | دو روایت در اینباره وجود دارد که یکی در انجیل لوقا<ref>St Lukés Gospel</ref> است و دیگری در [[متی، انجیل|انجیل متّی]]<ref>St Matthews' Gospel</ref>: | ||
در روایت [[لوقای قدیس|لوقا]]، [[ | در روایت [[لوقای قدیس|لوقا]]، [[جبرئیل]]<ref>Gabriel</ref> بر مریم<ref>Mary</ref> ظاهر میشود و به او بشارت میدهد که برای حمل پسر خدا برگزیده شده است؛ از [[روح القدس (دین)|روحالقدس]]<ref>Holy Spirit</ref> حامله خواهد شد و بچه را عیسی خواهد نامید. پیش از آنکه عیسی متولد شود، [[الیصابات]]<ref>Elizabeth</ref>، یکی از خویشاوندان مریم، [[یوحنای معمدان]]<ref>John the Baptist</ref> را به دنیا آورد. امپراتور روم، سزار اوگوستوس<ref>Caesar Augustus</ref>، فرمان سرشماری داد؛ از اینرو، همه باید به زادگاهشان برمیگشتند. مریم با [[یوسف]]<ref>Joseph</ref> که از نسل [[داود]]<ref>David</ref> بود به [[بیت لحم|بیت لحم]]<ref>Bethlehem</ref> رفت. بچه آنجا به دنیا آمد. مریم او را در آخور خوابانید؛ زیرا در منزل جا نبود. فرشته<ref>angel</ref>ای بر چند شبان که در صحرا از گلههای خود پاسبانی میکردند ظاهر شد و گفت که منجی به دنیا آمده است و او را خوابیده در آخوری خواهند یافت. شبانان به بیت لحم رفتند و کودک را دیدند و خدا را حمدگویان به نزد گلههای خود بازگشتند. عیسی را روز هشتم ولادتش ختنه کردند و رسوم شریعت یهود را برایش بهجای آوردند و به [[ناصره]]<ref>Nazareth</ref> برگشتند. | ||
در روایت متّی، مریم و یوسف نامزد شدهاند. مریم حامله میشود و یوسف میداند که خودش پدر بچه نیست. نمیخواهد آبروی او را ببرد و میخواهد پنهانی او را رها کند. ملک مقرب، | در روایت متّی، مریم و یوسف نامزد شدهاند. مریم حامله میشود و یوسف میداند که خودش پدر بچه نیست. نمیخواهد آبروی او را ببرد و میخواهد پنهانی او را رها کند. ملک مقرب، جبرئیل، به خوابش میآید و میگوید که با مریم ازدواج کند؛ او پسری به دنیا خواهد آورد که [[عمانوئیل|عِمّانوئیل]]<ref>Emmanuel</ref> نام خواهد گرفت. یوسف تا پیش از تولد عیسی با مریم نزدیکی نمیکند. عیسی در بیت لحم به دنیا آمد. سه [[مجوس]]<ref>Magi</ref> از شرق در تعقیب ستارهای که معتقد بودند نشانۀ تولد شاه جدیدی است، به [[اورشلیم]] آمدند. [[هرود کبیر|هِرود کبیر]]<ref>Herod the Great</ref>، شاه یهودیه، از مجوسان خواست که به او بگویند بچه کجاست تا او هم به پرستشش برود، اما نقشه داشت که او را بکشد. مجوسان ستاره را تعقیب کردند تا بالای مکانی که عیسی بود ایستاد. هدایای خود را به کودک دادند و به اورشلیم برگشتند. هرود به سربازانش فرمان قتل همۀ نوزادان پسرِ کوچکتر از دو ساله را داد. یوسف در خواب هشداری شنید که جانشان در خطر است و با مریم و عیسی به مصر گریختند، و زمانی به ناصره برگشتند که هرود مرده بود. | ||
ویرایش