شعر طبیعی و شعر احساسی (کتاب): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
با این رساله، آن دوره از فعالیت فلسفی شیلر تعطیل میشود که در پایان آن، او که هرگونه ایمانی نسبت به هنر خویش را از دست داده بود، کار شاعرانه را از سر گرفت. بنا بر قول [[گوته، یوهان ولفگانگ فون (۱۷۴۹ـ۱۸۳۲)|گوته]]، تمایزی که متعاقباً ميان شعر [[کلاسی سیسم|کلاسیک]] و شعر [[رمانتیسم (هنر و ادبیات)|رمانتیک]] نهاده شد، مدیون همین رساله بود؛ تمایزی که به نقد جدید کیفیت تازهای بخشید. اصول فلسفۀ [[کانت، ایمانویل (۱۷۲۴ـ۱۸۰۴)|کانتی]] در این مقام هویدا و مُسلَمند: شیلر این اصول را در شعر به کار میبندد و متناظر با هر مرحله از تحول جهان انسانی، به تکاملی همارز در شعر قایل است. نزهت و صفا و سادگی اولیه در اشعار خام و بیپیرایۀ شاعری جلوهگر است که هنوز از طبیعت جدا نشده و میکوشد تا آن را با امانت بازسازی کند. شاعر احساساتی ترجمان و بیانگر جدال برخاسته از فرهنگ است؛ شاعری که به جای محاکات طبیعت، نمایش امر آرمانی و ذهنی را در تقابل با آن قرار میدهد. سازوارگی آگاهانه و مستقل، که پایان سیر کمالی جهان انسانی تصور میشود، مقصد و مقصود شاعر آرمانگرای آینده است. ولی چون وصول به این مرتبۀ نهایی هرگز میسر نخواهد شد، همان در درجۀ اول، همچنان یگانه جلوههایِ ممکنِ نبوغِ شاعرانه باقی خواهد ماند. این دو درجه ناهمانندند، لیکن مفهوم برینی هست که هر دوی آنها را در بر میگیرد و با معنی و مثال جهان انسانی مطابقت دارد. منشأ تمایز میان شعر طبیعی و شعر احساسی همان تمایزی است که [[یوهان گوتفرید فون هردر]]<ref><bdi>Johann Gottfried von Herder</bdi></ref> میان شعر طبیعت و شعر صناعت قابل بود. با اینهمه، شیلر، که برای یکی از این دو بر دیگری هیچ برتری و تفوقی قایل نمیشود، چنین نتیجه میگیرد که نه خصلت طبیعی و نه خصلت احساسی، هیچکدام آرمان جهان انسانی را به تمامی تحقق نمیبخشد، و تنها با ترکیب آنها نیل به حد اعلای شعر میسر خواهد بود و زیبایی که از سویی باید با طبیعت مطابقت و وفق داشته باشد و از سوی دیگر با امر آرمانی، به بیان واقعی درخواهد آمد. در اینجا، با پرورش فکر شیلر، تقارنی ساختاری مشاهده میشود که بر قانون تباین مبتنی است و همچنین، اتقانی در طبقهبندی که گاه در حد افراط است، و آن تاوان تفحص شرافتمندانه و دلهرهآمیز وضوح و روشنی است. با اینهمه، این نکته درخور تأکید است که استنباط شیلر شرایط تاریخی را اصلاً به حساب نمیآورد، بلکه سخن از آیینی فکری است که باید فلسفۀ محض شعر تلقی شود. شیلر از اصالت معنی اخلاقی كانت به اصالت معنى هنری رسیده، و این رسالۀ تحقیقی همچنان بیانگر رابطهای است که نویسندۀ آن میان آرمانهای عالی هنر و آرمانهای عالی انسانی قابل است. | با این رساله، آن دوره از فعالیت فلسفی شیلر تعطیل میشود که در پایان آن، او که هرگونه ایمانی نسبت به هنر خویش را از دست داده بود، کار شاعرانه را از سر گرفت. بنا بر قول [[گوته، یوهان ولفگانگ فون (۱۷۴۹ـ۱۸۳۲)|گوته]]، تمایزی که متعاقباً ميان شعر [[کلاسی سیسم|کلاسیک]] و شعر [[رمانتیسم (هنر و ادبیات)|رمانتیک]] نهاده شد، مدیون همین رساله بود؛ تمایزی که به نقد جدید کیفیت تازهای بخشید. اصول فلسفۀ [[کانت، ایمانویل (۱۷۲۴ـ۱۸۰۴)|کانتی]] در این مقام هویدا و مُسلَمند: شیلر این اصول را در شعر به کار میبندد و متناظر با هر مرحله از تحول جهان انسانی، به تکاملی همارز در شعر قایل است. نزهت و صفا و سادگی اولیه در اشعار خام و بیپیرایۀ شاعری جلوهگر است که هنوز از طبیعت جدا نشده و میکوشد تا آن را با امانت بازسازی کند. شاعر احساساتی ترجمان و بیانگر جدال برخاسته از فرهنگ است؛ شاعری که به جای محاکات طبیعت، نمایش امر آرمانی و ذهنی را در تقابل با آن قرار میدهد. سازوارگی آگاهانه و مستقل، که پایان سیر کمالی جهان انسانی تصور میشود، مقصد و مقصود شاعر آرمانگرای آینده است. ولی چون وصول به این مرتبۀ نهایی هرگز میسر نخواهد شد، همان در درجۀ اول، همچنان یگانه جلوههایِ ممکنِ نبوغِ شاعرانه باقی خواهد ماند. این دو درجه ناهمانندند، لیکن مفهوم برینی هست که هر دوی آنها را در بر میگیرد و با معنی و مثال جهان انسانی مطابقت دارد. منشأ تمایز میان شعر طبیعی و شعر احساسی همان تمایزی است که [[یوهان گوتفرید فون هردر]]<ref><bdi>Johann Gottfried von Herder</bdi></ref> میان شعر طبیعت و شعر صناعت قابل بود. با اینهمه، شیلر، که برای یکی از این دو بر دیگری هیچ برتری و تفوقی قایل نمیشود، چنین نتیجه میگیرد که نه خصلت طبیعی و نه خصلت احساسی، هیچکدام آرمان جهان انسانی را به تمامی تحقق نمیبخشد، و تنها با ترکیب آنها نیل به حد اعلای شعر میسر خواهد بود و زیبایی که از سویی باید با طبیعت مطابقت و وفق داشته باشد و از سوی دیگر با امر آرمانی، به بیان واقعی درخواهد آمد. در اینجا، با پرورش فکر شیلر، تقارنی ساختاری مشاهده میشود که بر قانون تباین مبتنی است و همچنین، اتقانی در طبقهبندی که گاه در حد افراط است، و آن تاوان تفحص شرافتمندانه و دلهرهآمیز وضوح و روشنی است. با اینهمه، این نکته درخور تأکید است که استنباط شیلر شرایط تاریخی را اصلاً به حساب نمیآورد، بلکه سخن از آیینی فکری است که باید فلسفۀ محض شعر تلقی شود. شیلر از اصالت معنی اخلاقی كانت به اصالت معنى هنری رسیده، و این رسالۀ تحقیقی همچنان بیانگر رابطهای است که نویسندۀ آن میان آرمانهای عالی هنر و آرمانهای عالی انسانی قابل است. | ||
----<references /> | ---- | ||
<br /><references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۵ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۳۸
(به آلمانی: Über naive und sentimentalische Dichtung/ دربارۀ شعر ساده و [شعر] احساسی) رسالۀ تحقیقی در زیباییشناسی، از یوهان کریستوف فریدریش فون شیلر[۱]، به آلمانی. این رساله که واپسین اثر مهم فلسفی شیلر به حساب میآید، ابتدا طی سالهای ۱۷۹۵ و 1796 در مجلۀ دی هورن[۲] (که شیلر خود طی سالهای 1795- 1797م منتشر میکرد) و سپس در مجموعۀ «خردنوشتههای منثور»، مجلد دوم (1800م) منتشر شد. شیلر در شعر طبیعی و شعر احساسی[۳] انواع مختلفی از مواجهه با شعر را با بیانی فلسفی شرح میدهد.
ترجمهای به فارسی از این رساله در دست نیست.
توصیف و بررسی محتوا
با این رساله، آن دوره از فعالیت فلسفی شیلر تعطیل میشود که در پایان آن، او که هرگونه ایمانی نسبت به هنر خویش را از دست داده بود، کار شاعرانه را از سر گرفت. بنا بر قول گوته، تمایزی که متعاقباً ميان شعر کلاسیک و شعر رمانتیک نهاده شد، مدیون همین رساله بود؛ تمایزی که به نقد جدید کیفیت تازهای بخشید. اصول فلسفۀ کانتی در این مقام هویدا و مُسلَمند: شیلر این اصول را در شعر به کار میبندد و متناظر با هر مرحله از تحول جهان انسانی، به تکاملی همارز در شعر قایل است. نزهت و صفا و سادگی اولیه در اشعار خام و بیپیرایۀ شاعری جلوهگر است که هنوز از طبیعت جدا نشده و میکوشد تا آن را با امانت بازسازی کند. شاعر احساساتی ترجمان و بیانگر جدال برخاسته از فرهنگ است؛ شاعری که به جای محاکات طبیعت، نمایش امر آرمانی و ذهنی را در تقابل با آن قرار میدهد. سازوارگی آگاهانه و مستقل، که پایان سیر کمالی جهان انسانی تصور میشود، مقصد و مقصود شاعر آرمانگرای آینده است. ولی چون وصول به این مرتبۀ نهایی هرگز میسر نخواهد شد، همان در درجۀ اول، همچنان یگانه جلوههایِ ممکنِ نبوغِ شاعرانه باقی خواهد ماند. این دو درجه ناهمانندند، لیکن مفهوم برینی هست که هر دوی آنها را در بر میگیرد و با معنی و مثال جهان انسانی مطابقت دارد. منشأ تمایز میان شعر طبیعی و شعر احساسی همان تمایزی است که یوهان گوتفرید فون هردر[۴] میان شعر طبیعت و شعر صناعت قابل بود. با اینهمه، شیلر، که برای یکی از این دو بر دیگری هیچ برتری و تفوقی قایل نمیشود، چنین نتیجه میگیرد که نه خصلت طبیعی و نه خصلت احساسی، هیچکدام آرمان جهان انسانی را به تمامی تحقق نمیبخشد، و تنها با ترکیب آنها نیل به حد اعلای شعر میسر خواهد بود و زیبایی که از سویی باید با طبیعت مطابقت و وفق داشته باشد و از سوی دیگر با امر آرمانی، به بیان واقعی درخواهد آمد. در اینجا، با پرورش فکر شیلر، تقارنی ساختاری مشاهده میشود که بر قانون تباین مبتنی است و همچنین، اتقانی در طبقهبندی که گاه در حد افراط است، و آن تاوان تفحص شرافتمندانه و دلهرهآمیز وضوح و روشنی است. با اینهمه، این نکته درخور تأکید است که استنباط شیلر شرایط تاریخی را اصلاً به حساب نمیآورد، بلکه سخن از آیینی فکری است که باید فلسفۀ محض شعر تلقی شود. شیلر از اصالت معنی اخلاقی كانت به اصالت معنى هنری رسیده، و این رسالۀ تحقیقی همچنان بیانگر رابطهای است که نویسندۀ آن میان آرمانهای عالی هنر و آرمانهای عالی انسانی قابل است.