سبک خراسانی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:2042164862.jpg|جایگزین=از چاپهای شاهنامه|بندانگشتی|از چاپهای شاهنامه]] | [[پرونده:2042164862.jpg|جایگزین=از چاپهای شاهنامه|بندانگشتی|از چاپهای شاهنامه]] | ||
[[پرونده:2042164862- 2.jpg|جایگزین=دیوان ناصر خسرو|بندانگشتی|دیوان ناصر خسرو]] | [[پرونده:2042164862- 2.jpg|جایگزین=دیوان ناصر خسرو|بندانگشتی|دیوان ناصر خسرو]] | ||
[[پرونده:2042164862- 3.jpg|جایگزین=دیوان رودکی|بندانگشتی|دیوان رودکی]] | |||
از دورههای شعر فارسی. مجموعۀ خصوصیاتی است که در شعر فارسی دری از نخستین دورۀ پیدایش آن، یعنی از اواسط قرن سوم تا اوایل قرن ششم هجری به وجود آمد. حوزۀ گسترش این سبک [[سیستان و بلوچستان|سیستان]]، خراسان بزرگ -یعنی خراسان کنونی ایران و سراسر [[افغانستان]] و تمامی [[ماوراءالنهر]] (شامل جمهوریهای [[ترکمنستان]]، [[ازبکستان]]، [[تاجیکستان]] و [[قرقیزستان]] امروزی و چندین سرزمین دیگر) و به طور کلی نواحی شرقی ایران بوده است که با تأسیس سلسلۀ [[صفاریان]] کوششهایی برای ایرانگرایی و استقلالطلبی که پیش از آنان آغاز شده بود، به نتیجه رسید. از این تاریخ به بعد است که شعر فارسی، با ظهور شاعرانی که اکثراً از همان نواحی شرقی برخاستهاند و در دربارهای حاکم بر آن دیار، نشو و نما یافتهاند، راه رشد و تکامل میپیماید و به علت برخورداری از اوضاع و احوال واحد و محل رشد و نمو مشترک، واجد خصوصیاتی میشود که سبک خراسانی نام میگیرد. | از دورههای شعر فارسی. مجموعۀ خصوصیاتی است که در شعر فارسی دری از نخستین دورۀ پیدایش آن، یعنی از اواسط قرن سوم تا اوایل قرن ششم هجری به وجود آمد. حوزۀ گسترش این سبک [[سیستان و بلوچستان|سیستان]]، خراسان بزرگ -یعنی خراسان کنونی ایران و سراسر [[افغانستان]] و تمامی [[ماوراءالنهر]] (شامل جمهوریهای [[ترکمنستان]]، [[ازبکستان]]، [[تاجیکستان]] و [[قرقیزستان]] امروزی و چندین سرزمین دیگر) و به طور کلی نواحی شرقی ایران بوده است که با تأسیس سلسلۀ [[صفاریان]] کوششهایی برای ایرانگرایی و استقلالطلبی که پیش از آنان آغاز شده بود، به نتیجه رسید. از این تاریخ به بعد است که شعر فارسی، با ظهور شاعرانی که اکثراً از همان نواحی شرقی برخاستهاند و در دربارهای حاکم بر آن دیار، نشو و نما یافتهاند، راه رشد و تکامل میپیماید و به علت برخورداری از اوضاع و احوال واحد و محل رشد و نمو مشترک، واجد خصوصیاتی میشود که سبک خراسانی نام میگیرد. | ||
خط ۱۵: | خط ۱۶: | ||
'''نمونۀ اشعار''' | '''<big>نمونۀ اشعار</big>''' | ||
'''رودکی''': | '''رودکی''': | ||
خط ۴۶: | خط ۴۷: | ||
گر به گنج اندر زیان آید همی | گر به گنج اندر زیان آید همی | ||
'''ناصر خسرو''': | |||
ارکان گهر است و ما نگاریم همه | |||
وز قرن به قرن یادگاریم همه | |||
کیوان گُرد است و ما شکاریم همه | |||
واندر کف آز دلفگاریم همه | |||
'''فردوسی''': | |||
بسا رنجها کز جهان دیدهاند | |||
ز بهر بزرگی پسندیدهاند | |||
سرانجام بستر جز از خاک نیست | |||
ازو بهره زهر است و تریاک نیست | |||
چو دانی که ایدر نمانی دراز | |||
به تارک چرا بر نهی تاج آز | |||
همان آز را زیر خاک آوری | |||
سرش را سر اندر مغاک آوری | |||
ترا زین جهان شادمانی بس است | |||
کجا رنج تو بهر دیگر کس است | |||
تو رنجی و آسان دگر کس خورد | |||
سوی گور و تابوت تو ننگرد | |||
بر او نیز شادی سرآید همی | |||
سرش زیر گرد اندر آید همی | |||
ز روز گذر کردن اندیشه کن | |||
پرستیدن دادگر پیشه کن | |||
بترس از خدا و میازار کس | |||
ره رستگاری همین است و بس | |||
کنون ای خردمند بیدار دل | |||
مشو در گمان پای درکش ز گل | |||
تو را کردگار است پروردگار | |||
تویی بنده و کردهٔ کردگار | |||
چو گردن به اندیشه زیر آوری | |||
ز هستی مکن پرسش و داوری | |||
نشاید خور و خواب با آن نشست | |||
که خستو نباشد به یزدان که هست | |||
دلش کور باشد سرش بیخرد | |||
خردمندش از مردمان نشمرد | |||
ز هستی نشان است بر آب و خاک | |||
ز دانش منش را مکن در مغاک | |||
توانا و دانا و دارنده اوست | |||
خرد را و جان را نگارنده اوست | |||
جهان آفرید و مکان و زمان | |||
پی پشهٔ خرد و پیل گران (از داستان سیاوش) | |||
---- | ---- | ||