اصول فلسفه حق: تفاوت میان نسخهها
DaneshGostar (بحث | مشارکتها) (جایگزینی متن - '\\1' به '<!--1') |
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
کتابی در | کتابی در [[فلسفه]]، تألیف [[هگل، گیورگ ویلهلم فریدریش (۱۷۷۰ـ۱۸۳۱)|گئورگ ویلهلم فریدریش هگل]]، به زبان آلمانی، منتشرشده در ۱۸۱۸. ''اصول'' ''فلسفۀ حق'' درواقع صورت بسطیافتۀ بخشی از ''دایرةالمعارف علوم فلسفی'' است که یک سال پیشتر به چاپ رسیده بود. هگل با نهادن مفهوم حق در سیر تاریخی مفهوم روح، معنایی نامجرد و البته غیرطبیعی از روح مراد میکند. حق چونان مفهومی ذاتاً تاریخی در سه مرحله تحقق مییابد: مرحلۀ حق مجرد، مرحلۀ اخلاق ذهنی، و مرحلۀ اخلاق عینی. بخشهای سهگانۀ کتاب هریک به شرح و تبیین یکی از این مراحل اختصاص دارد. بنیاد حق مجرد «شخص» است و در چارچوب نظمی قانونی است که ضمانت اجرای خود را در مفهوم «کیفر» مییابد. پا بیرون نهادن از این چارچوب برای شخص کیفر به بار میآورد. جوهر اخلاق ذهنی، عمل و صیرورت شخص است؛ اما شخص نمیتواند بیرون از عوارف اجتماعی جوهر خود را آشکار کند. این عوارف اجتماعی مجرد با آرمان نیک عینی و همواره تحققناپذیری پیوند دارد. مفهوم دولت در این موضع ظاهر میشود؛ دولت درواقع شرط تحقق آرمان شخص در پیوند با آرمان نیک عینی است. شهریار مظهر و خلاصۀ اجتماع و فرد است. کتاب با گفتاری درباب تاریخ جهانی، شروط و تضمینهای تکامل و عینیتیابی عقل، خودآگاهی، آزادی روح، و تفسیر و تحقق کلی روح پایان مییابد.<br><!--11382400--> | ||
<br><!--11382400--> | |||
[[رده:فلسفه ، منطق و کلام]] | [[رده:فلسفه ، منطق و کلام]] | ||
[[رده:فلسفه غرب – اشخاص، آثار و مکاتب]] | [[رده:فلسفه غرب – اشخاص، آثار و مکاتب]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۴۶
اصول فلسفۀ حق (Grundlinien der Philosophie des Rechts)
کتابی در فلسفه، تألیف گئورگ ویلهلم فریدریش هگل، به زبان آلمانی، منتشرشده در ۱۸۱۸. اصول فلسفۀ حق درواقع صورت بسطیافتۀ بخشی از دایرةالمعارف علوم فلسفی است که یک سال پیشتر به چاپ رسیده بود. هگل با نهادن مفهوم حق در سیر تاریخی مفهوم روح، معنایی نامجرد و البته غیرطبیعی از روح مراد میکند. حق چونان مفهومی ذاتاً تاریخی در سه مرحله تحقق مییابد: مرحلۀ حق مجرد، مرحلۀ اخلاق ذهنی، و مرحلۀ اخلاق عینی. بخشهای سهگانۀ کتاب هریک به شرح و تبیین یکی از این مراحل اختصاص دارد. بنیاد حق مجرد «شخص» است و در چارچوب نظمی قانونی است که ضمانت اجرای خود را در مفهوم «کیفر» مییابد. پا بیرون نهادن از این چارچوب برای شخص کیفر به بار میآورد. جوهر اخلاق ذهنی، عمل و صیرورت شخص است؛ اما شخص نمیتواند بیرون از عوارف اجتماعی جوهر خود را آشکار کند. این عوارف اجتماعی مجرد با آرمان نیک عینی و همواره تحققناپذیری پیوند دارد. مفهوم دولت در این موضع ظاهر میشود؛ دولت درواقع شرط تحقق آرمان شخص در پیوند با آرمان نیک عینی است. شهریار مظهر و خلاصۀ اجتماع و فرد است. کتاب با گفتاری درباب تاریخ جهانی، شروط و تضمینهای تکامل و عینیتیابی عقل، خودآگاهی، آزادی روح، و تفسیر و تحقق کلی روح پایان مییابد.