ارته: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
(جایگزینی متن - '\\1' به '<!--1')
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:


اَرْتَه‌ <br>
اَرْتَه‌ <br>
(در فارسی باستان: اَرتَه؛ در اوستا: اَشه) پرمعنی‌ترین‌ و پربارترین‌ واژۀ‌ اوستایی،‌ دربردارندۀ مفاهیم و صفات راستی‌، درستی‌، حقیقت‌، اخلاق انسانی‌، جوهر قانون‌ و قانونمندی‌، مصدر دادگستری‌، مظهر نیکویی‌، خرد، نظم‌ درست‌، مظهر نظم‌ و ترتیب‌ جهانی‌، یا نظم‌ خدایی. اشه‌ سامان‌ بهنجار است‌ و کردار نیک‌، پندار نیک‌ و گفتار نیک‌ و سرانجام‌ اشه‌ پرهیزگاری‌، پارسایی‌ و فضیلت‌ و تقوا‌ به‌ مفهوم‌ فضیلت‌ و تقواست‌. اشه‌ هنر (اَرته‌ = آرت‌) است،‌ به‌ مفهوم‌ همۀ‌ قابلیت‌ها و توانمندی‌های‌ زیبا و انسانیِ رستگاری‌آفرین‌. فردوسی‌ آن‌جا که‌ هنر را تنها نزد ایرانیان‌ دانسته‌ است‌، بدون‌ تردید تکیه‌ بر همۀ‌ بار معنوی‌ هنر داشته‌ است‌: هنر توانستن‌ِ بهنجار، قابلیتِ‌ بهنجار و هنر فضیلت‌. به‌ گزارش‌ هرودوت،‌ پارسیان‌ خود را Artaioi می‌نامیدند و مردمی‌ که‌ پیرامونشان‌ می‌زیستند نیز اینان‌ را به‌ این‌ نام‌ می‌خواندند. در ایران‌ باستان،‌ نام‌های‌ مرکب‌ «ارته‌»دار، مانند اردشیر (ارته‌خْشَثْرَه‌) نام‌های‌ بسیار محبوبی‌ بوده‌اند و نام‌ بسیاری‌ از نامداران‌ با ارته‌ شروع‌ می‌شد. ارته‌ ایرانی‌ (یونانی‌ آرِتَه‌) تقریباً بدون‌ تفاوت‌، همانی‌ است‌ که‌ در فلسفۀ‌ افلاطون‌ به‌ صورت‌ آرِتِه‌ (لاتینی‌: راتوس‌)، جان‌ تمام‌ فلسفۀ‌ افلاطون‌ است‌. کهن‌ترین‌ سند مکتوب‌ درباره‌ اَرتَه‌، سنگ‌‌نبشتۀ‌ خشایارشا (۴۸۶-۴۶۵پ‌م) در تخت‌ جمشید است‌. خشایارشا می‌گوید که‌ او اهورمزدا و ارته ‌(اشه‌) را با فروتنی‌ پرستش‌ می‌کند. اردیبهشت‌ (= بهترین‌ اَرتَه‌) نام‌ نخستین‌ امشاسپند آیین‌ زردشت‌ است‌.
(در فارسی باستان: اَرتَه؛ در اوستا: اَشه) پرمعنی‌ترین‌ و پربارترین‌ واژۀ‌ اوستایی،‌ دربردارندۀ مفاهیم و صفات راستی‌، درستی‌، حقیقت‌، اخلاق انسانی‌، جوهر قانون‌ و قانونمندی‌، مصدر دادگستری‌، مظهر نیکویی‌، خرد، نظم‌ درست‌، مظهر نظم‌ و ترتیب‌ جهانی‌، یا نظم‌ خدایی. اشه‌ سامان‌ بهنجار است‌ و کردار نیک‌، پندار نیک‌ و گفتار نیک‌ و سرانجام‌ اشه‌ پرهیزگاری‌، پارسایی‌ و فضیلت‌ و تقوا‌ به‌ مفهوم‌ فضیلت‌ و تقواست‌. اشه‌ هنر (اَرته‌ = آرت‌) است،‌ به‌ مفهوم‌ همۀ‌ قابلیت‌ها و توانمندی‌های‌ زیبا و انسانیِ رستگاری‌آفرین‌. [[فردوسی طوسی، ابوالقاسم (طوس ۳۲۹ـ ۴۱۷/۴۱۱ق)|فردوسی‌]] آن‌جا که‌ هنر را تنها نزد ایرانیان‌ دانسته‌ است‌، بدون‌ تردید تکیه‌ بر همۀ‌ بار معنوی‌ هنر داشته‌ است‌: هنر توانستن‌ِ بهنجار، قابلیتِ‌ بهنجار و هنر فضیلت‌. به‌ گزارش‌ [[هرودوت]]،‌ پارسیان‌ خود را Artaioi می‌نامیدند و مردمی‌ که‌ پیرامونشان‌ می‌زیستند نیز اینان‌ را به‌ این‌ نام‌ می‌خواندند.  
<br><!--11178800-->
 
در [[ایران باستان|ایران‌ باستان]]،‌ نام‌های‌ مرکب‌ «ارته‌»دار، مانند اردشیر (ارته‌خْشَثْرَه‌) نام‌های‌ بسیار محبوبی‌ بوده‌اند و نام‌ بسیاری‌ از نامداران‌ با ارته‌ شروع‌ می‌شد. ارته‌ ایرانی‌ (یونانی‌ آرِتَه‌) تقریباً بدون‌ تفاوت‌، همانی‌ است‌ که‌ در فلسفۀ‌ [[افلاطون|افلاطون‌]] به‌ صورت‌ آرِتِه‌ (لاتینی‌: راتوس‌)، جان‌ تمام‌ فلسفۀ‌ افلاطون‌ است‌. کهن‌ترین‌ سند مکتوب‌ درباره‌ اَرتَه‌، سنگ‌‌نبشتۀ‌ [[خشایارشای اول|خشایارشا]] (۴۸۶-۴۶۵پ‌م) در [[تخت جمشید|تخت‌ جمشید]] است‌. خشایارشا می‌گوید که‌ او [[اهورامزدا]] و ارته ‌(اشه‌) را با فروتنی‌ پرستش‌ می‌کند. اردیبهشت‌ (= بهترین‌ اَرتَه‌) نام‌ نخستین‌ [[امشاسپند]] آیین‌ [[زردشتی، آیین|زردشت‌]] است‌.<br><!--11178800-->
[[رده:زبان شناسی و ترجمه]]
[[رده:زبان شناسی و ترجمه]]
[[رده:زبان ها و گویش های ایران فرهنگی]]
[[رده:زبان ها و گویش های ایران فرهنگی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۱۱

اَرْتَه‌
(در فارسی باستان: اَرتَه؛ در اوستا: اَشه) پرمعنی‌ترین‌ و پربارترین‌ واژۀ‌ اوستایی،‌ دربردارندۀ مفاهیم و صفات راستی‌، درستی‌، حقیقت‌، اخلاق انسانی‌، جوهر قانون‌ و قانونمندی‌، مصدر دادگستری‌، مظهر نیکویی‌، خرد، نظم‌ درست‌، مظهر نظم‌ و ترتیب‌ جهانی‌، یا نظم‌ خدایی. اشه‌ سامان‌ بهنجار است‌ و کردار نیک‌، پندار نیک‌ و گفتار نیک‌ و سرانجام‌ اشه‌ پرهیزگاری‌، پارسایی‌ و فضیلت‌ و تقوا‌ به‌ مفهوم‌ فضیلت‌ و تقواست‌. اشه‌ هنر (اَرته‌ = آرت‌) است،‌ به‌ مفهوم‌ همۀ‌ قابلیت‌ها و توانمندی‌های‌ زیبا و انسانیِ رستگاری‌آفرین‌. فردوسی‌ آن‌جا که‌ هنر را تنها نزد ایرانیان‌ دانسته‌ است‌، بدون‌ تردید تکیه‌ بر همۀ‌ بار معنوی‌ هنر داشته‌ است‌: هنر توانستن‌ِ بهنجار، قابلیتِ‌ بهنجار و هنر فضیلت‌. به‌ گزارش‌ هرودوت،‌ پارسیان‌ خود را Artaioi می‌نامیدند و مردمی‌ که‌ پیرامونشان‌ می‌زیستند نیز اینان‌ را به‌ این‌ نام‌ می‌خواندند.

در ایران‌ باستان،‌ نام‌های‌ مرکب‌ «ارته‌»دار، مانند اردشیر (ارته‌خْشَثْرَه‌) نام‌های‌ بسیار محبوبی‌ بوده‌اند و نام‌ بسیاری‌ از نامداران‌ با ارته‌ شروع‌ می‌شد. ارته‌ ایرانی‌ (یونانی‌ آرِتَه‌) تقریباً بدون‌ تفاوت‌، همانی‌ است‌ که‌ در فلسفۀ‌ افلاطون‌ به‌ صورت‌ آرِتِه‌ (لاتینی‌: راتوس‌)، جان‌ تمام‌ فلسفۀ‌ افلاطون‌ است‌. کهن‌ترین‌ سند مکتوب‌ درباره‌ اَرتَه‌، سنگ‌‌نبشتۀ‌ خشایارشا (۴۸۶-۴۶۵پ‌م) در تخت‌ جمشید است‌. خشایارشا می‌گوید که‌ او اهورامزدا و ارته ‌(اشه‌) را با فروتنی‌ پرستش‌ می‌کند. اردیبهشت‌ (= بهترین‌ اَرتَه‌) نام‌ نخستین‌ امشاسپند آیین‌ زردشت‌ است‌.