شیخ ویس خان زند: تفاوت میان نسخهها
DaneshGostar (بحث | مشارکتها) (جایگزینی متن - '\\2' به '<!--2') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
شیخ وِیْسخان زند ( ـ پس از ۱۱۹۸ق)<br> | شیخ وِیْسخان زند ( ـ پس از ۱۱۹۸ق)<br> | ||
<p>از شاهزادگان و سرداران زندیه. پسر بزرگ علی مرادخان زند بود و در حکومت پدر برای مقابله با آقا محمدخان قاجار در ۱۱۹۸ق به مازندران رفت و بدون جنگ وارد ساری شد اما بهسبب جوانی و نداشتن تجربه، سپاهیانش دست تعرض به اموال مردم زدند و از اینرو مردم بر او شوریدند و آقا محمدخان با استفاده از این فرصت دوباره به مازندران لشکر کشید. شیخ ویسخان از آنجا گریخت و در تهران به نزد علی مرادخان رفت. پس از فوت علی مرادخان، شیخ ویسخان نزد جعفرخان زند به اصفهان رفت. جعفرخان که متوجه توطئۀ وی و برادرش شده بود، شیخ ویسخان و برادرش را زندانی و نابینا کرد.</p> | <p>از شاهزادگان و سرداران [[زندیه]]. پسر بزرگ علی مرادخان زند بود و در حکومت پدر برای مقابله با [[آقا محمدخان قاجار|آقا محمدخان قاجار]] در ۱۱۹۸ق به مازندران رفت و بدون جنگ وارد [[ساری، شهر|ساری]] شد اما بهسبب جوانی و نداشتن تجربه، سپاهیانش دست تعرض به اموال مردم زدند و از اینرو مردم بر او شوریدند و آقا محمدخان با استفاده از این فرصت دوباره به [[مازندران|مازندران]] لشکر کشید. شیخ ویسخان از آنجا گریخت و در تهران به نزد علی مرادخان رفت. پس از فوت علی مرادخان، شیخ ویسخان نزد جعفرخان زند به اصفهان رفت. جعفرخان که متوجه توطئۀ وی و برادرش شده بود، شیخ ویسخان و برادرش را زندانی و نابینا کرد.</p> | ||
<br><!--26181100--> | <br><!--26181100--> | ||
[[رده:تاریخ ایران]] | [[رده:تاریخ ایران]] | ||
[[رده:ایران از حکومت صفویه تا قاجار]] | [[رده:ایران از حکومت صفویه تا قاجار]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۱۴
شیخ وِیْسخان زند ( ـ پس از ۱۱۹۸ق)
از شاهزادگان و سرداران زندیه. پسر بزرگ علی مرادخان زند بود و در حکومت پدر برای مقابله با آقا محمدخان قاجار در ۱۱۹۸ق به مازندران رفت و بدون جنگ وارد ساری شد اما بهسبب جوانی و نداشتن تجربه، سپاهیانش دست تعرض به اموال مردم زدند و از اینرو مردم بر او شوریدند و آقا محمدخان با استفاده از این فرصت دوباره به مازندران لشکر کشید. شیخ ویسخان از آنجا گریخت و در تهران به نزد علی مرادخان رفت. پس از فوت علی مرادخان، شیخ ویسخان نزد جعفرخان زند به اصفهان رفت. جعفرخان که متوجه توطئۀ وی و برادرش شده بود، شیخ ویسخان و برادرش را زندانی و نابینا کرد.