آتش افروز: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:10035200.jpg|جایگزین=جعفر شهری|بندانگشتی|353x353پیکسل|جعفر شهری]]
[[پرونده:10035200.jpg|جایگزین=جعفر شهری|بندانگشتی|353x353پیکسل|جعفر شهری]]
آتش‌اَفروز<br /> نام گروهی از بازیگران و نوازندگان دوره‌گرد نوروزی‌خوانی و نیز نام یکی از افراد آن گروه که در نقاط مختلف ایران، از چندروز پیش تا چندروز پس از نوروز، با لباس‌های قرمز‌رنگ و کلاه‌بوقی منگوله‌دار، در حالی‌که چهرۀ خود را چون زنگیان به دوده سیاه می‌کردند، در کوی و برزن راه می‌افتادند و به مژدگانیِ فرارسیدن بهار، رقصان و آوازخوانان، جماعت را سرگرم می‌کردند و به خوش‌باشی مردم چیزی می‌گرفتند. کار آتش‌افروز، یکی از افراد این گروه، این بود که یا سرِ مشعل مشتعلی را که به‌دست داشت به دهان می‌برد و آتش آن را خاموش می‌کرد، یا نفتی را که در دهان نگه می‌داشت بر شعلۀ آتش می‌پاشید و آتش آن را تیزتر می‌کرد. دیگر افراد دسته هم، با دست و صورت و گردن سیاه‌کرده، مقداری خمیر روی سر می‌گذاشتند و روی آن را با پنبه و کهنۀ آغشته به نفت، مشتعل می‌کردند، سپس با ضرب دایره و تنبک، تصنیفی می‌خواندند.   
آتش‌اَفروز (Atash Afrooz)<br /> نام گروهی از بازیگران و نوازندگان دوره‌گرد نوروزی‌خوانی و نیز نام یکی از افراد آن گروه که در نقاط مختلف ایران، از چندروز پیش تا چندروز پس از نوروز، با لباس‌های قرمز‌رنگ و کلاه‌بوقی منگوله‌دار، در حالی‌که چهرۀ خود را چون زنگیان به دوده سیاه می‌کردند، در کوی و برزن راه می‌افتادند و به مژدگانیِ فرارسیدن بهار، رقصان و آوازخوانان، جماعت را سرگرم می‌کردند و به خوش‌باشی مردم چیزی می‌گرفتند. کار آتش‌افروز، یکی از افراد این گروه، این بود که یا سرِ مشعل مشتعلی را که به‌دست داشت به دهان می‌برد و آتش آن را خاموش می‌کرد، یا نفتی را که در دهان نگه می‌داشت بر شعلۀ آتش می‌پاشید و آتش آن را تیزتر می‌کرد. دیگر افراد دسته هم، با دست و صورت و گردن سیاه‌کرده، مقداری خمیر روی سر می‌گذاشتند و روی آن را با پنبه و کهنۀ آغشته به نفت، مشتعل می‌کردند، سپس با ضرب دایره و تنبک، تصنیفی می‌خواندند.   


چنین به نظر می‌رسد که آتش‌افروزان، اعقابِ [[حاجی فیروز]]<nowiki/>های امروزی‌اند. گروهی منشأ این رسم را در اساطیر بین‌النهرین جسته‌اند؛ گروهی آتش‌افروز را به افسانۀ بازگشت [[سیاوش]] ربط داده‌اند؛ برخی برآنند که این رسم ادامۀ رسم‌های سیاهان در دورۀ [[ساسانیان]] است؛ به گفتۀ [[جعفر شهری]]، حاجی فیروز از دورۀ «ارباب ـ نوکری و خواجه‌سرا نگهداری» به دورۀ ما راه یافته است. احمد شاملو در [[کتاب کوچه]] آتش‌افروزان را غلامانی دانسته است که وظیفۀ برافروختنِ آتش را در شب چهارشنبه‌سوری برعهده داشته، و گاهی شبیه حاجی فیروز بوده‌اند.
چنین به نظر می‌رسد که آتش‌افروزان، اعقابِ [[حاجی فیروز]]<nowiki/>های امروزی‌اند. گروهی منشأ این رسم را در اساطیر بین‌النهرین جسته‌اند؛ گروهی آتش‌افروز را به افسانۀ بازگشت [[سیاوش]] ربط داده‌اند؛ برخی برآنند که این رسم ادامۀ رسم‌های سیاهان در دورۀ [[ساسانیان]] است؛ به گفتۀ [[جعفر شهری]]، حاجی فیروز از دورۀ «ارباب ـ نوکری و خواجه‌سرا نگهداری» به دورۀ ما راه یافته است. احمد شاملو در [[کتاب کوچه]] آتش‌افروزان را غلامانی دانسته است که وظیفۀ برافروختنِ آتش را در شب چهارشنبه‌سوری برعهده داشته، و گاهی شبیه حاجی فیروز بوده‌اند.


نیز ← [[کوسه برنشین]]؛ [[میر نوروزی]]؛ [[غول بیابانی|غولْ‌بیابانی]]
نیز ← [[کوسه برنشین]]؛ [[میر نوروزی]]؛ [[غول بیابانی|غولْ‌بیابانی]]
----





نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۱۶

جعفر شهری
جعفر شهری

آتش‌اَفروز (Atash Afrooz)
نام گروهی از بازیگران و نوازندگان دوره‌گرد نوروزی‌خوانی و نیز نام یکی از افراد آن گروه که در نقاط مختلف ایران، از چندروز پیش تا چندروز پس از نوروز، با لباس‌های قرمز‌رنگ و کلاه‌بوقی منگوله‌دار، در حالی‌که چهرۀ خود را چون زنگیان به دوده سیاه می‌کردند، در کوی و برزن راه می‌افتادند و به مژدگانیِ فرارسیدن بهار، رقصان و آوازخوانان، جماعت را سرگرم می‌کردند و به خوش‌باشی مردم چیزی می‌گرفتند. کار آتش‌افروز، یکی از افراد این گروه، این بود که یا سرِ مشعل مشتعلی را که به‌دست داشت به دهان می‌برد و آتش آن را خاموش می‌کرد، یا نفتی را که در دهان نگه می‌داشت بر شعلۀ آتش می‌پاشید و آتش آن را تیزتر می‌کرد. دیگر افراد دسته هم، با دست و صورت و گردن سیاه‌کرده، مقداری خمیر روی سر می‌گذاشتند و روی آن را با پنبه و کهنۀ آغشته به نفت، مشتعل می‌کردند، سپس با ضرب دایره و تنبک، تصنیفی می‌خواندند.

چنین به نظر می‌رسد که آتش‌افروزان، اعقابِ حاجی فیروزهای امروزی‌اند. گروهی منشأ این رسم را در اساطیر بین‌النهرین جسته‌اند؛ گروهی آتش‌افروز را به افسانۀ بازگشت سیاوش ربط داده‌اند؛ برخی برآنند که این رسم ادامۀ رسم‌های سیاهان در دورۀ ساسانیان است؛ به گفتۀ جعفر شهری، حاجی فیروز از دورۀ «ارباب ـ نوکری و خواجه‌سرا نگهداری» به دورۀ ما راه یافته است. احمد شاملو در کتاب کوچه آتش‌افروزان را غلامانی دانسته است که وظیفۀ برافروختنِ آتش را در شب چهارشنبه‌سوری برعهده داشته، و گاهی شبیه حاجی فیروز بوده‌اند.

نیز ← کوسه برنشین؛ میر نوروزی؛ غولْ‌بیابانی