زنان تروآ: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
 
[[پرونده:23049700.jpg|بندانگشتی|تصویری از نمایشنامه زنان تروآ]]
زنان تروآ (Troades)<br>
زنان تروآ (Troades)<br>
<p>سوگ‌نمایشی نوشتۀ اوریپیدس، به زبان یونانی، نوشته‌شده در ۴۱۵پ‌م. ''زنان تروا'' سومین تراژدی از سه‌گانه‌ای است که اوریپیدس دربارۀ جنگ تروا نوشت. از دو تراژدی دیگر جز قطعاتی باقی نمانده است. مردان تروایی همه از دم تیغ گذرانده شده‌اند و زنان باقی‌مانده در اردوگاه مهاجمان در هیئت دو گروه هم‌سرایان نوحه سر می‌دهند و بر مسبب این نبرد، همسر منلاس، لعنت می‌فرستند. هکابه، زن شاه به‌قتل‌رسیدۀ تروا، در مرکز حوادث قرار دارد. رقص‌های سوگوارانۀ زنان و ناله‌های تمامی‌ناپذیرشان ادامه دارد. آندروماخه به هکابه خبر می‌دهد که پولوکسنه، دختر شهبانو، را بر گور [[آیسخولوس]] قهرمان قربان کرده‌اند. صحنۀ دفاع هلنه از خود دربرابر هکابه از تکان‌دهنده‌ترین صحنه‌های این نمایش‌نامه است. عشق بر منلاس چیره می‌شود و او، به‌رغم آن‌که دربرابر استدلال‌های مادرش متقاعد می‌شود، هلنه را تبرئه می‌کند و سوار بر کشتی با او می‌گریزد. در صحنۀ پایانی نیز گریه‌های هکابه را بر سر نعش نوه‌اش، هکتور، می‌بینیم. ''زنان تروآ'' فاقد هرگونه عنصر خاص نمایشی به‌معنای دقیق کلمه است، اما این ضعف اوریپیدس نیست. اثری دیگر نیز به‌همین نام، منسوب به سنکا، در‌دست است. این نمایش‌نامه از اثر اوریپیدس متأثر است و صحنه‌های تازه‌ای نیز بدان افزوده شده است. این اثر نیز در نوع خود شاهکاری است. اهداف فلسفی آن آشکارا بر نمایش سنگینی می‌کند، اما پرسش‌های فلسفی آن را بی‌روح نکرده است. در قرن ۲۰ نیز فرانتس ورفل نمایش‌نامه‌ای به‌همین نام و با همین موضوع به زبان آلمانی نوشت.</p>
<p>سوگ‌نمایشی نوشتۀ [[اوریپید|اوریپیدس]]، به زبان یونانی، نوشته‌شده در ۴۱۵پ‌م. ''زنان تروا'' سومین تراژدی از سه‌گانه‌ای است که اوریپیدس دربارۀ جنگ تروا نوشت. از دو تراژدی دیگر جز قطعاتی باقی نمانده است. مردان تروایی همه از دم تیغ گذرانده شده‌اند و زنان باقی‌مانده در اردوگاه مهاجمان در هیئت دو گروه هم‌سرایان نوحه سر می‌دهند و بر مسبب این نبرد، همسر منلاس، لعنت می‌فرستند. هکابه، زن شاه به‌قتل‌رسیدۀ تروا، در مرکز حوادث قرار دارد. رقص‌های سوگوارانۀ زنان و ناله‌های تمامی‌ناپذیرشان ادامه دارد. آندروماخه به هکابه خبر می‌دهد که پولوکسنه، دختر شهبانو، را بر گور [[آیسخولوس]] قهرمان قربان کرده‌اند. صحنۀ دفاع هلنه از خود دربرابر هکابه از تکان‌دهنده‌ترین صحنه‌های این نمایش‌نامه است. عشق بر منلاس چیره می‌شود و او، به‌رغم آن‌که دربرابر استدلال‌های مادرش متقاعد می‌شود، هلنه را تبرئه می‌کند و سوار بر کشتی با او می‌گریزد. در صحنۀ پایانی نیز گریه‌های هکابه را بر سر نعش نوه‌اش، هکتور، می‌بینیم. ''زنان تروآ'' فاقد هرگونه عنصر خاص نمایشی به‌معنای دقیق کلمه است، اما این ضعف اوریپیدس نیست. اثری دیگر نیز به‌همین نام، منسوب به [[سنکا، لوکیوس آنایوس (ح ۴پ م ـ ح ۶۵م)|سنکا]]، در‌دست است. این نمایش‌نامه از اثر اوریپیدس متأثر است و صحنه‌های تازه‌ای نیز بدان افزوده شده است. این اثر نیز در نوع خود شاهکاری است. اهداف فلسفی آن آشکارا بر نمایش سنگینی می‌کند، اما پرسش‌های فلسفی آن را بی‌روح نکرده است. در قرن ۲۰ نیز فرانتس ورفل نمایش‌نامه‌ای به‌همین نام و با همین موضوع به زبان آلمانی نوشت.</p>
<br><!--23049700-->
<br><!--23049700-->
[[رده:تئاتر]]
[[رده:تئاتر]]
[[رده:جهان – آثار، رویدادها، اماکن]]
[[رده:جهان – آثار، رویدادها، اماکن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۳۱

تصویری از نمایشنامه زنان تروآ

زنان تروآ (Troades)

سوگ‌نمایشی نوشتۀ اوریپیدس، به زبان یونانی، نوشته‌شده در ۴۱۵پ‌م. زنان تروا سومین تراژدی از سه‌گانه‌ای است که اوریپیدس دربارۀ جنگ تروا نوشت. از دو تراژدی دیگر جز قطعاتی باقی نمانده است. مردان تروایی همه از دم تیغ گذرانده شده‌اند و زنان باقی‌مانده در اردوگاه مهاجمان در هیئت دو گروه هم‌سرایان نوحه سر می‌دهند و بر مسبب این نبرد، همسر منلاس، لعنت می‌فرستند. هکابه، زن شاه به‌قتل‌رسیدۀ تروا، در مرکز حوادث قرار دارد. رقص‌های سوگوارانۀ زنان و ناله‌های تمامی‌ناپذیرشان ادامه دارد. آندروماخه به هکابه خبر می‌دهد که پولوکسنه، دختر شهبانو، را بر گور آیسخولوس قهرمان قربان کرده‌اند. صحنۀ دفاع هلنه از خود دربرابر هکابه از تکان‌دهنده‌ترین صحنه‌های این نمایش‌نامه است. عشق بر منلاس چیره می‌شود و او، به‌رغم آن‌که دربرابر استدلال‌های مادرش متقاعد می‌شود، هلنه را تبرئه می‌کند و سوار بر کشتی با او می‌گریزد. در صحنۀ پایانی نیز گریه‌های هکابه را بر سر نعش نوه‌اش، هکتور، می‌بینیم. زنان تروآ فاقد هرگونه عنصر خاص نمایشی به‌معنای دقیق کلمه است، اما این ضعف اوریپیدس نیست. اثری دیگر نیز به‌همین نام، منسوب به سنکا، در‌دست است. این نمایش‌نامه از اثر اوریپیدس متأثر است و صحنه‌های تازه‌ای نیز بدان افزوده شده است. این اثر نیز در نوع خود شاهکاری است. اهداف فلسفی آن آشکارا بر نمایش سنگینی می‌کند، اما پرسش‌های فلسفی آن را بی‌روح نکرده است. در قرن ۲۰ نیز فرانتس ورفل نمایش‌نامه‌ای به‌همین نام و با همین موضوع به زبان آلمانی نوشت.