آدامز، بروکس (۱۸۴۸ـ۱۹۲۷): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: واگردانی دستی ویرایشگر دیداری |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
|پست تخصصی = | |پست تخصصی = | ||
|باشگاه = | |باشگاه = | ||
}}مورخ امریکایی. در موفقیت دموکراسی در [[امریکا، ایالات متحده|امریکا]] تردید کرد و پیشروی تمدن را با حرکت مراکز تجارت به سمت غرب مرتبط دانست. در ۱۸۷۰ از هاروارد فارغالتحصیل شد و تا ۱۸۸۱ در بوستون کار وکالت انجام میداد. پسر چارلز فرانسیس آدامز<ref>Charles Francis Adams</ref> دیپلمات و نوۀ جان کوئینْسی آدامز<ref>John Quincy Adams</ref>، رئیسجمهور امریکا، بود و درنتیجه با ثروت هنگفتی که بهارث برده بود توانست سفرهای فراوانی به [[اروپا، قاره|اروپا]]، [[خاورمیانه]] و [[هند]] انجام دهد. آدامز رابطۀ بسیار نزدیکی با برادرش هنری داشت، که تاریخدانی مشهور بود. آن دو از طریق ارتباطی فعال این نظریه ـ در آن زمان انقلابی ـ را مطرح کردند که دموکراسی امریکا بنابه ذات و گوهر خود محکوم به انحطاط و زوال است. آدامز در ۱۸۹۵ کتاب ''قانون تمدن و زوال''<ref>Law of Civilization and Decay</ref> را منتشر و در آن نظریۀ تاریخ خود را تشریح کرد. براساس این نظریه ـ و بنابه حکم قانون مربوط به تراکم جمعیتها و رشد و توسعۀ فنون جدید و تمرکزآفرین صنعت و تجارت ـ مرکز تجارت دایماً تابع حرکتی روبه غرب از کانونهای تجارت دنیای باستان در شرق به [[قسطنطنیه]]، [[ونیز]]، [[آمستردام]]، و نهایتاً [[لندن (انگلستان)|لندن]] بوده است. از دیگر آثار اوست: ''برتری اقتصادی امریکا''<ref>America’s Economic Supremacy</ref> (۱۹۰۰)، ''نظریۀ انقلابهای اجتماعی''<ref>Theory of Social Revolutions</ref> (۱۹۱۳)، و نگارش مقدمهای بر کتاب برادرش با عنوان ''زوال اصول دموکراتیک''<ref>Degradation of the Democratic Dogma</ref> (۱۹۱۹) | }}مورخ امریکایی. در موفقیت دموکراسی در [[امریکا، ایالات متحده|امریکا]] تردید کرد و پیشروی تمدن را با حرکت مراکز تجارت به سمت غرب مرتبط دانست. در ۱۸۷۰ از هاروارد فارغالتحصیل شد و تا ۱۸۸۱ در بوستون کار وکالت انجام میداد. پسر چارلز فرانسیس آدامز<ref>Charles Francis Adams</ref> دیپلمات و نوۀ جان کوئینْسی آدامز<ref>John Quincy Adams</ref>، رئیسجمهور امریکا، بود و درنتیجه با ثروت هنگفتی که بهارث برده بود توانست سفرهای فراوانی به [[اروپا، قاره|اروپا]]، [[خاورمیانه]] و [[هند]] انجام دهد. آدامز رابطۀ بسیار نزدیکی با برادرش هنری داشت، که تاریخدانی مشهور بود. آن دو از طریق ارتباطی فعال این نظریه ـ در آن زمان انقلابی ـ را مطرح کردند که دموکراسی امریکا بنابه ذات و گوهر خود محکوم به انحطاط و زوال است. آدامز در ۱۸۹۵ کتاب ''قانون تمدن و زوال''<ref>Law of Civilization and Decay</ref> را منتشر و در آن نظریۀ تاریخ خود را تشریح کرد. براساس این نظریه ـ و بنابه حکم قانون مربوط به تراکم جمعیتها و رشد و توسعۀ فنون جدید و تمرکزآفرین صنعت و تجارت ـ مرکز تجارت دایماً تابع حرکتی روبه غرب از کانونهای تجارت دنیای باستان در شرق به [[قسطنطنیه]]، [[ونیز]]، [[آمستردام]]، و نهایتاً [[لندن (انگلستان)|لندن]] بوده است. از دیگر آثار اوست: ''برتری اقتصادی امریکا''<ref>America’s Economic Supremacy</ref> (۱۹۰۰)، ''نظریۀ انقلابهای اجتماعی''<ref>Theory of Social Revolutions</ref> (۱۹۱۳)، و نگارش مقدمهای بر کتاب برادرش با عنوان ''زوال اصول دموکراتیک''<ref>Degradation of the Democratic Dogma</ref> (۱۹۱۹). | ||
| |
نسخهٔ کنونی تا ۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۳
آدامْز، بروکْس (۱۸۴۸ـ۱۹۲۷)(Brooks, Adams)
بروکس آدامز Adams Brooks | |
---|---|
زادروز |
۱۸۴۸م |
درگذشت | ۱۹۲۷م |
ملیت | امریکایی |
تحصیلات و محل تحصیل | دانشگاه هاروارد (۱۸۷۰) |
شغل و تخصص اصلی | مورخ |
شغل و تخصص های دیگر | وکیل |
آثار | قانون تمدن و زوال (۱۸۹۵م)؛ برتری اقتصادی امریکا (۱۹۰۰م)؛ نظریه انقلاب های اجتماعی (۱۹۱۳م) |
گروه مقاله | تاریخ جهان |
خویشاوندان سرشناس | چارلز فرانسیس آدامز (پدر)، جان کویینسی آدامز (پدربزرگ) |
مورخ امریکایی. در موفقیت دموکراسی در امریکا تردید کرد و پیشروی تمدن را با حرکت مراکز تجارت به سمت غرب مرتبط دانست. در ۱۸۷۰ از هاروارد فارغالتحصیل شد و تا ۱۸۸۱ در بوستون کار وکالت انجام میداد. پسر چارلز فرانسیس آدامز[۱] دیپلمات و نوۀ جان کوئینْسی آدامز[۲]، رئیسجمهور امریکا، بود و درنتیجه با ثروت هنگفتی که بهارث برده بود توانست سفرهای فراوانی به اروپا، خاورمیانه و هند انجام دهد. آدامز رابطۀ بسیار نزدیکی با برادرش هنری داشت، که تاریخدانی مشهور بود. آن دو از طریق ارتباطی فعال این نظریه ـ در آن زمان انقلابی ـ را مطرح کردند که دموکراسی امریکا بنابه ذات و گوهر خود محکوم به انحطاط و زوال است. آدامز در ۱۸۹۵ کتاب قانون تمدن و زوال[۳] را منتشر و در آن نظریۀ تاریخ خود را تشریح کرد. براساس این نظریه ـ و بنابه حکم قانون مربوط به تراکم جمعیتها و رشد و توسعۀ فنون جدید و تمرکزآفرین صنعت و تجارت ـ مرکز تجارت دایماً تابع حرکتی روبه غرب از کانونهای تجارت دنیای باستان در شرق به قسطنطنیه، ونیز، آمستردام، و نهایتاً لندن بوده است. از دیگر آثار اوست: برتری اقتصادی امریکا[۴] (۱۹۰۰)، نظریۀ انقلابهای اجتماعی[۵] (۱۹۱۳)، و نگارش مقدمهای بر کتاب برادرش با عنوان زوال اصول دموکراتیک[۶] (۱۹۱۹).