کاشانی، سید ابوالقاسم (تهران ۱۲۶۴ـ۱۳۴۰ش): تفاوت میان نسخهها
DaneshGostar (بحث | مشارکتها) (جایگزینی متن - '\\3' به '<!--3') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
|پست تخصصی = | |پست تخصصی = | ||
|باشگاه = | |باشگاه = | ||
}}<p>مجتهد و سیاستمدار مبارز ایرانی در دورۀ پهلوی. پس از فراگیری مقدمات علوم دینی نزد پدرش، سید مصطفی کاشانی، در ۱۳۱۳ق/۱۲۷۵ش برای ادامه تحصیل به نجف اشرف رفت و از درس استادانی چون آخوند خراسانی و حاجی میرزا حسین حاجی میرزا خلیل استفاده کرد و در ۲۵سالگی به درجۀ اجتهاد رسید. او برای مبارزات ضدانگلیسی در عراق در ۱۳۳۲ق سازمان زیرزمینی «جمعیت نهضت اسلامی» را تشکیل داد و تحت تعقیب قرار گرفت و مخفیانه به ایران آمد و در تهران ساکن شد (بهمن ۱۲۹۹ش). در ۱۳۰۴ش، در انتخابات مجلس مؤسسان شرکت کرد. پس از حملۀ متفقین به ایران در شهریور ۱۳۲۰ش، به اتهام همکاری با آلمان، دستگیر و ۲۸ ماه زندانی شد (خرداد ۱۳۲۳ش). پس از آن، بار دیگر به دستور احمد قوام زندانی شد، امّا در دی ۱۳۲۴ش، آزاد و نمایندۀ دورۀ پانزدهم مجلس شورا شد. در آبان ۱۳۲۷ش، عازم حج شد و با حسنالبنا دیدار و گفتوگو کرد. در بهمن ۱۳۲۷ش، به اتهام شرکت در ترور شاه دستگیر و به لبنان تبعید شد. در فروردین ۱۳۲۹ش، مردم تهران وی را به نمایندگی دورۀ شانزدهم مجلس شورا انتخاب کردند و پس از شانزده ماه تبعید در میان استقبال مردم تهران، به کشور بازگشت. در تیر ۱۳۲۹ش، با انتصاب رزمآرا به نخستوزیری مخالفت کرد و آن را خدمت به انگلستان دانست. در اردیبهشت ۱۳۳۱ش، در حمایت از نخستوزیری دکتر مصدق، مردم را به اجتماع در بهارستان فراخواند. پس از استعفای ناگهانی دکتر مصدق در ۲۵ تیر ۱۳۳۱ش، و انتصاب احمد قوام به نخستوزیری، آیتالله کاشانی، قوام را تهدید به استعفا و سرنگونی دولت کرد. پس از بازگشت مجدد دکتر مصدق به قدرت، وی به برخی انتصابات و تقاضای اختیارات فوقالعادۀ او اعتراض کرد و آن را ناقض قانون اساسی و خلاف مصلحت کشور دانست و به انحلال مجلس دورۀ هفدهم، شدیداً اعتراض کرد و آن را اقدامی «خلاف شرع مقدس اسلام» دانست و وی را «قدرت طلب» نامید. پس از این اعتراضات، مطبوعات و گروههای سیاسی طرفدار مصدق و حزب توده، تبلیغات فراوانی علیه او بهراه انداختند که اعتراض گروه کثیری روحانیان را برانگیخت و به جدایی آن دو انجامید. در دی ۱۳۳۴ش، وی به اتهام شرکت در قتل رزمآرا دستگیر و محاکمه شد که پس از چندی با اعتراض آیتالله بروجردی از زندان آزاد شد. آخرین فعالیت سیاسی کاشانی انتقاد به فرمایشیبودن انتخابات مجلس بیستم بود (۱۳۳۹ش). کاشانی را پس از درگذشت در حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپردند.</p> | }}<p>مجتهد و سیاستمدار مبارز ایرانی در دورۀ [[پهلوی، سلسله (۱۳۰۴ـ۱۳۵۷ش)|پهلوی]]. پس از فراگیری مقدمات علوم دینی نزد پدرش، سید مصطفی کاشانی، در ۱۳۱۳ق/۱۲۷۵ش برای ادامه تحصیل به نجف اشرف رفت و از درس استادانی چون [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانی]] و حاجی میرزا حسین حاجی میرزا خلیل استفاده کرد و در ۲۵سالگی به درجۀ اجتهاد رسید. او برای مبارزات ضدانگلیسی در عراق در ۱۳۳۲ق سازمان زیرزمینی «جمعیت نهضت اسلامی» را تشکیل داد و تحت تعقیب قرار گرفت و مخفیانه به ایران آمد و در تهران ساکن شد (بهمن ۱۲۹۹ش). در ۱۳۰۴ش، در انتخابات مجلس مؤسسان شرکت کرد. پس از حملۀ متفقین به ایران در شهریور ۱۳۲۰ش، به اتهام همکاری با آلمان، دستگیر و ۲۸ ماه زندانی شد (خرداد ۱۳۲۳ش). پس از آن، بار دیگر به دستور [[قوام ، احمد (تهران ۱۲۵۶ـ تهران ۱۳۳۴ش)|احمد قوام]] زندانی شد، امّا در دی ۱۳۲۴ش، آزاد و نمایندۀ دورۀ پانزدهم مجلس شورا شد. در آبان ۱۳۲۷ش، عازم حج شد و با [[البنا، حسن|حسنالبنا]] دیدار و گفتوگو کرد. در بهمن ۱۳۲۷ش، به اتهام شرکت در ترور شاه دستگیر و به لبنان تبعید شد. در فروردین ۱۳۲۹ش، مردم تهران وی را به نمایندگی دورۀ شانزدهم مجلس شورا انتخاب کردند و پس از شانزده ماه تبعید در میان استقبال مردم تهران، به کشور بازگشت. در تیر ۱۳۲۹ش، با انتصاب [[رزم آرا، حاج علی (تهران ۱۲۸۰ـ۱۳۲۹ش)|رزمآرا]] به نخستوزیری مخالفت کرد و آن را خدمت به انگلستان دانست. در اردیبهشت ۱۳۳۱ش، در حمایت از نخستوزیری دکتر [[مصدق، محمد (۱۲۶۱ـ۱۳۴۵ش)|مصدق]]، مردم را به اجتماع در بهارستان فراخواند. پس از استعفای ناگهانی دکتر مصدق در ۲۵ تیر ۱۳۳۱ش، و انتصاب احمد قوام به نخستوزیری، آیتالله کاشانی، قوام را تهدید به استعفا و سرنگونی دولت کرد. پس از بازگشت مجدد دکتر مصدق به قدرت، وی به برخی انتصابات و تقاضای اختیارات فوقالعادۀ او اعتراض کرد و آن را ناقض قانون اساسی و خلاف مصلحت کشور دانست و به انحلال مجلس دورۀ هفدهم، شدیداً اعتراض کرد و آن را اقدامی «خلاف شرع مقدس اسلام» دانست و وی را «قدرت طلب» نامید. پس از این اعتراضات، مطبوعات و گروههای سیاسی طرفدار مصدق و حزب توده، تبلیغات فراوانی علیه او بهراه انداختند که اعتراض گروه کثیری روحانیان را برانگیخت و به جدایی آن دو انجامید. در دی ۱۳۳۴ش، وی به اتهام شرکت در قتل رزمآرا دستگیر و محاکمه شد که پس از چندی با اعتراض آیتالله بروجردی از زندان آزاد شد. آخرین فعالیت سیاسی کاشانی انتقاد به فرمایشیبودن انتخابات مجلس بیستم بود (۱۳۳۹ش). کاشانی را پس از درگذشت در حرم [[عبدالعظیم حسنی|حضرت عبدالعظیم]] به خاک سپردند.</p> | ||
<br><!--35073600--> | <br><!--35073600--> | ||
[[رده:دین اسلام]] | [[رده:دین اسلام]] | ||
[[رده:روحانیون و علمای برجسته]] | [[رده:روحانیون و علمای برجسته]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۳۳
کاشانی، سیّد ابوالقاسم (تهران ۱۲۶۴ـ۱۳۴۰ش)
سیّد ابوالقاسم کاشانی | |
---|---|
زادروز |
تهران 1264ش |
درگذشت | 1340ش |
ملیت | ایرانی |
تحصیلات و محل تحصیل | درجۀ اجتهاد |
شغل و تخصص اصلی | مجتهد و مبارز سیاسی |
گروه مقاله | دین اسلام |
مجتهد و سیاستمدار مبارز ایرانی در دورۀ پهلوی. پس از فراگیری مقدمات علوم دینی نزد پدرش، سید مصطفی کاشانی، در ۱۳۱۳ق/۱۲۷۵ش برای ادامه تحصیل به نجف اشرف رفت و از درس استادانی چون آخوند خراسانی و حاجی میرزا حسین حاجی میرزا خلیل استفاده کرد و در ۲۵سالگی به درجۀ اجتهاد رسید. او برای مبارزات ضدانگلیسی در عراق در ۱۳۳۲ق سازمان زیرزمینی «جمعیت نهضت اسلامی» را تشکیل داد و تحت تعقیب قرار گرفت و مخفیانه به ایران آمد و در تهران ساکن شد (بهمن ۱۲۹۹ش). در ۱۳۰۴ش، در انتخابات مجلس مؤسسان شرکت کرد. پس از حملۀ متفقین به ایران در شهریور ۱۳۲۰ش، به اتهام همکاری با آلمان، دستگیر و ۲۸ ماه زندانی شد (خرداد ۱۳۲۳ش). پس از آن، بار دیگر به دستور احمد قوام زندانی شد، امّا در دی ۱۳۲۴ش، آزاد و نمایندۀ دورۀ پانزدهم مجلس شورا شد. در آبان ۱۳۲۷ش، عازم حج شد و با حسنالبنا دیدار و گفتوگو کرد. در بهمن ۱۳۲۷ش، به اتهام شرکت در ترور شاه دستگیر و به لبنان تبعید شد. در فروردین ۱۳۲۹ش، مردم تهران وی را به نمایندگی دورۀ شانزدهم مجلس شورا انتخاب کردند و پس از شانزده ماه تبعید در میان استقبال مردم تهران، به کشور بازگشت. در تیر ۱۳۲۹ش، با انتصاب رزمآرا به نخستوزیری مخالفت کرد و آن را خدمت به انگلستان دانست. در اردیبهشت ۱۳۳۱ش، در حمایت از نخستوزیری دکتر مصدق، مردم را به اجتماع در بهارستان فراخواند. پس از استعفای ناگهانی دکتر مصدق در ۲۵ تیر ۱۳۳۱ش، و انتصاب احمد قوام به نخستوزیری، آیتالله کاشانی، قوام را تهدید به استعفا و سرنگونی دولت کرد. پس از بازگشت مجدد دکتر مصدق به قدرت، وی به برخی انتصابات و تقاضای اختیارات فوقالعادۀ او اعتراض کرد و آن را ناقض قانون اساسی و خلاف مصلحت کشور دانست و به انحلال مجلس دورۀ هفدهم، شدیداً اعتراض کرد و آن را اقدامی «خلاف شرع مقدس اسلام» دانست و وی را «قدرت طلب» نامید. پس از این اعتراضات، مطبوعات و گروههای سیاسی طرفدار مصدق و حزب توده، تبلیغات فراوانی علیه او بهراه انداختند که اعتراض گروه کثیری روحانیان را برانگیخت و به جدایی آن دو انجامید. در دی ۱۳۳۴ش، وی به اتهام شرکت در قتل رزمآرا دستگیر و محاکمه شد که پس از چندی با اعتراض آیتالله بروجردی از زندان آزاد شد. آخرین فعالیت سیاسی کاشانی انتقاد به فرمایشیبودن انتخابات مجلس بیستم بود (۱۳۳۹ش). کاشانی را پس از درگذشت در حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپردند.