ارسطو (۳۸۴ـ ۳۲۲پ م): تفاوت میان نسخهها
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
|نام مستعار= | |نام مستعار= | ||
|لقب= | |لقب= | ||
|زادروز= | |زادروز=۳۸۴پم | ||
|تاریخ مرگ= | |تاریخ مرگ=۳۲۲پم | ||
|دوره زندگی= | |دوره زندگی= | ||
|ملیت=یونانی | |ملیت=یونانی | ||
|محل زندگی= | |محل زندگی= | ||
|تحصیلات و محل تحصیل= | |تحصیلات و محل تحصیل=آتن | ||
| شغل و تخصص اصلی =فیلسوف | | شغل و تخصص اصلی =فیلسوف | ||
|شغل و تخصص های دیگر= | |شغل و تخصص های دیگر= | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
|پست تخصصی = | |پست تخصصی = | ||
|باشگاه = | |باشگاه = | ||
}}[[File:11192800.jpg|thumb|اَرَسْطو]]فیلسوف بزرگ یونانیِ مدافع عقل و اعتدال. به عقیدۀ او، تجربۀ حسی یگانه منبع شناخت است و ماهیّت چیزها، یعنی کیفیات متمایزکنندۀ آنها، را با تعقل میتوان کشف کرد. ارسطو در نوشتههای سیاسی و اخلاقی خود، سعادت انسان را در زیستنِ موافق با طبیعت دانسته است. نظریۀ سیاسیاش برآمده از تصدیق این معنی است که کمک و یاری متقابل، ذاتیِ بشر است. او هیچیک از نظامهای حکومتی را نظامی تلقی نمیکند که همهجا و در همه حال کمال مطلوب باشد. از آثار ارسطو نزدیک به ۲۲ رساله بهجا مانده است که دربرگیرندۀ منطق، مابعدالطبیعه، طبیعیات، اخترشناسی، هواشناسی، زیستشناسی، روانشناسی، اخلاق، سیاست و ادبیاتشناسی است. ارسطو در آتن تحصیل کرد و یکی از اعضای برجستۀ آکادمی افلاطون شد. سپس مدرسهای در آسوس<ref>Assos</ref> تأسیس کرد. در این زمان خود را طرفدار افلاطون میدانست اما اندیشههای بعدیاش او را از سنتهای افلاطونی، که زمینۀ تفکر نخستین او بود، دور کرد و به منتقد افلاطون تبدیل شد. حدود سال ۳۴۴پم به موتیلنه<ref> Mytilene</ref> در لِسووس<ref> Lesvos </ref> رفت و دو سال پس از آن را به مطالعۀ تاریخ طبیعی پرداخت. در همانجا با پوتیاس<ref>Pythias</ref> دخترخواندۀ هرمیاس<ref> Hermeias </ref>، فرمانروای آتارنئوس<ref>Atarneus </ref>، ازدواج کرد. در ۳۴۲پم، به دعوت فیلیپ دوم مقدونی به پِلا<ref>Pella</ref> رفت و عهدهدار تعلیم اسکندر، فرزند فیلیپ، شد. در ۳۳۵پم مدرسهای را در لوکایون (لوکیون)<ref> Lyceum </ref> (درختزاری موقوفۀ آپولو)، واقع در آتن، بنیاد نهاد. این مدرسه به «مدرسه مَشّایی» شهرت یافت زیرا ارسطو در آنجا حین قدمزدن درس میداد. آثار او یادداشتهایی است که از همین درسها فراهم آمده است. وقتی اسکندر در ۳۲۲پم درگذشت، ارسطو ناچار به خالکیس<ref>Chalcis</ref> گریخت و در همانجا بدرود حیات گفت. ازجمله دستاوردهای بسیار او برای اندیشۀ سیاسی، کوشش نظاممند در متمایزکردن شکلهای مختلف حکومت و اندیشههایی دربارۀ نقش قانون در کشور را میتوان یاد کرد. او در بوطیقا<ref> Poetics </ref>/فن شعر، تراژدی را تقلید/محاکات اعمال انسان میشمارد که در آن شخصیت نمایش فرع بر طرح اصلی/پیرنگ تراژدی و تابع آن است. تراژدی در مخاطبان و تماشگران حس ترحم و ترس برمیانگیزد و آنان از این طریق پالایش و تزکیه مییابند. کتاب دوم بوطیقا که به کمدی اختصاص دارد در دست نیست. کتاب خطابه<ref>Rhetoric </ref>/فن سخنوری، نخستین کوششها در تحلیل فن مجابکردن است و کتاب آخر نظریهای است دربارۀ عواطفی که خطیب باید به آنها تکیه کند. در قرون وسطا فلسفۀ ارسطو نخست به صورت بنیاد فلسفه اسلامی درآمد و سپس با الهیات مسیحی درآمیخت. فلاسفۀ مَدرسی قرون وسطا آثار پرحجم او را بیچون و چرا میپذیرفتند. به اعتقاد ارسطو، هر مادهای از «هیولای اولی» یگانهای تشکیل شده که همیشه صورتی به آن تعیّن میبخشد. بسیطترین انواع ماده عبارت است از عناصر چهارگانۀ خاک، آب، هوا و آتش، که درآمیختگی آنها با نسبتهای مختلف سبب پیدایش ذوات گوناگون میشود. برطبق قول او در باب حرکت، اجسام در خط مستقیم بهسوی بالا یا پایین به حرکت درمیآیند. خاک و آب رو به پایین و هوا و آتش رو به بالا میروند. برای تبیین اجرام آسمانی، عنصر پنجمی به نام اتر عرضه کرد که حرکت طبیعیاش مستدیر و دَوَرانی است. آثار عمدۀ او در جهانشناسی یا اخترشناسی در کتاب ۴جلدی ''در آسمان''<ref>''Peri ouranou/On the Heavens'' </ref> گردآوری شده است. ارسطو مفهوم نامتناهی و خلأ را نمیپذیرفت. از نظر او، خلأ غیرممکن است، زیرا چون شیء متحرک در آن با هیچ مقاومتی روبهرو نمیشود، سرعتِ بیحد خواهد یافت. بر حسب تفکر ارسطو مکان نمیتواند نامتناهی باشد زیرا از یک سلسله فلک متحدالمرکز تشکیل شده است که گرداگرد زمین ساکن، که در مرکز قرار دارد، میچرخند. بنابراین، بیرونیترین کره، اگر در فاصلهای نامتناهی از زمین قرار داشته باشد، نمیتواند گردش خود را در مدت معینی کامل کند، خاصه در مدت ۲۴ ساعت که طی آن ستارگان، که به عقیدۀ ارسطو نسبت به آن کره ثابتاند، گرد زمین به گردش درمیآیند. کار دیگر ارسطو در اخترشناسی، اثبات کرویبودن زمین است. او مشاهده کرد که زمین به هنگام خسوف سایهای دایرهوار بر روی ماه میاندازد، و نشان داد که در نظر مسافری که از شمال به جنوب میرود موقعیت ستارگان تغییر میکند. ارسطو قطر زمین را فقط ۵۰ درصد بیش از اندازۀ اصلی آن محاسبه کرده است. او طبیعت را همواره در کار کمالبخشیدن به خود میدانست. اصل حیات را «نَفْس» نامید و آن را «صورت» موجود زنده گرفت، نه جوهری که از آن تفکیکپذیر باشد. به عقیدۀ او، اندیشه میتواند کلیات را از انطباعات یا تأثرات حسی به دست آورد، و چون نفس بدینگونه از مادّه تعالی میجوید باید نامیرا باشد. هنر، تجسم طبیعت است اما به شیوهای کاملتر؛ و غایتش پالایش و تعالی عواطف است. جوهر زیبایی همانا نظم و تقارن و تعیّن است. ارسطو برای نخستینبار | }}[[File:11192800.jpg|thumb|اَرَسْطو]]فیلسوف بزرگ یونانیِ مدافع عقل و اعتدال. به عقیدۀ او، تجربۀ حسی یگانه منبع شناخت است و ماهیّت چیزها، یعنی کیفیات متمایزکنندۀ آنها، را با تعقل میتوان کشف کرد. ارسطو در نوشتههای سیاسی و اخلاقی خود، سعادت انسان را در زیستنِ موافق با طبیعت دانسته است. نظریۀ سیاسیاش برآمده از تصدیق این معنی است که کمک و یاری متقابل، ذاتیِ بشر است. او هیچیک از نظامهای حکومتی را نظامی تلقی نمیکند که همهجا و در همه حال کمال مطلوب باشد. از آثار ارسطو نزدیک به ۲۲ رساله بهجا مانده است که دربرگیرندۀ منطق، مابعدالطبیعه، طبیعیات، اخترشناسی، هواشناسی، زیستشناسی، روانشناسی، اخلاق، سیاست و ادبیاتشناسی است. ارسطو در [[آتن]] تحصیل کرد و یکی از اعضای برجستۀ آکادمی افلاطون شد. سپس مدرسهای در آسوس<ref>Assos</ref> تأسیس کرد. در این زمان خود را طرفدار [[افلاطون]] میدانست اما اندیشههای بعدیاش او را از سنتهای افلاطونی، که زمینۀ تفکر نخستین او بود، دور کرد و به منتقد افلاطون تبدیل شد. حدود سال ۳۴۴پم به [[موتیلنه]]<ref> Mytilene</ref> در [[لسووس|لِسووس]]<ref> Lesvos </ref> رفت و دو سال پس از آن را به مطالعۀ تاریخ طبیعی پرداخت. در همانجا با [[پوتیاس (قرن ۴پ م)|پوتیاس]]<ref>Pythias</ref> دخترخواندۀ [[هرمیاس]]<ref> Hermeias </ref>، فرمانروای آتارنئوس<ref>Atarneus </ref>، ازدواج کرد. در ۳۴۲پم، به دعوت [[فیلیپ مقدونی دوم (۳۸۲ـ۳۳۶پ م)|فیلیپ دوم مقدونی]] به [[پلا|پِلا]]<ref>Pella</ref> رفت و عهدهدار تعلیم اسکندر، فرزند فیلیپ، شد. در ۳۳۵پم مدرسهای را در لوکایون (لوکیون)<ref> Lyceum </ref> (درختزاری موقوفۀ آپولو)، واقع در آتن، بنیاد نهاد. این مدرسه به «مدرسه مَشّایی» شهرت یافت زیرا ارسطو در آنجا حین قدمزدن درس میداد. آثار او یادداشتهایی است که از همین درسها فراهم آمده است. وقتی اسکندر در ۳۲۲پم درگذشت، ارسطو ناچار به [[خالکیس]]<ref>Chalcis</ref> گریخت و در همانجا بدرود حیات گفت. ازجمله دستاوردهای بسیار او برای اندیشۀ سیاسی، کوشش نظاممند در متمایزکردن شکلهای مختلف حکومت و اندیشههایی دربارۀ نقش قانون در کشور را میتوان یاد کرد. او در بوطیقا<ref> Poetics </ref>/فن شعر، تراژدی را تقلید/محاکات اعمال انسان میشمارد که در آن شخصیت نمایش فرع بر طرح اصلی/پیرنگ تراژدی و تابع آن است. تراژدی در مخاطبان و تماشگران حس ترحم و ترس برمیانگیزد و آنان از این طریق پالایش و تزکیه مییابند. کتاب دوم بوطیقا که به کمدی اختصاص دارد در دست نیست. کتاب خطابه<ref>Rhetoric </ref>/فن سخنوری، نخستین کوششها در تحلیل فن مجابکردن است و کتاب آخر نظریهای است دربارۀ عواطفی که خطیب باید به آنها تکیه کند. در [[قرون وسطا]] فلسفۀ ارسطو نخست به صورت بنیاد فلسفه اسلامی درآمد و سپس با الهیات مسیحی درآمیخت. فلاسفۀ مَدرسی قرون وسطا آثار پرحجم او را بیچون و چرا میپذیرفتند. به اعتقاد ارسطو، هر مادهای از «هیولای اولی» یگانهای تشکیل شده که همیشه صورتی به آن تعیّن میبخشد. بسیطترین انواع ماده عبارت است از عناصر چهارگانۀ خاک، آب، هوا و آتش، که درآمیختگی آنها با نسبتهای مختلف سبب پیدایش ذوات گوناگون میشود. برطبق قول او در باب حرکت، اجسام در خط مستقیم بهسوی بالا یا پایین به حرکت درمیآیند. خاک و آب رو به پایین و هوا و آتش رو به بالا میروند. برای تبیین اجرام آسمانی، عنصر پنجمی به نام اتر عرضه کرد که حرکت طبیعیاش مستدیر و دَوَرانی است. آثار عمدۀ او در جهانشناسی یا [[اخترشناسی]] در کتاب ۴جلدی ''در آسمان''<ref>''Peri ouranou/On the Heavens'' </ref> گردآوری شده است. ارسطو مفهوم نامتناهی و خلأ را نمیپذیرفت. از نظر او، خلأ غیرممکن است، زیرا چون شیء متحرک در آن با هیچ مقاومتی روبهرو نمیشود، سرعتِ بیحد خواهد یافت. بر حسب تفکر ارسطو مکان نمیتواند نامتناهی باشد زیرا از یک سلسله فلک متحدالمرکز تشکیل شده است که گرداگرد زمین ساکن، که در مرکز قرار دارد، میچرخند. بنابراین، بیرونیترین کره، اگر در فاصلهای نامتناهی از زمین قرار داشته باشد، نمیتواند گردش خود را در مدت معینی کامل کند، خاصه در مدت ۲۴ ساعت که طی آن ستارگان، که به عقیدۀ ارسطو نسبت به آن کره ثابتاند، گرد زمین به گردش درمیآیند. کار دیگر ارسطو در اخترشناسی، اثبات کرویبودن زمین است. او مشاهده کرد که زمین به هنگام خسوف سایهای دایرهوار بر روی ماه میاندازد، و نشان داد که در نظر مسافری که از شمال به جنوب میرود موقعیت ستارگان تغییر میکند. ارسطو قطر زمین را فقط ۵۰ درصد بیش از اندازۀ اصلی آن محاسبه کرده است. او طبیعت را همواره در کار کمالبخشیدن به خود میدانست. اصل حیات را «نَفْس» نامید و آن را «صورت» موجود زنده گرفت، نه جوهری که از آن تفکیکپذیر باشد. به عقیدۀ او، اندیشه میتواند کلیات را از انطباعات یا تأثرات حسی به دست آورد، و چون نفس بدینگونه از مادّه تعالی میجوید باید نامیرا باشد. هنر، تجسم طبیعت است اما به شیوهای کاملتر؛ و غایتش پالایش و تعالی عواطف است. جوهر زیبایی همانا نظم و تقارن و تعیّن است. ارسطو برای نخستینبار [[ارگانیسم|ارگانیسم]]<nowiki/>ها یا موجودات زنده را به جنس و نوع تقسیم کرد. آثاری که همۀ شارحین ارسطو با قطعیت به او نسبت میدهند، عبارتاند از: ''ارغنون''<ref>''Organon'' </ref>، (شامل قاطیغوریا (مقولات)<ref>''Kategoriai/Categories'' </ref>، ''در باب عبارت'' (''تعبیر'')<ref>''Peri hermeneias/On Interpretation'' </ref>، ''طوبیقا''<ref>''Topika/Topics'' </ref>، و متمم آن ''ردّ بر سوفسطائیان''<ref>''Peri sophistikon elegchon/Sophistical Refutations'' </ref>، ''آنالوطیقای اول''<ref>''Analytika protera/Prior Analytics'' </ref>، ''آنالوطیقای ثانی''؛''طبیعیات''<ref>''Physike/Physics'' </ref>؛''در آسمان''؛''در کُوْن و فساد''<ref>''Peri geneseos kai phthoras/On Generation and Corruption'' </ref>؛''هواشناسی''<ref>''Meteorologika/Meteorology''</ref>؛''در نفس''<ref>''Peri psyches/On The Soul'' </ref>؛''طبیعیات صغری''<ref>''Parva naturalia'' </ref> (در باب حس و اشیای محسوس<ref>Peri aistheseos/On Sense and Sensible Objects </ref>)، ''دربارۀ حافظه و یادآوری''<ref>''Peri mnemes kai anamneseos/On Memory and Recollection'' </ref>، ''دربارۀ خواب و بیداری''<ref>''Peri hypnou kai egregorseos/On Sleep and Waking'' </ref>، ''دربارۀ رؤیا''<ref>''Peri enypnion/On Dreams''</ref>، ''در تعبیر رؤیا''<ref>''Peri tes kath hypnon mantikes/On Divination in Sleep'' </ref>، ''در بلندی و کوتاهی عمر''<ref>''Peri makrobiotetos kai brachybiotetos/On Length and Shortness of Life'' </ref>، ''دربارۀ'' ''جوانی و پیری''<ref>''Peri neotetos kai geros/On Youth and Old Age'' </ref>، ''دربارۀ زندگی و مرگ''<ref>''Peri zoes kai thanatou/On Life and Death'' </ref>، ''دربارۀ تنفس''<ref>''Peri anapnoes/On Respiration'' </ref>؛ ''دربارۀ تاریخ جانوران''<ref>''Peri ta zoa historiai/History of Animals'' </ref>؛ ''دربارۀ حرکت جانوران''<ref>''Peri zoon kineseos/Movement of Animals'' </ref>؛ ''در زاد و ولد جانوران''<ref>''Peri zoon geneseos/Generation of Animals''</ref>''؛ مابعدالطبیعه (متافیزیک)''<ref>''Ta meta ta physika/Metaphysics''</ref>؛ ''اخلاق ائودموس''<ref>''Ethika Eudemeia/Eudemian Ethics'' </ref>؛ ''اخلاق نیکوماخوسی''<ref>''Ethika Nikomachaeia/Nicomachaean Ethics'' </ref>؛ ''سیاست''<ref>''Politika/Politics'' </ref>؛ ''اصول حکومت آتن''<ref>''Constitution of Athens''</ref>''(ناقص)''؛ ''خطابه''؛ ''بوطیقا (ناقص)''. | ||
'''ارسطو در جهان اسلام'''. ترجمۀ آثار ارسطو در دورۀ موسوم به نهضت ترجمه، او را به شناخته شدهترین فیلسوفِ یونانی در جهان اسلام بدل کرد. عمدهترین اثر ارسطو در جهان اسلام ''ارغنون'' بود. ترجمههای عربی ارسطو پایۀ بسیاری از ترجمههای اروپایی در قرون بعد شد. تأثیر ارسطو بر فلسفۀ اسلامی گسترده بوده است، هرچند نمیتوان سهم فلاسفۀ اسلامی را در انتقالِ فلسفۀ ارسطو به فلسفۀ لاتینی قرون میانۀ اروپا و نیز تکمیل و گسترش و پویائی آن نادیده گرفت. | '''ارسطو در جهان اسلام'''. ترجمۀ آثار ارسطو در دورۀ موسوم به نهضت ترجمه، او را به شناخته شدهترین فیلسوفِ یونانی در جهان اسلام بدل کرد. عمدهترین اثر ارسطو در جهان اسلام ''ارغنون'' بود. ترجمههای عربی ارسطو پایۀ بسیاری از ترجمههای اروپایی در قرون بعد شد. تأثیر ارسطو بر فلسفۀ اسلامی گسترده بوده است، هرچند نمیتوان سهم فلاسفۀ اسلامی را در انتقالِ فلسفۀ ارسطو به فلسفۀ لاتینی قرون میانۀ اروپا و نیز تکمیل و گسترش و پویائی آن نادیده گرفت. |
نسخهٔ کنونی تا ۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۸
اَرَسْطو (۳۸۴ـ ۳۲۲پم)(Aristotle)
ارسطو Aristotle | |
---|---|
زادروز |
۳۸۴پم |
درگذشت | ۳۲۲پم |
ملیت | یونانی |
تحصیلات و محل تحصیل | آتن |
شغل و تخصص اصلی | فیلسوف |
سبک | فلسفه مشاء |
آثار | بوطیقا/فن شعر- ارغنون- مابعدالطبیعه (متافیزیک) |
گروه مقاله | فلسفه، منطق و کلام |
فیلسوف بزرگ یونانیِ مدافع عقل و اعتدال. به عقیدۀ او، تجربۀ حسی یگانه منبع شناخت است و ماهیّت چیزها، یعنی کیفیات متمایزکنندۀ آنها، را با تعقل میتوان کشف کرد. ارسطو در نوشتههای سیاسی و اخلاقی خود، سعادت انسان را در زیستنِ موافق با طبیعت دانسته است. نظریۀ سیاسیاش برآمده از تصدیق این معنی است که کمک و یاری متقابل، ذاتیِ بشر است. او هیچیک از نظامهای حکومتی را نظامی تلقی نمیکند که همهجا و در همه حال کمال مطلوب باشد. از آثار ارسطو نزدیک به ۲۲ رساله بهجا مانده است که دربرگیرندۀ منطق، مابعدالطبیعه، طبیعیات، اخترشناسی، هواشناسی، زیستشناسی، روانشناسی، اخلاق، سیاست و ادبیاتشناسی است. ارسطو در آتن تحصیل کرد و یکی از اعضای برجستۀ آکادمی افلاطون شد. سپس مدرسهای در آسوس[۱] تأسیس کرد. در این زمان خود را طرفدار افلاطون میدانست اما اندیشههای بعدیاش او را از سنتهای افلاطونی، که زمینۀ تفکر نخستین او بود، دور کرد و به منتقد افلاطون تبدیل شد. حدود سال ۳۴۴پم به موتیلنه[۲] در لِسووس[۳] رفت و دو سال پس از آن را به مطالعۀ تاریخ طبیعی پرداخت. در همانجا با پوتیاس[۴] دخترخواندۀ هرمیاس[۵]، فرمانروای آتارنئوس[۶]، ازدواج کرد. در ۳۴۲پم، به دعوت فیلیپ دوم مقدونی به پِلا[۷] رفت و عهدهدار تعلیم اسکندر، فرزند فیلیپ، شد. در ۳۳۵پم مدرسهای را در لوکایون (لوکیون)[۸] (درختزاری موقوفۀ آپولو)، واقع در آتن، بنیاد نهاد. این مدرسه به «مدرسه مَشّایی» شهرت یافت زیرا ارسطو در آنجا حین قدمزدن درس میداد. آثار او یادداشتهایی است که از همین درسها فراهم آمده است. وقتی اسکندر در ۳۲۲پم درگذشت، ارسطو ناچار به خالکیس[۹] گریخت و در همانجا بدرود حیات گفت. ازجمله دستاوردهای بسیار او برای اندیشۀ سیاسی، کوشش نظاممند در متمایزکردن شکلهای مختلف حکومت و اندیشههایی دربارۀ نقش قانون در کشور را میتوان یاد کرد. او در بوطیقا[۱۰]/فن شعر، تراژدی را تقلید/محاکات اعمال انسان میشمارد که در آن شخصیت نمایش فرع بر طرح اصلی/پیرنگ تراژدی و تابع آن است. تراژدی در مخاطبان و تماشگران حس ترحم و ترس برمیانگیزد و آنان از این طریق پالایش و تزکیه مییابند. کتاب دوم بوطیقا که به کمدی اختصاص دارد در دست نیست. کتاب خطابه[۱۱]/فن سخنوری، نخستین کوششها در تحلیل فن مجابکردن است و کتاب آخر نظریهای است دربارۀ عواطفی که خطیب باید به آنها تکیه کند. در قرون وسطا فلسفۀ ارسطو نخست به صورت بنیاد فلسفه اسلامی درآمد و سپس با الهیات مسیحی درآمیخت. فلاسفۀ مَدرسی قرون وسطا آثار پرحجم او را بیچون و چرا میپذیرفتند. به اعتقاد ارسطو، هر مادهای از «هیولای اولی» یگانهای تشکیل شده که همیشه صورتی به آن تعیّن میبخشد. بسیطترین انواع ماده عبارت است از عناصر چهارگانۀ خاک، آب، هوا و آتش، که درآمیختگی آنها با نسبتهای مختلف سبب پیدایش ذوات گوناگون میشود. برطبق قول او در باب حرکت، اجسام در خط مستقیم بهسوی بالا یا پایین به حرکت درمیآیند. خاک و آب رو به پایین و هوا و آتش رو به بالا میروند. برای تبیین اجرام آسمانی، عنصر پنجمی به نام اتر عرضه کرد که حرکت طبیعیاش مستدیر و دَوَرانی است. آثار عمدۀ او در جهانشناسی یا اخترشناسی در کتاب ۴جلدی در آسمان[۱۲] گردآوری شده است. ارسطو مفهوم نامتناهی و خلأ را نمیپذیرفت. از نظر او، خلأ غیرممکن است، زیرا چون شیء متحرک در آن با هیچ مقاومتی روبهرو نمیشود، سرعتِ بیحد خواهد یافت. بر حسب تفکر ارسطو مکان نمیتواند نامتناهی باشد زیرا از یک سلسله فلک متحدالمرکز تشکیل شده است که گرداگرد زمین ساکن، که در مرکز قرار دارد، میچرخند. بنابراین، بیرونیترین کره، اگر در فاصلهای نامتناهی از زمین قرار داشته باشد، نمیتواند گردش خود را در مدت معینی کامل کند، خاصه در مدت ۲۴ ساعت که طی آن ستارگان، که به عقیدۀ ارسطو نسبت به آن کره ثابتاند، گرد زمین به گردش درمیآیند. کار دیگر ارسطو در اخترشناسی، اثبات کرویبودن زمین است. او مشاهده کرد که زمین به هنگام خسوف سایهای دایرهوار بر روی ماه میاندازد، و نشان داد که در نظر مسافری که از شمال به جنوب میرود موقعیت ستارگان تغییر میکند. ارسطو قطر زمین را فقط ۵۰ درصد بیش از اندازۀ اصلی آن محاسبه کرده است. او طبیعت را همواره در کار کمالبخشیدن به خود میدانست. اصل حیات را «نَفْس» نامید و آن را «صورت» موجود زنده گرفت، نه جوهری که از آن تفکیکپذیر باشد. به عقیدۀ او، اندیشه میتواند کلیات را از انطباعات یا تأثرات حسی به دست آورد، و چون نفس بدینگونه از مادّه تعالی میجوید باید نامیرا باشد. هنر، تجسم طبیعت است اما به شیوهای کاملتر؛ و غایتش پالایش و تعالی عواطف است. جوهر زیبایی همانا نظم و تقارن و تعیّن است. ارسطو برای نخستینبار ارگانیسمها یا موجودات زنده را به جنس و نوع تقسیم کرد. آثاری که همۀ شارحین ارسطو با قطعیت به او نسبت میدهند، عبارتاند از: ارغنون[۱۳]، (شامل قاطیغوریا (مقولات)[۱۴]، در باب عبارت (تعبیر)[۱۵]، طوبیقا[۱۶]، و متمم آن ردّ بر سوفسطائیان[۱۷]، آنالوطیقای اول[۱۸]، آنالوطیقای ثانی؛طبیعیات[۱۹]؛در آسمان؛در کُوْن و فساد[۲۰]؛هواشناسی[۲۱]؛در نفس[۲۲]؛طبیعیات صغری[۲۳] (در باب حس و اشیای محسوس[۲۴])، دربارۀ حافظه و یادآوری[۲۵]، دربارۀ خواب و بیداری[۲۶]، دربارۀ رؤیا[۲۷]، در تعبیر رؤیا[۲۸]، در بلندی و کوتاهی عمر[۲۹]، دربارۀ جوانی و پیری[۳۰]، دربارۀ زندگی و مرگ[۳۱]، دربارۀ تنفس[۳۲]؛ دربارۀ تاریخ جانوران[۳۳]؛ دربارۀ حرکت جانوران[۳۴]؛ در زاد و ولد جانوران[۳۵]؛ مابعدالطبیعه (متافیزیک)[۳۶]؛ اخلاق ائودموس[۳۷]؛ اخلاق نیکوماخوسی[۳۸]؛ سیاست[۳۹]؛ اصول حکومت آتن[۴۰](ناقص)؛ خطابه؛ بوطیقا (ناقص).
ارسطو در جهان اسلام. ترجمۀ آثار ارسطو در دورۀ موسوم به نهضت ترجمه، او را به شناخته شدهترین فیلسوفِ یونانی در جهان اسلام بدل کرد. عمدهترین اثر ارسطو در جهان اسلام ارغنون بود. ترجمههای عربی ارسطو پایۀ بسیاری از ترجمههای اروپایی در قرون بعد شد. تأثیر ارسطو بر فلسفۀ اسلامی گسترده بوده است، هرچند نمیتوان سهم فلاسفۀ اسلامی را در انتقالِ فلسفۀ ارسطو به فلسفۀ لاتینی قرون میانۀ اروپا و نیز تکمیل و گسترش و پویائی آن نادیده گرفت.
- ↑ Assos
- ↑ Mytilene
- ↑ Lesvos
- ↑ Pythias
- ↑ Hermeias
- ↑ Atarneus
- ↑ Pella
- ↑ Lyceum
- ↑ Chalcis
- ↑ Poetics
- ↑ Rhetoric
- ↑ Peri ouranou/On the Heavens
- ↑ Organon
- ↑ Kategoriai/Categories
- ↑ Peri hermeneias/On Interpretation
- ↑ Topika/Topics
- ↑ Peri sophistikon elegchon/Sophistical Refutations
- ↑ Analytika protera/Prior Analytics
- ↑ Physike/Physics
- ↑ Peri geneseos kai phthoras/On Generation and Corruption
- ↑ Meteorologika/Meteorology
- ↑ Peri psyches/On The Soul
- ↑ Parva naturalia
- ↑ Peri aistheseos/On Sense and Sensible Objects
- ↑ Peri mnemes kai anamneseos/On Memory and Recollection
- ↑ Peri hypnou kai egregorseos/On Sleep and Waking
- ↑ Peri enypnion/On Dreams
- ↑ Peri tes kath hypnon mantikes/On Divination in Sleep
- ↑ Peri makrobiotetos kai brachybiotetos/On Length and Shortness of Life
- ↑ Peri neotetos kai geros/On Youth and Old Age
- ↑ Peri zoes kai thanatou/On Life and Death
- ↑ Peri anapnoes/On Respiration
- ↑ Peri ta zoa historiai/History of Animals
- ↑ Peri zoon kineseos/Movement of Animals
- ↑ Peri zoon geneseos/Generation of Animals
- ↑ Ta meta ta physika/Metaphysics
- ↑ Ethika Eudemeia/Eudemian Ethics
- ↑ Ethika Nikomachaeia/Nicomachaean Ethics
- ↑ Politika/Politics
- ↑ Constitution of Athens