رضاشاه پهلوی (آلاشت ۱۲۵۷ـ ژوهانسبورگ ۱۳۲۳ش): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:


رضاشاه پهلوی (آلاشت ۱۲۵۷ـ ژوهانسبورگ ۱۳۲۳ش)<br>[[پرونده: 22099800.jpg | بندانگشتی|رضاشاه پهلوی]]
رضاشاه پهلوی (آلاشت ۱۲۵۷ـ ژوهانسبورگ ۱۳۲۳ش)<br>{{جعبه زندگینامه
{{جعبه زندگینامه
|عنوان =رضاشاه پهلوی
|عنوان =رضاشاه پهلوی
|نام =
|نام =
خط ۲۸: خط ۲۷:
|پست تخصصی =
|پست تخصصی =
|باشگاه =
|باشگاه =
}}<p>(ملقب به: سردار سپه) بنیانگذار و نخستین پادشاه (حک: ۱۳۰۴ـ۱۳۲۰ش) [[پهلوی، سلسله (۱۳۰۴ـ۱۳۵۷ش)|سلسلۀ‌ پهلوی]]، فرزند عباسعلی‌ خان‌ سوادکوهی‌ (داداش‌ بیگ‌). در ۱۵سالگی‌ وارد بریگاد قزاق شد و در جنگ علیه مشروطه‌خواهان تبریز (۱۳۲۶ق) و کمیتۀ دفاع ملی (۱۳۳۳ـ۱۳۳۴ق) که در اعتراض به مداخلات روسیه و انگلیس و نقض بی‌طرفی ایران در [[جنگ جهانی اول]] تشکیل شده بود، شرکت داشت. در ۱۲۹۴ش با دختر تیمورخان آیرملو ازدواج کرد. در ۱۲۹۶ش به درجۀ سرهنگی و فرماندهی قزاق‌خانه همدان رسید و در جنگ علیه نهضت جنگل گیلان شرکت نمود. در ۱۲۹۹ش از طرف سردار همایون قاسم‌خان والی که بعد از اخراج افسران روسی، به ریاست قزاق‌خانه رسیده بود، فرمانده آتریاد تهران شد و با بعضی افسران نظیر ژنرال آیرونساید مربوط گردید و با هماهنگی‌های سفارت انگلیس و با همکاری [[طباطبایی ، سیدضیاءالدین (شیراز ۱۲۶۸ـ تهران ۱۳۴۸ش)|سید ضیاء‌الدین طباطبایی]] در ۳ اسفند ۱۲۹۹ش کودتایی به راه انداخت و تهران را تصرف کرد. و از سوی‌ [[احمدشاه قاجار (تهران ۱۲۷۵ ـ پاریس ۱۳۰۸ش)|احمدشاه‌]] به‌ فرماندهی‌ کل‌ قشون‌ رسید و لقب‌ «سردار سپه‌» گرفت. او در شش‌ کابینه‌، وزارت‌ جنگ‌ و فرماندهی‌ کل‌ قوا را برعهده داشت‌ و سپس‌ به‌ نخست‌ وزیری‌ رسید (۱۳۰۲). یک‌ چند درصدد ایجاد جمهوری‌ در کشور برآمد اما به‌ دلیل‌ مخالفت‌های‌ داخلی‌، منصرف‌ شد. در آذر ۱۳۰۴ مجلس‌ مؤسسان‌، سلطنت‌ را از [[قاجاریه، سلسله|قاجاریه‌]] به‌ رضاخان‌ پهلوی‌ منتقل‌ و سال‌ بعد وی‌ رسماً تاج‌گذاری‌ کرد. او پس‌ از کودتا مراکز قدرت‌ محلی‌ را برانداخت‌، و برپایه دیویزیون (لشکر) قزاق، قشونی متحدالشکل تأسیس کرد (۱۳۰۰)، احزاب‌ سیاسی‌ را برچید و منتقدان‌ و مخالفانش‌ را با تهدید و تطمیع‌، خاموش کرد و یا از میان‌ برداشت‌ و با استقرار نظام پلیسی و اختناق سیاسی‌، سلطنت‌ خودکامه‌ای‌ ایجاد کرد و همۀ‌ مقامات‌ و نهادهای‌ دولتی‌ را به مجریان فرامین‌ خود تبدیل نمود و از همان طریق دست‌ به‌ اصلاحات‌ و تغییرات‌ آمرانه‌ای‌ زد که‌ از آن‌ میان‌ می‌توان‌ به‌ تصویب‌ قانون‌ نظام‌ اجباری‌ (۱۳۰۴)، تغییر لباس‌ و کلاه‌ (۱۳۰۸)، تأسیس [[دانشگاه تهران]] (۱۳۱۳)، [[کشف حجاب|کشف‌ حجاب‌]] (۱۳۱۴)، توسعۀ راه‌های‌ شوسه‌ و ایجاد راه‌ آهن‌ سراسری‌ (۱۳۱۷)، تأسیس‌ رادیوی‌ ایران (۱۳۱۹)، احداث‌ کارخانجات‌ و ایجاد انحصارات و اسکان اجباری ایلات و طوایف چادرنشین اشاره‌ کرد. برخی‌ از این‌ اقدامات‌ که‌ آشکارا مغایر با سنن‌ ملی‌ و باورهای‌ مذهبی‌ بود (مانند تغییر لباس‌ و کشف‌ حجاب‌)، با مقاومت‌های‌ مردمی‌ روبرو گردید که‌ به‌ شدت‌ سرکوب‌ شد. حکومت‌ رضاشاه‌ بر دو نیروی‌ نظامی ارتش و شهربانی استوار بود. حکومت واقعی در استان‌ها با فرماندهان ارتش بود و همۀ مقامات استان، عملاً تحت امر نظرات فرماندۀ قشون قرار داشتند. آن‌ها املاک‌ حاصل‌خیز فراوانی‌ را در سراسر کشور از صاحبان‌ آن‌ها به‌ زور گرفته‌ و یا به‌ بهایی‌ اندک‌ خریداری‌ کرده‌ و به رضاشاه انتقال می‌دادند. او در ۱۳۲۰ بزرگ‌ترین ملاک ایران بود و بالغ بر ۳میلیون هکتار زمین داشت. ادارۀ سیاسی (تأمینات) شهربانی‌ حکم‌ چشم‌ و گوش‌ شاه‌ را داشت‌. طی‌ سلطنت‌ رضاشاه‌، افراد زیادی‌ شامل‌ روشنفکران‌، فعالان‌ سیاسی‌، روحانیان‌، زمین‌داران‌ و حتی‌ دولتمردان‌ قدرتمندی که به او در رسیدن به سلطنت کمک کرده بودند، به زندان افتادند و یا نابود شدند. در سیاست‌ خارجی‌، رضاشاه‌ به‌ بهبود روابط‌ خود با همسایگان‌ پرداخت‌. در ۱۳۱۳ به‌ ترکیه‌ سفر کرد و تحت‌ تأثیر نوسازی‌های‌ آتاتورک‌ قرار گرفت‌. سه‌ سال‌ بعد پیمان‌ امنیتی‌ و نظامی‌ سعدآباد را با افغانستان‌، عراق و ترکیه‌ امضا کرد (۱۳۱۶) و بر سر رود هیرمند مذاکراتی‌ با افغانستان‌ و با عراق بر سر اروندرود انجام‌ داد که‌ نتیجه‌ای در برنداشت‌. با استقرار دولت‌ نازی‌ در آلمان‌، روابط‌ سیاسی‌ ـ تجاری‌ ایران‌ و آلمان‌ به‌‌سرعت‌ رو به‌ گسترش‌ نهاد و گروه‌ زیادی‌ از کارشناسان‌ آلمانی‌ روانه‌ ایران‌ شدند. با آغاز جنگ‌ جهانی‌ دوم‌، دولت‌ ایران‌ اعلام‌ بی‌طرفی‌ کرد، و با آن‌که همۀ‌ مستشاران‌ آلمانی‌ را از کشور اخراج‌ کرد، دو کشور انگلستان و شوروی در ۳ شهریور ۱۳۲۰ از جنوب‌ و شمال‌ به‌ ایران‌ حمله‌ کردند و دولت‌ ایران‌ ناگزیر تسلیم‌ شد. متعاقب‌ آن‌، رضاشاه‌ از سلطنت‌ استعفا کرد و انگلیسی‌ها او را نخست‌ به‌ جزیرۀ‌ موریس‌ و سپس‌ به‌ بندر ژوهانسبورگ‌ در افریقای‌ جنوبی‌ تبعید کردند و او در همان‌جا درگذشت. جنازه‌ او را مومیایی‌ کرده‌ موقتاً در قاهره‌ به‌ امانت‌ گذاردند و سپس‌ طی‌ تشریفاتی‌ در ۱۷ اردیبهشت‌ ۱۳۲۹ به‌ ایران‌ آوردند و در حضرت‌ عبدالعظیم‌ حسنی‌ (ع‌)، در مقبره‌ای مخصوص به‌ خاک سپردند. رضاشاه‌ مردی‌ خودساخته‌، با انضباط‌ ارتشی‌، بسیار خودرأی‌ و مستبد، بدبین‌، خسیس‌ و مال‌ پرست‌ بود و طی‌ دوران‌ سلطنت‌، ثروت‌ نقدی‌ و غیرنقدی‌ هنگفتی‌ اندوخت‌.</p>
}}[[پرونده: 22099800.jpg | بندانگشتی|رضاشاه پهلوی]]<p>(ملقب به: سردار سپه) بنیانگذار و نخستین پادشاه (حک: ۱۳۰۴ـ۱۳۲۰ش) [[پهلوی، سلسله (۱۳۰۴ـ۱۳۵۷ش)|سلسلۀ‌ پهلوی]]، فرزند عباسعلی‌ خان‌ سوادکوهی‌ (داداش‌ بیگ‌). در ۱۵سالگی‌ وارد بریگاد قزاق شد و در جنگ علیه مشروطه‌خواهان تبریز (۱۳۲۶ق) و کمیتۀ دفاع ملی (۱۳۳۳ـ۱۳۳۴ق) که در اعتراض به مداخلات روسیه و انگلیس و نقض بی‌طرفی ایران در [[جنگ جهانی اول]] تشکیل شده بود، شرکت داشت. در ۱۲۹۴ش با دختر تیمورخان آیرملو ازدواج کرد. در ۱۲۹۶ش به درجۀ سرهنگی و فرماندهی قزاق‌خانه همدان رسید و در جنگ علیه نهضت جنگل گیلان شرکت نمود. در ۱۲۹۹ش از طرف سردار همایون قاسم‌خان والی که بعد از اخراج افسران روسی، به ریاست قزاق‌خانه رسیده بود، فرمانده آتریاد تهران شد و با بعضی افسران نظیر ژنرال آیرونساید مربوط گردید و با هماهنگی‌های سفارت انگلیس و با همکاری [[طباطبایی ، سیدضیاءالدین (شیراز ۱۲۶۸ـ تهران ۱۳۴۸ش)|سید ضیاء‌الدین طباطبایی]] در ۳ اسفند ۱۲۹۹ش کودتایی به راه انداخت و تهران را تصرف کرد. و از سوی‌ [[احمدشاه قاجار (تهران ۱۲۷۵ ـ پاریس ۱۳۰۸ش)|احمدشاه‌]] به‌ فرماندهی‌ کل‌ قشون‌ رسید و لقب‌ «سردار سپه‌» گرفت. او در شش‌ کابینه‌، وزارت‌ جنگ‌ و فرماندهی‌ کل‌ قوا را برعهده داشت‌ و سپس‌ به‌ نخست‌ وزیری‌ رسید (۱۳۰۲). یک‌ چند درصدد ایجاد جمهوری‌ در کشور برآمد اما به‌ دلیل‌ مخالفت‌های‌ داخلی‌، منصرف‌ شد. در آذر ۱۳۰۴ مجلس‌ مؤسسان‌، سلطنت‌ را از [[قاجاریه، سلسله|قاجاریه‌]] به‌ رضاخان‌ پهلوی‌ منتقل‌ و سال‌ بعد وی‌ رسماً تاج‌گذاری‌ کرد. او پس‌ از کودتا مراکز قدرت‌ محلی‌ را برانداخت‌، و برپایه دیویزیون (لشکر) قزاق، قشونی متحدالشکل تأسیس کرد (۱۳۰۰)، احزاب‌ سیاسی‌ را برچید و منتقدان‌ و مخالفانش‌ را با تهدید و تطمیع‌، خاموش کرد و یا از میان‌ برداشت‌ و با استقرار نظام پلیسی و اختناق سیاسی‌، سلطنت‌ خودکامه‌ای‌ ایجاد کرد و همۀ‌ مقامات‌ و نهادهای‌ دولتی‌ را به مجریان فرامین‌ خود تبدیل نمود و از همان طریق دست‌ به‌ اصلاحات‌ و تغییرات‌ آمرانه‌ای‌ زد که‌ از آن‌ میان‌ می‌توان‌ به‌ تصویب‌ قانون‌ نظام‌ اجباری‌ (۱۳۰۴)، تغییر لباس‌ و کلاه‌ (۱۳۰۸)، تأسیس [[دانشگاه تهران]] (۱۳۱۳)، [[کشف حجاب|کشف‌ حجاب‌]] (۱۳۱۴)، توسعۀ راه‌های‌ شوسه‌ و ایجاد راه‌ آهن‌ سراسری‌ (۱۳۱۷)، تأسیس‌ رادیوی‌ ایران (۱۳۱۹)، احداث‌ کارخانجات‌ و ایجاد انحصارات و اسکان اجباری ایلات و طوایف چادرنشین اشاره‌ کرد. برخی‌ از این‌ اقدامات‌ که‌ آشکارا مغایر با سنن‌ ملی‌ و باورهای‌ مذهبی‌ بود (مانند تغییر لباس‌ و کشف‌ حجاب‌)، با مقاومت‌های‌ مردمی‌ روبرو گردید که‌ به‌ شدت‌ سرکوب‌ شد. حکومت‌ رضاشاه‌ بر دو نیروی‌ نظامی ارتش و شهربانی استوار بود. حکومت واقعی در استان‌ها با فرماندهان ارتش بود و همۀ مقامات استان، عملاً تحت امر نظرات فرماندۀ قشون قرار داشتند. آن‌ها املاک‌ حاصل‌خیز فراوانی‌ را در سراسر کشور از صاحبان‌ آن‌ها به‌ زور گرفته‌ و یا به‌ بهایی‌ اندک‌ خریداری‌ کرده‌ و به رضاشاه انتقال می‌دادند. او در ۱۳۲۰ بزرگ‌ترین ملاک ایران بود و بالغ بر ۳میلیون هکتار زمین داشت. ادارۀ سیاسی (تأمینات) شهربانی‌ حکم‌ چشم‌ و گوش‌ شاه‌ را داشت‌. طی‌ سلطنت‌ رضاشاه‌، افراد زیادی‌ شامل‌ روشنفکران‌، فعالان‌ سیاسی‌، روحانیان‌، زمین‌داران‌ و حتی‌ دولتمردان‌ قدرتمندی که به او در رسیدن به سلطنت کمک کرده بودند، به زندان افتادند و یا نابود شدند. در سیاست‌ خارجی‌، رضاشاه‌ به‌ بهبود روابط‌ خود با همسایگان‌ پرداخت‌. در ۱۳۱۳ به‌ ترکیه‌ سفر کرد و تحت‌ تأثیر نوسازی‌های‌ آتاتورک‌ قرار گرفت‌. سه‌ سال‌ بعد پیمان‌ امنیتی‌ و نظامی‌ سعدآباد را با افغانستان‌، عراق و ترکیه‌ امضا کرد (۱۳۱۶) و بر سر رود هیرمند مذاکراتی‌ با افغانستان‌ و با عراق بر سر اروندرود انجام‌ داد که‌ نتیجه‌ای در برنداشت‌. با استقرار دولت‌ نازی‌ در آلمان‌، روابط‌ سیاسی‌ ـ تجاری‌ ایران‌ و آلمان‌ به‌‌سرعت‌ رو به‌ گسترش‌ نهاد و گروه‌ زیادی‌ از کارشناسان‌ آلمانی‌ روانه‌ ایران‌ شدند. با آغاز جنگ‌ جهانی‌ دوم‌، دولت‌ ایران‌ اعلام‌ بی‌طرفی‌ کرد، و با آن‌که همۀ‌ مستشاران‌ آلمانی‌ را از کشور اخراج‌ کرد، دو کشور انگلستان و شوروی در ۳ شهریور ۱۳۲۰ از جنوب‌ و شمال‌ به‌ ایران‌ حمله‌ کردند و دولت‌ ایران‌ ناگزیر تسلیم‌ شد. متعاقب‌ آن‌، رضاشاه‌ از سلطنت‌ استعفا کرد و انگلیسی‌ها او را نخست‌ به‌ جزیرۀ‌ موریس‌ و سپس‌ به‌ بندر ژوهانسبورگ‌ در افریقای‌ جنوبی‌ تبعید کردند و او در همان‌جا درگذشت. جنازه‌ او را مومیایی‌ کرده‌ موقتاً در قاهره‌ به‌ امانت‌ گذاردند و سپس‌ طی‌ تشریفاتی‌ در ۱۷ اردیبهشت‌ ۱۳۲۹ به‌ ایران‌ آوردند و در حضرت‌ عبدالعظیم‌ حسنی‌ (ع‌)، در مقبره‌ای مخصوص به‌ خاک سپردند. رضاشاه‌ مردی‌ خودساخته‌، با انضباط‌ ارتشی‌، بسیار خودرأی‌ و مستبد، بدبین‌، خسیس‌ و مال‌ پرست‌ بود و طی‌ دوران‌ سلطنت‌، ثروت‌ نقدی‌ و غیرنقدی‌ هنگفتی‌ اندوخت‌.</p>
<br><!--22099800-->
<br><!--22099800-->
[[رده:تاریخ ایران]]
[[رده:تاریخ ایران]]
[[رده:دورۀ پهلوی]]
[[رده:دورۀ پهلوی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۸

رضاشاه پهلوی (آلاشت ۱۲۵۷ـ ژوهانسبورگ ۱۳۲۳ش)

رضاشاه پهلوی
زادروز آلاشت ۱۲۵۷ش
درگذشت ژوهانسبورگ ۱۳۲۳ش
ملیت ایرانی
شغل و تخصص اصلی فرمانروا
لقب سردار سپه
گروه مقاله تاریخ ایران
خویشاوندان سرشناس عباسعلی خان سوادکوهی (پدر)
رضاشاه پهلوی

(ملقب به: سردار سپه) بنیانگذار و نخستین پادشاه (حک: ۱۳۰۴ـ۱۳۲۰ش) سلسلۀ‌ پهلوی، فرزند عباسعلی‌ خان‌ سوادکوهی‌ (داداش‌ بیگ‌). در ۱۵سالگی‌ وارد بریگاد قزاق شد و در جنگ علیه مشروطه‌خواهان تبریز (۱۳۲۶ق) و کمیتۀ دفاع ملی (۱۳۳۳ـ۱۳۳۴ق) که در اعتراض به مداخلات روسیه و انگلیس و نقض بی‌طرفی ایران در جنگ جهانی اول تشکیل شده بود، شرکت داشت. در ۱۲۹۴ش با دختر تیمورخان آیرملو ازدواج کرد. در ۱۲۹۶ش به درجۀ سرهنگی و فرماندهی قزاق‌خانه همدان رسید و در جنگ علیه نهضت جنگل گیلان شرکت نمود. در ۱۲۹۹ش از طرف سردار همایون قاسم‌خان والی که بعد از اخراج افسران روسی، به ریاست قزاق‌خانه رسیده بود، فرمانده آتریاد تهران شد و با بعضی افسران نظیر ژنرال آیرونساید مربوط گردید و با هماهنگی‌های سفارت انگلیس و با همکاری سید ضیاء‌الدین طباطبایی در ۳ اسفند ۱۲۹۹ش کودتایی به راه انداخت و تهران را تصرف کرد. و از سوی‌ احمدشاه‌ به‌ فرماندهی‌ کل‌ قشون‌ رسید و لقب‌ «سردار سپه‌» گرفت. او در شش‌ کابینه‌، وزارت‌ جنگ‌ و فرماندهی‌ کل‌ قوا را برعهده داشت‌ و سپس‌ به‌ نخست‌ وزیری‌ رسید (۱۳۰۲). یک‌ چند درصدد ایجاد جمهوری‌ در کشور برآمد اما به‌ دلیل‌ مخالفت‌های‌ داخلی‌، منصرف‌ شد. در آذر ۱۳۰۴ مجلس‌ مؤسسان‌، سلطنت‌ را از قاجاریه‌ به‌ رضاخان‌ پهلوی‌ منتقل‌ و سال‌ بعد وی‌ رسماً تاج‌گذاری‌ کرد. او پس‌ از کودتا مراکز قدرت‌ محلی‌ را برانداخت‌، و برپایه دیویزیون (لشکر) قزاق، قشونی متحدالشکل تأسیس کرد (۱۳۰۰)، احزاب‌ سیاسی‌ را برچید و منتقدان‌ و مخالفانش‌ را با تهدید و تطمیع‌، خاموش کرد و یا از میان‌ برداشت‌ و با استقرار نظام پلیسی و اختناق سیاسی‌، سلطنت‌ خودکامه‌ای‌ ایجاد کرد و همۀ‌ مقامات‌ و نهادهای‌ دولتی‌ را به مجریان فرامین‌ خود تبدیل نمود و از همان طریق دست‌ به‌ اصلاحات‌ و تغییرات‌ آمرانه‌ای‌ زد که‌ از آن‌ میان‌ می‌توان‌ به‌ تصویب‌ قانون‌ نظام‌ اجباری‌ (۱۳۰۴)، تغییر لباس‌ و کلاه‌ (۱۳۰۸)، تأسیس دانشگاه تهران (۱۳۱۳)، کشف‌ حجاب‌ (۱۳۱۴)، توسعۀ راه‌های‌ شوسه‌ و ایجاد راه‌ آهن‌ سراسری‌ (۱۳۱۷)، تأسیس‌ رادیوی‌ ایران (۱۳۱۹)، احداث‌ کارخانجات‌ و ایجاد انحصارات و اسکان اجباری ایلات و طوایف چادرنشین اشاره‌ کرد. برخی‌ از این‌ اقدامات‌ که‌ آشکارا مغایر با سنن‌ ملی‌ و باورهای‌ مذهبی‌ بود (مانند تغییر لباس‌ و کشف‌ حجاب‌)، با مقاومت‌های‌ مردمی‌ روبرو گردید که‌ به‌ شدت‌ سرکوب‌ شد. حکومت‌ رضاشاه‌ بر دو نیروی‌ نظامی ارتش و شهربانی استوار بود. حکومت واقعی در استان‌ها با فرماندهان ارتش بود و همۀ مقامات استان، عملاً تحت امر نظرات فرماندۀ قشون قرار داشتند. آن‌ها املاک‌ حاصل‌خیز فراوانی‌ را در سراسر کشور از صاحبان‌ آن‌ها به‌ زور گرفته‌ و یا به‌ بهایی‌ اندک‌ خریداری‌ کرده‌ و به رضاشاه انتقال می‌دادند. او در ۱۳۲۰ بزرگ‌ترین ملاک ایران بود و بالغ بر ۳میلیون هکتار زمین داشت. ادارۀ سیاسی (تأمینات) شهربانی‌ حکم‌ چشم‌ و گوش‌ شاه‌ را داشت‌. طی‌ سلطنت‌ رضاشاه‌، افراد زیادی‌ شامل‌ روشنفکران‌، فعالان‌ سیاسی‌، روحانیان‌، زمین‌داران‌ و حتی‌ دولتمردان‌ قدرتمندی که به او در رسیدن به سلطنت کمک کرده بودند، به زندان افتادند و یا نابود شدند. در سیاست‌ خارجی‌، رضاشاه‌ به‌ بهبود روابط‌ خود با همسایگان‌ پرداخت‌. در ۱۳۱۳ به‌ ترکیه‌ سفر کرد و تحت‌ تأثیر نوسازی‌های‌ آتاتورک‌ قرار گرفت‌. سه‌ سال‌ بعد پیمان‌ امنیتی‌ و نظامی‌ سعدآباد را با افغانستان‌، عراق و ترکیه‌ امضا کرد (۱۳۱۶) و بر سر رود هیرمند مذاکراتی‌ با افغانستان‌ و با عراق بر سر اروندرود انجام‌ داد که‌ نتیجه‌ای در برنداشت‌. با استقرار دولت‌ نازی‌ در آلمان‌، روابط‌ سیاسی‌ ـ تجاری‌ ایران‌ و آلمان‌ به‌‌سرعت‌ رو به‌ گسترش‌ نهاد و گروه‌ زیادی‌ از کارشناسان‌ آلمانی‌ روانه‌ ایران‌ شدند. با آغاز جنگ‌ جهانی‌ دوم‌، دولت‌ ایران‌ اعلام‌ بی‌طرفی‌ کرد، و با آن‌که همۀ‌ مستشاران‌ آلمانی‌ را از کشور اخراج‌ کرد، دو کشور انگلستان و شوروی در ۳ شهریور ۱۳۲۰ از جنوب‌ و شمال‌ به‌ ایران‌ حمله‌ کردند و دولت‌ ایران‌ ناگزیر تسلیم‌ شد. متعاقب‌ آن‌، رضاشاه‌ از سلطنت‌ استعفا کرد و انگلیسی‌ها او را نخست‌ به‌ جزیرۀ‌ موریس‌ و سپس‌ به‌ بندر ژوهانسبورگ‌ در افریقای‌ جنوبی‌ تبعید کردند و او در همان‌جا درگذشت. جنازه‌ او را مومیایی‌ کرده‌ موقتاً در قاهره‌ به‌ امانت‌ گذاردند و سپس‌ طی‌ تشریفاتی‌ در ۱۷ اردیبهشت‌ ۱۳۲۹ به‌ ایران‌ آوردند و در حضرت‌ عبدالعظیم‌ حسنی‌ (ع‌)، در مقبره‌ای مخصوص به‌ خاک سپردند. رضاشاه‌ مردی‌ خودساخته‌، با انضباط‌ ارتشی‌، بسیار خودرأی‌ و مستبد، بدبین‌، خسیس‌ و مال‌ پرست‌ بود و طی‌ دوران‌ سلطنت‌، ثروت‌ نقدی‌ و غیرنقدی‌ هنگفتی‌ اندوخت‌.