الهام (ادبیات): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


الهام در لغت به معنی در دل افکندن و در دل انداختن و در اصطلاح محرکی است که شاعر را وادار به خلق اثر هنری می‌کند و موجب دل‌سپردگی او به کار می‌شود. به تعبیر دیگر، نیرویی است که با ایجاد هیجان در شاعر، او را به کشف معانی و مضمون‌های پنهان در جهان اطراف و توصیف آنها برمی‌انگیزد.  
الهام در لغت به معنی در دل افکندن و در دل انداختن و در اصطلاح محرکی است که شاعر را وادار به خلق اثر هنری می‌کند و موجب دل‌سپردگی او به کار می‌شود. به تعبیر دیگر، نیرویی است که با ایجاد هیجان در شاعر، او را به کشف معانی و مضمون‌های پنهان در جهان اطراف و توصیف آنها برمی‌انگیزد.  
دربارۀ الهام و منشأ آن دو نظریه وجود دارد. 
* نظریۀ اول که قدیمی‌تر است، منبع الهام را خارج از وجود هنرمند می‌داند و معتقد است که الهام، منشأ ماوراءطبیعی دارد. یونانیان قدیم، به این نظریه اعتقاد داشتند. [[افلاطون]] شاعر را نوعی راوی می‌دانست که بی هیچ اراده‌ای سخنان الهۀ شعر را بازگو می‌کند. از نظر او الهام هنری مانند نیروی مغناطیسی، حلقه‌های آهن را یکی پس از دیگری جذب می‌کند، نخستین حلقه که مستقیماً با الهۀ شعر مربوط است، شاعر است، سپس دیگران بر اثر خواندن شعر، مجذوب و وابسته به حلقۀ اولی می‌شوند و به این ترتیب‌، الهۀ شعر سلسله‌ای از افراد مجذوب به وجود می‌آورد. بنا بر نظر افلاطون، این نکته که بعضی از شاعران در سرودن نوعی خاص از شعر، تبحر و مهارت دارند و از سرودن انواع دیگر عاجزند، نشانۀ این است که خود در انتخاب نوع شعری که می‌سرایند، اختیار و اراده‌ای ندارند. بر مبنای چنین عقیده‌ای است که بسیاری از آثار ادبی [[یونان باستان]]، با ستایش و نیایش [[موز (اسطوره)|موز]] یا الهۀ شعر و درخواست کمک و یاری از او، برای سرودن شعر شروع می‌شود. این نظریه، تا اواخر قرن 18م رواج داشت و کمک خواستن از الهۀ شعر، اگرنه به صورت اعتقاد، بلکه به عنوان رسم و سنت، همچنان متداول بود. از نظر رومیان نیز، [[آپولون]] خدای شعر بود. در هند نیز نظیر چنین عقیده‌ای وجود داشت. سارسا واتی که همسر [[برهما]] بود، خدای شعر و فلسفه و خطابه شمرده می‌شد. مصریان قدیم خدایی خاص برای شعر نداشتند، اما به وجود خدایی به نام تهوت<ref>thoth</ref> یا توت، که خدای هنرها بود، معتقد بودند. در اساطیر ایران باستان نیز [[سروش ، ایزد|سروش]] و «نریوسنگ» ایزدان الهام‌دهندۀ شعر دانسته شده‌اند. اعراب شعر را نتيجۀ الهام خدایان نمی‌دانستند، بلکه معتقد بودند که شعر حاصل تلقین شیطان به شاعر است. از نظر آنها زیبایی و قدرت شعر هر شاعری، بستگی به قدرت شیطانی داشت که تلقین‌کنندۀ شعر او بود. این شیطان را تابعه می‌نامیدند که به معنی جنی همراه و به اصطلاح همزاد انسان است. آنها حتی برای تابعۀ هر شاعر، نامی خاص قائل بودند. «تابعه» الهام‌دهندۀ شاعر مرد است و «تابع» الهام‌دهندۀ شاعر زن. 
* نظریۀ جدیدتر دربارۀ الهام، از اواخر قرن 18م شایع شد و براساس آن، الهام نیرویی است که از درون هنرمند نشأت می‌گیرد و نبوغ هنرمند است که منبع آفرینش هنری است. در اوایل قرن نوزدهم، علم [[روان شناسی|روان‌شناسی]] و نظریه‌های [[روان کاوی|روان‌کاوی]]، الهام یا آفرینش هنری را سرچشمه گرفته از ضمیر ناخودآگاه انسان دانست. با تکیه بر این نظریه، [[سورریالیسم|سوررئالیست]]<nowiki/>‌ها به آفرینش هنری بدون دخالت و نظارت عقل، معتقد شدند. 
امروزه دیگر کم‌تر کسی به الهام، به شکل قدیمی آن معتقد است. در عین حال این نظریه که منشأ الهام، تنها نیروی درونی هنرمند است نیز چندان اعتبار ندارد. در حقیقت الهام نتيجۀ فعالیت‌های خاص ذهن هنرمند است؛ به این معنی که هنرمند، بسته به تمایلات و خصوصیات روحی خود، از مسائل و حوادث دنیای اطراف تأثراتی می‌پذیرد و ناخودآگاهانه آنها را در ذهن خود ضبط می‌کند. این تأثرات، بر اثر محرکی خارجی یا انگیزه‌ای خاص ناگهان ظهور می‌کنند و هنرمند را به خلق اثر هنری وامی‌دارند.
----
----



نسخهٔ ‏۵ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۱۳

الهام (inspiration)

الهام در لغت به معنی در دل افکندن و در دل انداختن و در اصطلاح محرکی است که شاعر را وادار به خلق اثر هنری می‌کند و موجب دل‌سپردگی او به کار می‌شود. به تعبیر دیگر، نیرویی است که با ایجاد هیجان در شاعر، او را به کشف معانی و مضمون‌های پنهان در جهان اطراف و توصیف آنها برمی‌انگیزد.

دربارۀ الهام و منشأ آن دو نظریه وجود دارد.

  • نظریۀ اول که قدیمی‌تر است، منبع الهام را خارج از وجود هنرمند می‌داند و معتقد است که الهام، منشأ ماوراءطبیعی دارد. یونانیان قدیم، به این نظریه اعتقاد داشتند. افلاطون شاعر را نوعی راوی می‌دانست که بی هیچ اراده‌ای سخنان الهۀ شعر را بازگو می‌کند. از نظر او الهام هنری مانند نیروی مغناطیسی، حلقه‌های آهن را یکی پس از دیگری جذب می‌کند، نخستین حلقه که مستقیماً با الهۀ شعر مربوط است، شاعر است، سپس دیگران بر اثر خواندن شعر، مجذوب و وابسته به حلقۀ اولی می‌شوند و به این ترتیب‌، الهۀ شعر سلسله‌ای از افراد مجذوب به وجود می‌آورد. بنا بر نظر افلاطون، این نکته که بعضی از شاعران در سرودن نوعی خاص از شعر، تبحر و مهارت دارند و از سرودن انواع دیگر عاجزند، نشانۀ این است که خود در انتخاب نوع شعری که می‌سرایند، اختیار و اراده‌ای ندارند. بر مبنای چنین عقیده‌ای است که بسیاری از آثار ادبی یونان باستان، با ستایش و نیایش موز یا الهۀ شعر و درخواست کمک و یاری از او، برای سرودن شعر شروع می‌شود. این نظریه، تا اواخر قرن 18م رواج داشت و کمک خواستن از الهۀ شعر، اگرنه به صورت اعتقاد، بلکه به عنوان رسم و سنت، همچنان متداول بود. از نظر رومیان نیز، آپولون خدای شعر بود. در هند نیز نظیر چنین عقیده‌ای وجود داشت. سارسا واتی که همسر برهما بود، خدای شعر و فلسفه و خطابه شمرده می‌شد. مصریان قدیم خدایی خاص برای شعر نداشتند، اما به وجود خدایی به نام تهوت[۱] یا توت، که خدای هنرها بود، معتقد بودند. در اساطیر ایران باستان نیز سروش و «نریوسنگ» ایزدان الهام‌دهندۀ شعر دانسته شده‌اند. اعراب شعر را نتيجۀ الهام خدایان نمی‌دانستند، بلکه معتقد بودند که شعر حاصل تلقین شیطان به شاعر است. از نظر آنها زیبایی و قدرت شعر هر شاعری، بستگی به قدرت شیطانی داشت که تلقین‌کنندۀ شعر او بود. این شیطان را تابعه می‌نامیدند که به معنی جنی همراه و به اصطلاح همزاد انسان است. آنها حتی برای تابعۀ هر شاعر، نامی خاص قائل بودند. «تابعه» الهام‌دهندۀ شاعر مرد است و «تابع» الهام‌دهندۀ شاعر زن.
  • نظریۀ جدیدتر دربارۀ الهام، از اواخر قرن 18م شایع شد و براساس آن، الهام نیرویی است که از درون هنرمند نشأت می‌گیرد و نبوغ هنرمند است که منبع آفرینش هنری است. در اوایل قرن نوزدهم، علم روان‌شناسی و نظریه‌های روان‌کاوی، الهام یا آفرینش هنری را سرچشمه گرفته از ضمیر ناخودآگاه انسان دانست. با تکیه بر این نظریه، سوررئالیست‌ها به آفرینش هنری بدون دخالت و نظارت عقل، معتقد شدند.

امروزه دیگر کم‌تر کسی به الهام، به شکل قدیمی آن معتقد است. در عین حال این نظریه که منشأ الهام، تنها نیروی درونی هنرمند است نیز چندان اعتبار ندارد. در حقیقت الهام نتيجۀ فعالیت‌های خاص ذهن هنرمند است؛ به این معنی که هنرمند، بسته به تمایلات و خصوصیات روحی خود، از مسائل و حوادث دنیای اطراف تأثراتی می‌پذیرد و ناخودآگاهانه آنها را در ذهن خود ضبط می‌کند. این تأثرات، بر اثر محرکی خارجی یا انگیزه‌ای خاص ناگهان ظهور می‌کنند و هنرمند را به خلق اثر هنری وامی‌دارند.




  1. thoth