سنگ بنا (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:2042164393.jpg|جایگزین=از چاپ‌های کتاب|بندانگشتی|361x361پیکسل|از چاپ‌های کتاب]]
[[پرونده:2042164393.jpg|جایگزین=از چاپ‌های کتاب|بندانگشتی|361x361پیکسل|از چاپ‌های کتاب]]
[[پرونده:2042164393- 2.jpg|جایگزین=زوئه اولدنبورگ|بندانگشتی|زوئه اولدنبورگ]]
[[پرونده:2042164393- 2.jpg|جایگزین=زوئه اولدنبورگ|بندانگشتی|زوئه اولدنبورگ]]
(به فرانسوی: ''La Pierre Angulaire'') رمانی از زوئه اولدنبورگ<ref>Zoé Oldenbourg</ref>، نویسندۀ روسی‌تبار فرانسوی، به زبان فرانسوی''.'' کتاب نخستین بار در سال 1953م منتشر و در همان سال برندۀ جایزۀ فمینا<ref>Prix Femina</ref> شده است. زمان ماجراهای داستان، فرانسۀ قرن سیزده میلادی‌ست. فرانسۀ متشنج از نزاع‌های دینی که گروه زایران و گدایان عمدۀ قربانیان این جنگ‌ها هستند. مکان رخداد ماجراها حوالی شهر تروا است. رمان هنوز به فارسی برگردانده نشده است.
(به فرانسوی: ''La Pierre Angulaire'') رمانی از زوئه اولدنبورگ<ref>Zoé Oldenbourg</ref>، نویسندۀ روسی‌تبار فرانسوی، به زبان فرانسوی''.'' کتاب نخستین بار در سال 1953م توسط انتشارات گایمار در پاریس منتشر و در همان سال برندۀ جایزۀ فمینا<ref>Prix Femina</ref> شده است. زمان ماجراهای داستان، فرانسۀ قرن سیزدهم میلادی‌ست. فرانسۀ متشنج از نزاع‌های دینیِ [[جنگ های صلیبی|جنگ‌های صلیبی]] و گروه زائران و گدایان که عمدۀ قربانیان داخل مرزهای فرانسه هستند. مکان رخداد ماجراها حوالی شهر تروا<ref>Troyes</ref> است. رمان هنوز به فارسی برگردانده نشده است.


سراسر اثر در حال و هوایی ناخوش‌فرجام غوطه‌ور است. گویی که نفرین فرود آمده بر خانوادۀ لینیر، همان «سنگ بنا»یی که سرنوشت اعضای آن را بسته نگه می‌دارد، در هیچ لحظه‌ای از بین نمی‌رود.
سراسر اثر در حال و هوایی ناخوش‌فرجام غوطه‌ور است. گویی که نفرین فرود آمده بر خانوادۀ لینیر، همان «سنگ بنا»یی که سرنوشت اعضای آن را بسته نگه می‌دارد، در هیچ لحظه‌ای از بین نمی‌رود.
خط ۸: خط ۸:
'''پیرنگ'''  
'''پیرنگ'''  


زوئه اولدنبورگ در این رمان سرنوشت خانواده‌ای از خرده‌ملاکان را به نام لینیر<ref>Linnieres</ref> روایت می‌کند. داستان این خانواده در طول سه نسل نمایش داده می‌شود. نیای خانواده، آنسیو<ref>Ansiau</ref> دو لینیر، ملقب به پیرمرد، که از خاطرۀ مردن پسرش در بیت‌المقدس وهم‌زده است، تصمیم می‌گیرد که اقامتگاه خودر را ترک کند و همراه زایرانی شود که عازم ارض مقدسند. او که بیمار و نابیناست، می‌خواد به این سفر برود تا برای گناهانش دعا کند. به نظر می‌رسد که تقدیری پنهان بر او فرود آمده و محکومش کرده که املاکش را رها کند. سفرهای طولانی پیرمرد، پیش از رسیدن به بیت‌المقدس، فرصتی برای نویسنده فراهم کرده تا تصویری برجسته از فرانسۀ درمانده از فقر و ویران‌شده از جنگ‌های طولانی‌مدت به دست بدهد. هربر<ref>Herbert</ref> دو لینیر، پسر پیرمرد، «گنده» لقب دارد. شخصیتی خارق‌العاده است؛ گنده‌خوار و گنده‌نوش است و هرگز بدون زن‌ها، حرامزاده‌ها، نوکران، شاهین‌ها و سگ‌هایش جایی نمی‌رود. او برای به دست آوردن زمین‌های تازه، از انجام هیچ‌گونه اخاذی خودداری نمی‌کند. شخصیتی‌ست که افراطش یادآور [[ژیل دو رتس]] است. مانند او کفرگو و منحرف و جانی‌ست. برای انتقام گرفتن از پدرش که فرزندانش را دوست نداشت، تصمیم می‌گیرد که خواهر خود را اغوا کند. اگلانتین<ref>Eglantine</ref> که ابتدا از تن دادن به چنین گناهی می‌ترسد، کمی بعد بدان میل می‌کند. آگنیه<ref>Haguenier</ref> دو لینیر، پسر گنده، در رمان تجسم‌بخش آرمان شهسواری است. او که دلیر و حساس و وفادار است، داستان عشق بزرگی را در گناری بانوی خود، ماری دو مونژنو<ref>Marie de Mongenost</ref>، تجربه می‌کند. بسیاری از فصل‌های رمان آرمان‌های عاشقانه‌ای را روایت می‌کند که شهسوار جوان باید در آن‌ها پیروز شود.<br />
زوئه اولدنبورگ در این رمان سرنوشت خانواده‌ای از خرده‌ملاکان فرانسوی، به نام لینیر<ref>Linnieres</ref>، را روایت می‌کند. داستان این خانواده در طول سه نسل نمایش داده می‌شود. نیای خانواده، آنسیو<ref>Ansiau</ref> دو لینیر، ملقب به «پیرمرد»، که از خاطرۀ مردن پسرش در [[بیت المقدس|بیت‌المقدس]] وهم‌زده است، تصمیم می‌گیرد که اقامتگاه خود را ترک کند و همراه زائرانی شود که عازم ارض مقدسند. او که بیمار و نابیناست، می‌خواهد به این سفر برود تا برای گناهانش دعا کند. به نظر می‌رسد که تقدیری پنهان بر او فرود آمده و محکومش کرده که املاکش را رها کند. سفرهای طولانی پیرمرد، پیش از رسیدن به بیت‌المقدس، فرصتی برای نویسنده فراهم کرده تا تصویری برجسته از فرانسۀ درمانده از فقر و ویران‌شده از جنگ‌های طولانی‌مدت به دست بدهد. هربر<ref>Herbert</ref> دو لینیر، پسر پیرمرد، «گنده» لقب دارد. شخصیتی خارق‌العاده است؛ گنده‌خوار و گنده‌نوش است و هرگز بدون زن‌ها، حرامزاده‌ها، نوکران، شاهین‌ها و سگ‌هایش جایی نمی‌رود. او برای به دست آوردن زمین‌های تازه، از انجام هیچ‌گونه اخاذی خودداری نمی‌کند. شخصیتی‌ست که افراطش یادآور [[ژیل دو رتس]] است. مانند او کفرگو و منحرف و جانی‌ست. برای انتقام گرفتن از پدرش که فرزندانش را دوست نداشت، تصمیم می‌گیرد که خواهر خود را اغوا کند. اگلانتین<ref>Eglantine</ref> که ابتدا از تن دادن به چنین گناهی می‌ترسد، کمی بعد بدان میل می‌کند. آگنیه<ref>Haguenier</ref> دو لینیر، پسر گنده، در رمان تجسم‌بخش آرمان [[شهسواری]] است. او که دلیر و حساس و وفادار است، داستان عشق بزرگی را در کنار بانوی خود، ماری دو مونژنو<ref>Marie de Mongenost</ref>، تجربه می‌کند. بسیاری از فصل‌های رمان آرمان‌های عاشقانه‌ای را روایت می‌کند که شهسوار جوان باید در آن‌ها پیروز شود.<br />
----
----



نسخهٔ ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۲۵

از چاپ‌های کتاب
از چاپ‌های کتاب
زوئه اولدنبورگ
زوئه اولدنبورگ

(به فرانسوی: La Pierre Angulaire) رمانی از زوئه اولدنبورگ[۱]، نویسندۀ روسی‌تبار فرانسوی، به زبان فرانسوی. کتاب نخستین بار در سال 1953م توسط انتشارات گایمار در پاریس منتشر و در همان سال برندۀ جایزۀ فمینا[۲] شده است. زمان ماجراهای داستان، فرانسۀ قرن سیزدهم میلادی‌ست. فرانسۀ متشنج از نزاع‌های دینیِ جنگ‌های صلیبی و گروه زائران و گدایان که عمدۀ قربانیان داخل مرزهای فرانسه هستند. مکان رخداد ماجراها حوالی شهر تروا[۳] است. رمان هنوز به فارسی برگردانده نشده است.

سراسر اثر در حال و هوایی ناخوش‌فرجام غوطه‌ور است. گویی که نفرین فرود آمده بر خانوادۀ لینیر، همان «سنگ بنا»یی که سرنوشت اعضای آن را بسته نگه می‌دارد، در هیچ لحظه‌ای از بین نمی‌رود.


پیرنگ

زوئه اولدنبورگ در این رمان سرنوشت خانواده‌ای از خرده‌ملاکان فرانسوی، به نام لینیر[۴]، را روایت می‌کند. داستان این خانواده در طول سه نسل نمایش داده می‌شود. نیای خانواده، آنسیو[۵] دو لینیر، ملقب به «پیرمرد»، که از خاطرۀ مردن پسرش در بیت‌المقدس وهم‌زده است، تصمیم می‌گیرد که اقامتگاه خود را ترک کند و همراه زائرانی شود که عازم ارض مقدسند. او که بیمار و نابیناست، می‌خواهد به این سفر برود تا برای گناهانش دعا کند. به نظر می‌رسد که تقدیری پنهان بر او فرود آمده و محکومش کرده که املاکش را رها کند. سفرهای طولانی پیرمرد، پیش از رسیدن به بیت‌المقدس، فرصتی برای نویسنده فراهم کرده تا تصویری برجسته از فرانسۀ درمانده از فقر و ویران‌شده از جنگ‌های طولانی‌مدت به دست بدهد. هربر[۶] دو لینیر، پسر پیرمرد، «گنده» لقب دارد. شخصیتی خارق‌العاده است؛ گنده‌خوار و گنده‌نوش است و هرگز بدون زن‌ها، حرامزاده‌ها، نوکران، شاهین‌ها و سگ‌هایش جایی نمی‌رود. او برای به دست آوردن زمین‌های تازه، از انجام هیچ‌گونه اخاذی خودداری نمی‌کند. شخصیتی‌ست که افراطش یادآور ژیل دو رتس است. مانند او کفرگو و منحرف و جانی‌ست. برای انتقام گرفتن از پدرش که فرزندانش را دوست نداشت، تصمیم می‌گیرد که خواهر خود را اغوا کند. اگلانتین[۷] که ابتدا از تن دادن به چنین گناهی می‌ترسد، کمی بعد بدان میل می‌کند. آگنیه[۸] دو لینیر، پسر گنده، در رمان تجسم‌بخش آرمان شهسواری است. او که دلیر و حساس و وفادار است، داستان عشق بزرگی را در کنار بانوی خود، ماری دو مونژنو[۹]، تجربه می‌کند. بسیاری از فصل‌های رمان آرمان‌های عاشقانه‌ای را روایت می‌کند که شهسوار جوان باید در آن‌ها پیروز شود.




  1. Zoé Oldenbourg
  2. Prix Femina
  3. Troyes
  4. Linnieres
  5. Ansiau
  6. Herbert
  7. Eglantine
  8. Haguenier
  9. Marie de Mongenost