تدبیر (کتاب): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
'''تحلیل و بررسی''' | '''تحلیل و بررسی''' | ||
استدلال این اثر، با قاطعیتی انعطافناپذیر خطاب به جمع محدودی است که مقصودشان آموختن اخلاقی مؤثر و مرتبط با ضرورتهای روز است. خود برشت مقصود خود را در این بار به شیوهای موشکافانهتر، با همین استواری و در نهایت قانعکنندهتر، در مقالۀ پنج دشواری در راه نوشتن حقیقت در کتاب ''نوشتههایی درباره تئاتر''<ref>''Schriften zum Theater''</ref> توضیح داده است که در ۱۹۳۵ نگاشته شده تا در آلمان هیتلری مخفیانه به چاپ برسد. ''تدبیر'' که به سبک قاطع و تندی، هماهنگ با موضوعش نوشته شده است، چند سرود با تغزلی نسبتاً ضعیف دارد (در ستایش [[اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی|اتحاد جماهیر شوروی]] سابق، در ستایش کار مخفی، در ستایش حزب و...) که بهترینشان بی «سرود کالا» است که برشت در آن برای لحظۀ کوتاهی لحن گزندۀ هجوپرداز را بازمییابد. | استدلال این اثر، با قاطعیتی انعطافناپذیر خطاب به جمع محدودی است که مقصودشان آموختن اخلاقی مؤثر و مرتبط با ضرورتهای روز است. خود برشت مقصود خود را در این بار به شیوهای موشکافانهتر، با همین استواری و در نهایت قانعکنندهتر، در مقالۀ پنج دشواری در راه نوشتن حقیقت در کتاب ''نوشتههایی درباره تئاتر''<ref>''Schriften zum Theater''</ref> توضیح داده است که در ۱۹۳۵ نگاشته شده تا در آلمان هیتلری مخفیانه به چاپ برسد. ''تدبیر'' که به سبک قاطع و تندی، هماهنگ با موضوعش نوشته شده است، چند سرود با تغزلی نسبتاً ضعیف دارد (در ستایش [[اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی|اتحاد جماهیر شوروی]] سابق، در ستایش کار مخفی، در ستایش حزب و...) که بهترینشان بی «سرود کالا» است که برشت در آن برای لحظۀ کوتاهی لحن گزندۀ هجوپرداز را بازمییابد. این نمایش، همانند رمان ''مادر''<ref>''Mother''</ref> [[گورکی، ماکسیم (۱۸۶۸ـ۱۹۳۶)|گورکی]]، سرگذشت زن روس تنگدست بیسواد و مخالف انقلاب را نشان میدهد که به تدریج از واقعیات و اقدامات فرزندش درس میآموزد تا سرانجام به صف انقلابیان میپیوندد. سرود و آواز دستهجمعی در آن فراوان است؛ هر صحنهای بر اساس موسیقی هانس آیسلر، با نورافشانیهای متعدد بیان یا تفسیر میشود. بر کُندی، بیحرارتی و سطحیاندیشی مادر بسیار خرده گرفتهاند. برشت نیز خود آگاه بوده است که این لحن خشک آموزشی بیگمان بینندگان را، که در مقابل نمایشی اجتماعی بیشتر عادت به احساس داشتند تا داوری، مشوش میکند. | ||
---- | ---- | ||