نوری بیلگه جیلان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
|نام مستعار= | |نام مستعار= | ||
|لقب= | |لقب= | ||
|زادروز= | |زادروز=1959م | ||
|تاریخ مرگ= | |تاریخ مرگ= | ||
|دوره زندگی= | |دوره زندگی= |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۲۰
نوری بیلگه جیلان Nuri Bilge Ceylan | |
---|---|
زادروز |
1959م |
ملیت | ترکیهای |
تحصیلات و محل تحصیل | کارشناسی مهندسی برق از دانشگاه بغازچی، کارشناسی ارشد سینما از دانشگاه معمار سینان |
شغل و تخصص اصلی | کارگردان سینما |
شغل و تخصص های دیگر | فیلمنامهنویس و عکاس |
آثار | سه میمون، خواب زمستانی، درخت گلابی وحشی، روزی روزگاری آناتولی |
گروه مقاله | سینما |
جوایز و افتخارات | جایزهی بزرگ و نخل طلای جشنواره فیلم کن |
نوری بیلگه جیلان (Nuri Bilge Ceylan (1959
کارگردان، فیلمنامهنویس و عکاس شهیر اهل ترکیه. در نوجوانی به عکاسی علاقهمند شد و برای کسب درآمد، عکسهای پرسنلی میگرفت. پس از تحصیل در مقطع کارشناسی مهندسی برق در دانشگاه بغازچی[۱]، برای مدتی به لندن و کاتموندو[۲] در نپال رفت تا در مورد آیندهی حرفهای خود بیشتر فکر کند. سپس به ترکیه برگشت و به خدمت سربازی رفت و در همین حین بود که سینما را به عنوان مناسبترین ابزار برای بیان اندیشهها و احساساتش انتخاب کرد. به همین دلیل، به دانشگاه هنرهای زیبای معمار سینان[۳] رفت و به مدت دو سال در رشتهی سینما تحصیل کرد.
نخستین اثر جیلان در مقام کارگردان، فیلم کوتاهی با نام پیله[۴] (1995) بود. قصبه[۵] (1998) اولین فیلم بلند وی، در محیطی روستایی میگذرد و داستان یک خانواده و زندگی روزمرهی آنها را در گذر فصول مختلف سال بازگو میکند. اثر بعدی او، ابرهای می[۶] (1999)، روایتگر بازگشت یک فیلمساز به محل تولد خود و تلاشش برای فیلمبرداری از اعضای خانواده است. شهرت جیلان به عنوان یک کارگردان جهانی، با سومین فیلم بلندش یعنی دوردست[۷] (2002) به دست آمد و او موفق به کسب جایزهی بزرگ جشنوارهی کَن گردید. در این فیلم، کارگر کارخانهای که شغلش را از دست داده است، در جستجوی شغلی جدید به استانبول میرود و در خانهی یکی از آشنایانش ساکن میشود. این همنشینی، پرتنش از آب درمیآید چرا که میزبان مردی ثروتمند و تحصیلکرده است و کارگر سابق، شرایطی عکس این دارد. او در پیدا کردن شغل با مشکل مواجه میشود و از سمت دیگر، زندگی صاحبخانهی فرهیخته نیز آن جور که وانمود میکند غنی و پرشور نیست. صاحبخانه در تلاش برای تغییر ذائقهی هنری کارگر، او را به سفری در حومهی شهر برای عکاسی میبرد، اما این سفر به شکستی برای هر دوی آنها تبدیل میشود. فیلم بعدی جیلان، اقلیمها[۸] (2006) نام دارد و نامزد نخل طلای کن بوده است. او خود نقش اصلی فیلم را در کنار همسرش، اِبرو جیلان، بازی میکند. در این فیلم، جیلان یک استاد دانشگاه است که همراه با همسرش در تعطیلات به سفر میروند و در حین همین سفر، رابطهشان با یکدیگر را تمام میکنند. سه میمون[۹] (2008) داستان زندگی مردی فقیر است که برای یک کارفرمای ثروتمند کار میکند. این کارفرما در یک حادثهی رانندگی به شکلی اتفاقی یک عابر پیاده را میکشد و برای فرار از مجازات، به مرد فقیر مبلغی کلان پیشنهاد میدهد تا به جای وی جرم را به گردن بگیرد. این فیلم نامزد نخل طلای کن شد. روزی روزگاری در آناتولی[۱۰] (2011) تصویرگر سفری گروهی است در جستجوی یک جنازه. قاتل به عمل خود اعتراف کرده است، اما اظهار میکند که محل دقیق دفن جسد را به خاطر ندارد. به همین سبب، شخصیت اصلی داستان (کارآگاه) همراه چند نفر دیگر به سفری در جستجوی جسد میرود. این اثر، برندهی جایزه بزرگ فیلم کن و نامزد نخل طلای این جشنواره شد. خواب زمستانی[۱۱] (2014) که جیلان فیلمنامهی آن را همراه همسرش بر مبنای داستانهای کوتاه چخوف نوشته است، دربارهی مردی اربابزاده و تحصیلکرده است که سودای نویسندگی دارد و رابطهای تیره و تار را با همسرش تجربه میکند. او در یک روستا زندگی میکند و مشکلات و دردسرهای مربوط به کارگرانش، بحرانهایی جدی در زندگیاش ایجاد میکنند. این اثر برندهی ۳۱ جایزه بینالمللی شد، از جمله بهترین بازیگر مرد در پنجاه و ششمین جشنواره فیلم کن، جایزهی ویژهی هیئت داوران جشنواره شیکاگو و بهترین فیلم بالکان در جشنواره فیلم سوفیا. آخرین اثر جیلان، درخت گلابی وحشی[۱۲] (2018) نام دارد و دربارهی جوانی است که بعد از اتمام دانشگاه، به روستای زادگاهش برگشته و به دنبال چاپ اولین کتابش و تثبیت خود به عنوان یک نویسنده است؛ مسیری که بسیار دشوار است و او را در مقاطع مختلفی ناامید میکند. این جوان با پدرش که معلم روستاست و بیشتر زندگیاش را با قمار باخته، رابطهای سرد و معیوب دارد و فیلم بیش از هر چیز، به جزئیات این رابطه میپردازد.
آثار جیلان عموماً در فضاهای روستایی میگذرند و وی با استفاده از مهارتش در عکاسی، قابهایی به یادماندنی و تأثیرگذار از مکانهای خالی و ساکن طبیعی میسازد. شخصیتهای او معمولاً منزوی و درونگرا هستند و تقابل بین قشر فرهیخته و طبقهی کارگر از جملهی مضامین تکرارشونده در آثار اوست.