شیدا (فیلم سینمایی): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
زمان فیلم: 100 دقیقه | زمان فیلم: 100 دقیقه | ||
'''خلاصۀ داستان''' | |||
فرهاد كه در جنگ مجروح گشته و موقتاً بیناییاش را از دست داده، به بیمارستانی صحرایی منتقل شده كه در آن پرستاری به نام شیدا از مشاهدۀ مقاومت او در تحمل درد شگفتزده میشود و بهتدریج میفهمد كه میتواند با تلاوت قرآن، التیامبخش او باشد. مراقبت شیدا از فرهاد به مرور پیوندی عاطفی بین آنها ایجاد میكند كه با مرخص شدن ناگهانی فرهاد از بیمارستان منجر به جداییشان میشود. فرهاد در جستوجوی شیدا به جبهه برمیگردد، ولی جنگ تمام میشود و جستوجو را دشوار میكند. وی به اصرار پدر و مادرش با دختری پولدار عقد میكند كه فكر مهاجرت از ایران را در سر دارد. وقتی كه معلوم میشود تركش سمی كه زمانی از سینۀ فرهاد بیرون آمده برای سلامتی او عوارض وخیم دارد، نامزد فرهاد او را ترک میكند و به خارج از كشور میرود. فرهاد در بیمارستانی كه شیدا در آنجا پرستار است بستری میشود، ولی شیدا خود را از چشم او پنهان میكند. اما به اصرار مادر فرهاد یک بار دیگر شیدا با خواندن قرآن و به مدد نیروی عشق موفق میشود زندگی را به فرهاد بازگرداند. |
نسخهٔ ۲۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۴۷
فیلم بلند سینمایی به کارگردانی کمال تبریزی، تولید سال 1377ش. شیدا در هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر در بخشهای بهترین بازیگر نقش اول زن (لیلا حاتمی)، بهترین چهرهپردازی و بهترین طراحی صحنه نامزد دریافت جایزه بوده است. فیلمبرداری شیدا به عهدۀ محمد آلادپوش بوده و موسیقیاش را بابک بیات ساخته است. تبریزی در این فیلم قصهای عاشقانه را در بستر جنگ روایت میکند. فیلم از زمان حال شروع میشود، و بعد به گذشته برمیگردیم تا قصه را از ابتدا بشنویم. راوی قصه همان «شیدا»ست که نقشش را لیلا حاتمی بازی کرده است. شیدا پس از لیلا (ساختۀ داریوش مهرجویی) دومین فیلمیست که لیلا حاتمی ایفای نقش اصلی آن را به عهده داشته است.
زمان فیلم: 100 دقیقه
خلاصۀ داستان
فرهاد كه در جنگ مجروح گشته و موقتاً بیناییاش را از دست داده، به بیمارستانی صحرایی منتقل شده كه در آن پرستاری به نام شیدا از مشاهدۀ مقاومت او در تحمل درد شگفتزده میشود و بهتدریج میفهمد كه میتواند با تلاوت قرآن، التیامبخش او باشد. مراقبت شیدا از فرهاد به مرور پیوندی عاطفی بین آنها ایجاد میكند كه با مرخص شدن ناگهانی فرهاد از بیمارستان منجر به جداییشان میشود. فرهاد در جستوجوی شیدا به جبهه برمیگردد، ولی جنگ تمام میشود و جستوجو را دشوار میكند. وی به اصرار پدر و مادرش با دختری پولدار عقد میكند كه فكر مهاجرت از ایران را در سر دارد. وقتی كه معلوم میشود تركش سمی كه زمانی از سینۀ فرهاد بیرون آمده برای سلامتی او عوارض وخیم دارد، نامزد فرهاد او را ترک میكند و به خارج از كشور میرود. فرهاد در بیمارستانی كه شیدا در آنجا پرستار است بستری میشود، ولی شیدا خود را از چشم او پنهان میكند. اما به اصرار مادر فرهاد یک بار دیگر شیدا با خواندن قرآن و به مدد نیروی عشق موفق میشود زندگی را به فرهاد بازگرداند.