فلسفه در عصر تراژیک یونانیان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
'''گزارش محتوا''' | '''گزارش محتوا''' | ||
نیچه تحت تأثیر شوپنهاور کمتر در جستجوی شناخت عینی فلاسفۀ ماقبل سقراط است تا شناخت خودش و تأیید خویش با کلمات آنان. به عقیدۀ او فلسفه عالیترین تخیل است. فلسفه با کار هنری خويشاوند است و اساساً ذهنی است. نیچه که قبل از آنکه هرمان الکساندر | نیچه تحت تأثیر [[شوپنهاور، آرتور (۱۷۸۸ـ۱۸۶۰)|شوپنهاور]] کمتر در جستجوی شناخت عینی فلاسفۀ ماقبل [[سقراط]] است تا شناخت خودش و تأیید خویش با کلمات آنان. به عقیدۀ او فلسفه عالیترین تخیل است. فلسفه با کار هنری خويشاوند است و اساساً ذهنی است. نیچه که قبل از آنکه هرمان الکساندر دیلز<ref>Hermann Alexander Diels</ref> چاپ انتقادی بزرگ فلاسفۀ ماقبل سقراطی خود (''قطعات پیشاسقراطی''<ref>''Die Fragmente der Vorsokratiker''</ref>) را منتشر کند به کار پرداخته بود، با چنین عقایدی به هیچوجه نمیتوانست اثری تاریخی به معنای متعارف کلمه به وجود آورد. | ||
---- | ---- |
نسخهٔ ۴ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۵
فلسفه در عصر تراژیک یونانیان (Philosophy in the Tragic Age of the Greeks)
(به آلمانی: Philosophie im tragischen Zeitalter der Griechen) عنوان کتابی از فردریش نیچه، به آلمانی. کتاب که در واقع سالها پس از مرگ نیچه نخست به زبان فرانسوی منتشر شده، نه اثر مستقل و کامل، بلکه مجموعهای از یادداشتها، مقالات و طرحهای اوست که تا سال 1873م به قصد تحلیل تاریخی فلسفۀ یونان باستان نوشته شده، اما نه تکمیل و نه تدوین شدهاند. این کتاب که در شکل چاپی مقدمههایی از یادداشتهای نیچه بر ابتدای آن افزوده شده، چندمرتبه در ایران ترجمه شده؛ از جمله سیر حکمت در یونان: فلسفه در عصر تراژیک یونانیان (برگردانِ مجید شریف- چاپ نخست 1378؛ چاپ هشتم: 1392ش) و حکمت در دوران شکوفای فکری یونانیان (کامبیز گوتن- چاپ نخست 1384؛ چاپ چهارم: 1398ش).
گزارش محتوا
نیچه تحت تأثیر شوپنهاور کمتر در جستجوی شناخت عینی فلاسفۀ ماقبل سقراط است تا شناخت خودش و تأیید خویش با کلمات آنان. به عقیدۀ او فلسفه عالیترین تخیل است. فلسفه با کار هنری خويشاوند است و اساساً ذهنی است. نیچه که قبل از آنکه هرمان الکساندر دیلز[۱] چاپ انتقادی بزرگ فلاسفۀ ماقبل سقراطی خود (قطعات پیشاسقراطی[۲]) را منتشر کند به کار پرداخته بود، با چنین عقایدی به هیچوجه نمیتوانست اثری تاریخی به معنای متعارف کلمه به وجود آورد.