پرش به محتوا

روسی، هنر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
'''قرن ۱۹م'''. سرانجام در قرن ۱۹م در روسیه هنرمندانی با آوازۀ جهانی ظهور کردند، و درصدد پذیرش واقعیت پیشینۀ فرهنگی خویش برآمدند. هنر روسی در اوایل قرن ۱۹م از هنر [[ایتالیا]] بسیار تأثیر گرفت، چنان‌که در پردۀ مشهور ''واپسین روزهای پمپئی''<ref> ''Last Days of Pompeii''</ref> اثر برولوف<ref> Brulov</ref> ـ نخستین نقاش روس که توجه جهانی را برانگیخت ـ و در آثار ایوانُف<ref> Ivanov</ref> (۱۸۰۶ـ۱۸۵۸م)، به‌ویژه در تک‌چهره‌هایش، مشهود است. بزرگ‌ترین نمایندۀ سبک نئوکلاسیک<ref> neoclassical</ref> در مجسمه‌سازی روسیه، شچدرین<ref> Shchedrin</ref> ( ـ۱۸۲۵م) بود که پیکره، آثار یادمانی<ref> monument</ref>، و نقش کم‌برجسته<ref> bas-relief</ref> می‌ساخت. مسیر آیندۀ هنر روسی را [[میخائیل وروبل]]<ref> Mikhail Vrubel</ref> (۱۸۵۶ـ۱۹۱۰م)، نقاش سمبولیست<ref> symbolist </ref>، تعیین کرد، که آثارش بشارتی بر ظهور [[فتوریسم]]<ref>Futurism</ref> بودند.
'''قرن ۱۹م'''. سرانجام در قرن ۱۹م در روسیه هنرمندانی با آوازۀ جهانی ظهور کردند، و درصدد پذیرش واقعیت پیشینۀ فرهنگی خویش برآمدند. هنر روسی در اوایل قرن ۱۹م از هنر [[ایتالیا]] بسیار تأثیر گرفت، چنان‌که در پردۀ مشهور ''واپسین روزهای پمپئی''<ref> ''Last Days of Pompeii''</ref> اثر برولوف<ref> Brulov</ref> ـ نخستین نقاش روس که توجه جهانی را برانگیخت ـ و در آثار ایوانُف<ref> Ivanov</ref> (۱۸۰۶ـ۱۸۵۸م)، به‌ویژه در تک‌چهره‌هایش، مشهود است. بزرگ‌ترین نمایندۀ سبک نئوکلاسیک<ref> neoclassical</ref> در مجسمه‌سازی روسیه، شچدرین<ref> Shchedrin</ref> ( ـ۱۸۲۵م) بود که پیکره، آثار یادمانی<ref> monument</ref>، و نقش کم‌برجسته<ref> bas-relief</ref> می‌ساخت. مسیر آیندۀ هنر روسی را [[میخائیل وروبل]]<ref> Mikhail Vrubel</ref> (۱۸۵۶ـ۱۹۱۰م)، نقاش سمبولیست<ref> symbolist </ref>، تعیین کرد، که آثارش بشارتی بر ظهور [[فتوریسم]]<ref>Futurism</ref> بودند.


'''اوایل قرن ۲۰م'''. در اواخر قرن ۱۹م، جنبش جهان هنر<ref> World of Art</ref> که می‌کوشید زیبا‌شناسی<ref> aestheticism</ref> قرن ۱۹م را با سنّت‌های بومی روس درآمیزد، آثار رنگین پرتفصیلی پدید آورد که در تصویرگری کتاب و طراحی صحنه تأثیر عمیقی نهاد. در ۱۸۹۹م بنوا<ref> Benois </ref> و [[دیاگیلف، سرگی پاولوویچ (۱۸۷۲ـ۱۹۲۹)|سرگِی دیاگیلف]]<ref>Serge Diaghilev </ref> مجلۀ ''میر ایسکوستوا (دنیای هنر)'' را منتشر کردند که خاستگاه دورۀ درخشان طراحی بالۀ روس شد. سرمایه‌داران روس چندین مجموعۀ بزرگ از آثار هنر مدرن<ref>modern art </ref>، به‌ویژه آثار [[سزان، پل (۱۸۳۹ـ۱۹۰۶)|سزان]]<ref>Cézanne</ref>، [[ماتیس، هانری (۱۸۶۹ـ۱۹۵۴)|ماتیس]]<ref> Matisse</ref>، [[پیکاسو، پابلو (۱۸۸۱ـ۱۹۷۳)|پیکاسو]]<ref> Picasso</ref> و دیگران را گرد آوردند؛ و مرتباً نمایشگاه‌هایی از آثار پیشتاز اروپایی در شهرهای بزرگ برگزار می‌شد. از این‌رو هنرمندان جوان روس اغلب بیش از همتایان اروپایی خود، از تحولات جدید آگاه بودند. از دل این آگاهی، هنر روسیِ اصیلی پدید آمد که دیگر وام‌دار [[امپرسیونیسم]]<ref> Impressionism </ref> یا [[پست امپرسیونیسم|پست‌امپرسیونیسم]]<ref>post-Impressionism</ref> نبود. [[شاگال، مارک (۱۸۸۷ـ۱۹۸۵)|مارک شاگال]]<ref> Marc Chagall</ref>، اگرچه بیشتر در [[فرانسه]] و [[آلمان]] هنر آفرید، دست‌مایه‌های خود را از زندگی و فرهنگ بومی روس برگرفت، و سبکی کاملاً شخصی را پروراند. [[کاندینسکی، واسیلی (۱۸۶۶ـ۱۹۴۴)|واسیلی کاندینسکی]]<ref> Wassily Kandinsky</ref> که بعدها نخستین نقاش انتزاع‌گرا<ref> abstract</ref>ی ناب شد، در ۱۸۹۶م [[روسیه]] را ترک کرد، اما فرهنگ بومی روس در تکامل هنرش نقشی بسزا داشت. بدین‌سان دورۀ ۱۹۱۰ـ۱۹۱۸م شاهد تغییرات مکرر گروه‌هایی بود که همه هنری غیرتصویری و کاملاً انتزاعی را جست‌وجو می‌کردند. انتزاع‌گراترین نقاش روس کازیمیر مالِویچ<ref> Kasimir Malevich</ref> بود که نقاشی‌اش با نام ''مربع سیاه''<ref> ''Black Square''</ref> (۱۹۱۴م) مظهر غایی مکتب سوپره‌ماتیسمِ اوست ـ مکتبی که بر ارزش‌های روحانی هنر انتزاعی تأکید دارد. در مجسمه‌سازی، ساختگری نیروی مسلط بود، و کوشش‌های نائوم [[گابو، نایوم (۱۸۹۰ـ۱۹۷۷)|گابو]]، [[پفسنر، آنتوان (۱۸۸۶ـ۱۹۶۲)|پفسنر]]، روچنکو، [[لیسیتسکی، ال (۱۸۹۰ـ۱۹۴۱)|ال لیسیتسکی]]، و [[تاتلین، ولادیمیر (۱۸۸۵ـ۱۹۵۳)|تاتلین]] برای خلق مجسمه‌های انتزاعی با استفاده از مواد جدید صنعتی، در تحول مجسمه‌سازی اروپا تأثیر بسزایی برجا نهاد. [[گونتچارووا، ناتالیا (۱۸۸۱ـ۱۹۶۲)|ناتالیا گنچاروفا]] و میخائیل لاریونوفِ نقاش، و [[آرخیپنکو، الکساندر (۱۸۸۷ـ۱۹۶۴)|اَلکساندر آرخیپنکو]]، مجسمه‌ساز، از هنرمندان دیگر این دوره‌اند. از ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۲م کاندینسکی پس از بازگشت به روسیه در اصلاح هنرستان‌ها و موزه‌های روسیه نقش داشت.
'''اوایل قرن ۲۰م'''. در اواخر قرن ۱۹م، جنبش [[دنیای هنر|جهان هنر]]<ref> World of Art</ref> که می‌کوشید زیبا‌شناسی<ref> aestheticism</ref> قرن ۱۹م را با سنّت‌های بومی روس درآمیزد، آثار رنگین پرتفصیلی پدید آورد که در تصویرگری کتاب و طراحی صحنه تأثیر عمیقی نهاد. در ۱۸۹۹م بنوا<ref> Benois </ref> و [[دیاگیلف، سرگی پاولوویچ (۱۸۷۲ـ۱۹۲۹)|سرگِی دیاگیلف]]<ref>Serge Diaghilev </ref> مجلۀ ''میر ایسکوستوا (دنیای هنر)'' را منتشر کردند که خاستگاه دورۀ درخشان طراحی بالۀ روس شد. سرمایه‌داران روس چندین مجموعۀ بزرگ از آثار هنر مدرن<ref>modern art </ref>، به‌ویژه آثار [[سزان، پل (۱۸۳۹ـ۱۹۰۶)|سزان]]<ref>Cézanne</ref>، [[ماتیس، هانری (۱۸۶۹ـ۱۹۵۴)|ماتیس]]<ref> Matisse</ref>، [[پیکاسو، پابلو (۱۸۸۱ـ۱۹۷۳)|پیکاسو]]<ref> Picasso</ref> و دیگران را گرد آوردند؛ و مرتباً نمایشگاه‌هایی از آثار پیشتاز اروپایی در شهرهای بزرگ برگزار می‌شد. از این‌رو هنرمندان جوان روس اغلب بیش از همتایان اروپایی خود، از تحولات جدید آگاه بودند. از دل این آگاهی، هنر روسیِ اصیلی پدید آمد که دیگر وام‌دار [[امپرسیونیسم]]<ref> Impressionism </ref> یا [[پست امپرسیونیسم|پست‌امپرسیونیسم]]<ref>post-Impressionism</ref> نبود. [[شاگال، مارک (۱۸۸۷ـ۱۹۸۵)|مارک شاگال]]<ref> Marc Chagall</ref>، اگرچه بیشتر در [[فرانسه]] و [[آلمان]] هنر آفرید، دست‌مایه‌های خود را از زندگی و فرهنگ بومی روس برگرفت، و سبکی کاملاً شخصی را پروراند. [[کاندینسکی، واسیلی (۱۸۶۶ـ۱۹۴۴)|واسیلی کاندینسکی]]<ref> Wassily Kandinsky</ref> که بعدها نخستین نقاش انتزاع‌گرا<ref> abstract</ref>ی ناب شد، در ۱۸۹۶م [[روسیه]] را ترک کرد، اما فرهنگ بومی روس در تکامل هنرش نقشی بسزا داشت. بدین‌سان دورۀ ۱۹۱۰ـ۱۹۱۸م شاهد تغییرات مکرر گروه‌هایی بود که همه هنری غیرتصویری و کاملاً انتزاعی را جست‌وجو می‌کردند. انتزاع‌گراترین نقاش روس کازیمیر مالِویچ<ref> Kasimir Malevich</ref> بود که نقاشی‌اش با نام ''مربع سیاه''<ref> ''Black Square''</ref> (۱۹۱۴م) مظهر غایی مکتب سوپره‌ماتیسمِ اوست ـ مکتبی که بر ارزش‌های روحانی هنر انتزاعی تأکید دارد. در مجسمه‌سازی، ساختگری نیروی مسلط بود، و کوشش‌های نائوم [[گابو، نایوم (۱۸۹۰ـ۱۹۷۷)|گابو]]، [[پفسنر، آنتوان (۱۸۸۶ـ۱۹۶۲)|پفسنر]]، روچنکو، [[لیسیتسکی، ال (۱۸۹۰ـ۱۹۴۱)|ال لیسیتسکی]]، و [[تاتلین، ولادیمیر (۱۸۸۵ـ۱۹۵۳)|تاتلین]] برای خلق مجسمه‌های انتزاعی با استفاده از مواد جدید صنعتی، در تحول مجسمه‌سازی اروپا تأثیر بسزایی برجا نهاد. [[گونتچارووا، ناتالیا (۱۸۸۱ـ۱۹۶۲)|ناتالیا گنچاروفا]] و میخائیل لاریونوفِ نقاش، و [[آرخیپنکو، الکساندر (۱۸۸۷ـ۱۹۶۴)|اَلکساندر آرخیپنکو]]، مجسمه‌ساز، از هنرمندان دیگر این دوره‌اند. از ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۲م کاندینسکی پس از بازگشت به روسیه در اصلاح هنرستان‌ها و موزه‌های روسیه نقش داشت.


'''هنر و انقلاب'''. تا چند صباحی پس از انقلاب، این هنرمندان ادارۀ مدارس هنری را دردست گرفتند و روش‌هایی را به‌اجرا درآوردند که بعدها باوهاوس را سخت متأثر ساخت. لیسیتسکی و گابو این عقاید را به دیگر نقاط جهان بردند؛ چراکه نگرش حکومت تغییر کرد و حزب کمونیست، بازگشت به رئالیسم اجتماعی را در هنر حکم کرد. برخی از نقاشان کاملاً از نقاشی دست شستند؛ تاتلین به طراحی‌ صنعتی و معماری روآورد، و گروهی همچون لیسیتسکی به خلق آثار گرافیکی و پوستر گراییدند. همۀ هنرمندان انقلابی، در تئاتر به فعالیت پرداختند و انتزاعی‌ترین آثار مالویچ نخست در صحنۀ تئاتر ''پیروزی بر آفتاب'' (۱۹۱۳م) اثر کروچنیخ<ref>Kruchenykh</ref> به‌کار رفتند. پس از انقلاب، قطارهای «آگیت‌پروپ» (تبلیغی ـ ترویجی) کشور را درنوردیدند، و هنرمندان و بازیگران در آن‌ها به اجرای نمایش‌های ساده و نشر شعارهای سیاسی پرداختند. رؤیای آنان دستیابی به هنری دامنه‌دارتر از نقاشی بود، تا مردم بتوانند فعالانه در آن شرکت کنند. اما سرانجام در تئاتر نیز همچون نقاشی، چنین رویکردهای ماجراجویانه‌ای ممنوع شد، و شور آغازین انقلاب فقط در سینما و فیلم‌های فسِولِت پودوفکین و [[آیزنشتاین، سرگی (۱۸۹۸ـ۱۹۴۸)|سرگِی آیزنشتاین]] برجا ماند.
'''هنر و انقلاب'''. تا چند صباحی پس از انقلاب، این هنرمندان ادارۀ مدارس هنری را دردست گرفتند و روش‌هایی را به‌اجرا درآوردند که بعدها باوهاوس را سخت متأثر ساخت. لیسیتسکی و گابو این عقاید را به دیگر نقاط جهان بردند؛ چراکه نگرش حکومت تغییر کرد و حزب کمونیست، بازگشت به رئالیسم اجتماعی را در هنر حکم کرد. برخی از نقاشان کاملاً از نقاشی دست شستند؛ تاتلین به طراحی‌ صنعتی و معماری روآورد، و گروهی همچون لیسیتسکی به خلق آثار گرافیکی و پوستر گراییدند. همۀ هنرمندان انقلابی، در تئاتر به فعالیت پرداختند و انتزاعی‌ترین آثار مالویچ نخست در صحنۀ تئاتر ''پیروزی بر آفتاب'' (۱۹۱۳م) اثر کروچنیخ<ref>Kruchenykh</ref> به‌کار رفتند. پس از انقلاب، قطارهای «آگیت‌پروپ» (تبلیغی ـ ترویجی) کشور را درنوردیدند، و هنرمندان و بازیگران در آن‌ها به اجرای نمایش‌های ساده و نشر شعارهای سیاسی پرداختند. رؤیای آنان دستیابی به هنری دامنه‌دارتر از نقاشی بود، تا مردم بتوانند فعالانه در آن شرکت کنند. اما سرانجام در تئاتر نیز همچون نقاشی، چنین رویکردهای ماجراجویانه‌ای ممنوع شد، و شور آغازین انقلاب فقط در سینما و فیلم‌های فسِولِت پودوفکین و [[آیزنشتاین، سرگی (۱۸۹۸ـ۱۹۴۸)|سرگِی آیزنشتاین]] برجا ماند.
سرویراستار، ویراستار
۷۴٬۷۶۵

ویرایش