شاردن، ژان باپتیست (۱۶۹۹ـ۱۷۷۹)
ژان باپتیست شاردن Jean-Baptiste Chardin | |
---|---|
زادروز |
۱۶۹۹م |
درگذشت | ۱۷۷۹م |
ملیت | فرانسوی |
شغل و تخصص اصلی | نقاش |
آثار | تابلوی یخبازی (لوور، پاریس)، تابلوی بانوی مهماندار |
گروه مقاله | نگارگری و مجسمه سازی جهان |
شاردن، ژان باپتیست (۱۶۹۹ـ۱۷۷۹م)(Chardin, Jean-Baptiste)
نقاش فرانسوی. بازنمایی طبیعتگرایانۀ[۱] اشیا و تصویر صحنههای خانگی[۲]، مضامین آثار اویند، که سنّت هلندی را بهیاد میآورند. آثارش با کارهای معاصرانش، نقاشان روکوکو[۳]، هیچگونه همخوانی نداشت. اسلوب فردیاش بر استفاده از لایههای متوالی رنگ برای دستیابی به رنگمایهای عمیق، مبتنی بود. اغلب از برجستهترین نقاشان صحنههای زندگی روزمره[۴] برشمرده میشود. شاردَن شاگرد یا دستیار نقاشانی همچون کوئاپل[۵] و وانلو[۶] بود، و از ابتدای کارش به آثار نقش اشیا فلاندری[۷] و هلندی تمایل یافت که در فرانسۀ اوایل قرن ۱۸م رواج داشت؛ لیکن شیوهای که پروراند با آثار هلندی و نیز با ظرافت مشهود در آثار ژان ـ باپتیست اودری[۸] یا باپتیست مونوایه[۹] تفاوت دارد. هنرش که در «عصر تصنعگرایی» لوئی پانزدهم و فرانسوآ بوشه[۱۰]، ماهیتی واقعگرا[۱۱] داشت، شهادتی تصویری از وجود یک بورژوازی شهرنشین و فرهیخته است که از دربار و نیز از روستاییان کشاورز، متمایز است. شاردن سراسر زندگی خود را در چنین محیطی در پاریس، با آرامش سپری کرد. نیکُلا دو لارژیلییِر[۱۲] نخستین نقاشیهای نقش اشیای او، ازجمله تابلوی یخبازی[۱۳] (لوور[۱۴]، پاریس)، را بسیار ستود، و شاردن بیدرنگ از طریق وی به آکادمی راه یافت. هیچگاه از هنرش پول چندانی بهدست نیاورد و از ۱۷۵۲م از پادشاه مستمری دریافت کرد؛ در ۱۷۵۷م در لوور، جایگاهی به آثار او اختصاص یافت. شاردَن بهسبب طراحیهای بزرگ و بررسیهایش در ویژگیهای نور، در میان نقاشان قرن ۱۷م فرانسه، هنرمندی «نوگرا» بهشمار میآید. جلوههای خاصِ نوری را، در نقاشی از پیکر انسان (ازجمله در تابلوی بانوی مهماندار[۱۵]، لوور)، و نیز در نقاشی از ظروف و خوردنیها پرتجمل؛ بهکار میگرفت، این ویژگی به آثارش وقار و جذابیّت خاصی میبخشید. در اواخر عمر به نقاشی با پاستل[۱۶] روآورد، همچون تابلویی از تکچهرۀ خودش (لوور). شاردن با کیفیت ساختاری آثارش، که تحسین کوبیست[۱۷]ها را برانگیخت، و استفاده از رنگهای مُنکسر، که امپرسیونیستی[۱۸] خوانده میشود، عشق به چیزهای ساده و بیپیرایه را درآمیخت؛ جوهرۀ نبوغش در چنین اموری نهفته است. کشف زیبایی مکنون در سادگی، هنر او را همردیف هنر ورمیر[۱۹] قرار میدهد.