معماری

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

معماری (architecture)

کاخ الحمرا
تالار سنت جورج، لیورپول

هنر طراحی ساز‌ها. این اصطلاح، طراحی شکل ظاهری سازه[۱]، آرایش داخلی فضا، انتخاب مصالح ساختمانی داخلی و خارجی، طراحی یا انتخاب سیستم‌های نورپردازی طبیعی و مصنوعی، نیز تأسیسات مکانیکی، برقی، و سیستم لوله‌کشی، و طراحی یا انتخاب تزیینات و مبلمان را دربر ‌می‌گیرد. سبک معماری ممکن است از تکامل فنون و سبک‌های خاص فرهنگ یک عصر، با معماران نامور یا بدون آنان، پدید آمده باشد؛ یا به یک معمار خاص یا گروهی از معماران که به‌اتفاق روی طرحی کار می‌کنند، منسوب باشد.

معماری آغازین. از انواع آغازین معماری آثار چندانی باقی نمانده است، اما باستان‌شناسان بر روی بقایای امکنۀ پیش از تاریخ، روستاهایی با بناهای تیرچوبی[۲]، و ساخت‌وسازهای رو زمینی[۳] با استفاده از مصالح آلی (گِل یا گِل‌وجگن[۴])، از عصر دیرینه‌سنگی علیا[۵]، عصر میان‌سنگی[۶]، و عصر نوسنگی[۷] در آسیا، خاورمیانه، اروپا، و امریکای شمالی و جنوبی و مرکزی مطالعه کرده‌اند. با تحقیق گسترده در قرون ۱۹ و ۲۰ در مصر باستان از بناهای معمولی و بناهای تاریخی، از‌جمله مقبره‌های هرمی واقع در نزدیکی قاهرۀ[۸] امروزی و مجموعه‌های مقبره و معبد در لوکسور[۹] و تبس (طیوه)[۱۰]، اطلاعات ارزشمندی حاصل شده است.

معماری کلاسیک. بین قرون ۱۶ تا ۲پ‌م، شکل بنیادین معماری کلاسیک[۱۱] در یونان به‌وجود آمد. ویژگی معماری معابد و بناهای عمومی عبارت‌اند از: پایه و نعل‌درگاه[۱۲] در شیوه‌های ستون‌سازیِ دوریسی[۱۳]، ایونیایی[۱۴]، و قُرنتی[۱۵]، با سرستون‌های ساده، طوماری، یا برگ‌کنگری برای ستون‌های تکیه‌گاه. رومی‌ها از شیوۀ کلاسیک یونانی تقلید کردند و آن را توسعه دادند، و به‌ویژه آجر و بتون را به‌کار گرفتند و تاق، قوس، و گنبد را در احداث بناهای عمومی و آباره[۱۶]ها ابداع کردند.

معماری بیزانسی (معماری بیزانسی[۱۷]). این گونۀ معماری از قرن ۴م در امپراتوری روم شرقی پدید آمد و مرکز آن در بیزانس بود (که بعدها قسطنطنیه[۱۸] نام گرفت و امروز استانبول نامیده می‌شود). قوس و گنبد، عناصر غالب در این سبک بودند. در این دوره از اهمیت شیوه‌های کلاسیک کاسته شد. کلیساها، شاخص‌ترین تجلی‌گاه معماری بیزانسی‌اند که بعضی از آن‌ها بسیار عظیم‌اند و بر‌اساس طرح صلیب یونانی (ایاصوفیه[۱۹] در استانبول، سان مارکو[۲۰] در ونیز)، با نقوش هندسی و تزیینات موزائیکی[۲۱] ساخته شده‌اند.

معماری اسلامی. این سبک از قرن ۸م، هم‌زمان با گسترش دین اسلام از مرکزیت خود در خاورمیانه، به‌سوی غرب تا اسپانیا و به‌سوی شرق تا چین و فیلیپین گسترش یافت. ویژگی‌های شاخص آن عبارت‌اند از ساخت گل‌دسته و گنبد و قوس‌های تیزه‌دار. معماری اسلامی، بیشتر از طریق بناهای اسپانیایی، همچون مسجد جامعِ[۲۲] کوردووا (قرطبه)[۲۳] و کاخ الحمراء[۲۴] در گرانادا (غرناطه)[۲۵]، در معماری کلیساها تأثیری عمیق گذاشت؛ اقتباس قوس تیزه‌دارِ گوتیک[۲۶] از آن جمله است. نیز ← معماری اسلامی

معماری رومانسک (رومی‌وار[۲۷]). این سبک در مسیحیت اروپای غربی، از قرون ۱۰ تا ۱۲م، شکوفا شد. کلیساهایی با دیوارهای عظیم به‌منظور ایجاد یکپارچگی سازه‌ای، قوس‌های دورتمام، پنجره‌های کوچک، و در‌نتیجه فضاهای داخلی تاریک، از مشخصات آن است. در انگلستان این سبک را معمولاً معماری نورماندیایی[۲۸] می‌نامند. در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰، بار دیگر سبک رومی‌وار در اروپا و امریکا رونق گرفت.

معماری گوتیک. این سبک از معماری رومانسک برخاست. ابداع قوس‌های تیزه‌دار و پشت‌بند[۲۹]های معلق، جاسپردن دیوارهای باربر ضخیم به دیوارهای خارجی سبک‌تر و پنجره‌های وسیع‌تر و شیشه‌های منقوش[۳۰]، و در‌نتیجه افزایش روشنایی فضاهای داخلی، از ویژگی‌های آن است. معماری گوتیک عمدتاً از قرن ۱۲ تا ۱۶م در فرانسه تکامل یافت. این سبک به گوتیک آغازین[۳۱] (کلیسای جامع سان[۳۲])، گوتیک متعالی[۳۳] (کلیسای جامع شارتر[۳۴]) و گوتیک متأخر[۳۵] یا گوتیک شعله‌سان[۳۶] تقسیم می‌شود.

معماری رنسانس. قرن‌های ۱۵ و ۱۶ در اروپا، نوزایی نقش‌مایه‌ها و قالب کلاسیک جنبش نئوکلاسیک[۳۷] ایتالیا را در‌پی داشت. آثار مارکوس ویتروویوس پولیو[۳۸]، مهندس رومی قرن ۱پ‌م، سرچشمۀ اصلی الهام معماران بزرگ دورۀ رنسانس[۳۹] ـ آندرِ‌آ پالادیو[۴۰]، لئون باتیستا آلبرتی[۴۱]، فیلیپو برونلّسکی[۴۲]، دوناتو برامانته[۴۳]، و میکلانژ ـ بود.

معماری باروک (معماری باروک[۴۴]). سبکی در معماری اروپای در قرون ۱۷ و ۱۸، که جزئیات بسیار، و افراط در تزیین را به مدل‌های کلاسیک افزود. بناهای عمومی بزرگ در آثار بدیع جووانّی لورنتسو برنینی[۴۵] و فرانچسکو بورّومینی[۴۶] در ایتالیا، بهترین نمونه‌های این شیوه‌اند.

معماری روکوکو (معماری روکوکو[۴۷]). این شیوه تداوم معماری باروک است، اما با افراطی حتی ‌بیشتر در استفاده از نقش‌مایه‌های طراحی و جزئیات جدید و عناصر طبیعت‌گرایانه[۴۸]، از‌جمله صدف، گل، و درخت.

معماری نئوکلاسیک. معماری اروپا در قرون ۱۷ و ۱۸ با الهام از یافته‌های باستان‌شناختی مجدداً بر اسلوب‌های جدی‌تر کلاسیک تمرکز یافت. بازسازی لندن در مقیاس بزرگ، توسط رابرت آدام[۴۹] و جان نَش[۵۰]، و بعدها بازسازی پاریس توسط ژرژ اوسمان[۵۱] از آن جمله‌اند.

معماری نئوگوتیک (معماری نئوگوتیک[۵۲]). در اواخر قرن ۱۹ سبک گوتیک در اروپا و امریکا احیا شد.

آرنوُو (آرنووُ[۵۳]). این شیوه در اواخر قرن ۱۹ پدیدار شد، و با شکل‌های پرپیچ‌و‌خم و موّاج بناها، طرح اتاق‌ها، و تزیینات داخلیِ سبک نئوگوتیک به مقابله برخاست.

معماری مدرنیستی. این سبک معماری، که جنبش مدرن[۵۴] نیز نامیده می‌شود، در آغاز قرن ۲۰ با مکتب وین[۵۵] و مکتب باوهاوس[۵۶] در آلمان پا گرفت و در امریکا، کشورهای اسکاندیناوی، و فرانسه نیز گسترش یافت. کارکردگرایی[۵۷] اساس بنیادین این سبک است؛ از‌جمله مشخصات بارز آن عبارت‌اند از استفاده از خطوط و شکل‌های اندک، تأکید بر خردگرایی[۵۸]، و حذف تزیینات و پیرایه‌ها. در این سبک از پیشرفت‌های فنّاوری در مصالحی همچون شیشه، فولاد، و بتون و پیشرفت در فنونِ ساخت که انعطاف‌پذیری طرح را امکان‌پذیر می‌سازد، بسیار استفاده می‌شود. فرانک لوید رایت[۵۹]، میس وان در روهه[۶۰] و شارل ادوآر ژانره[۶۱] مشهور به لوکوربوزیه[۶۲]، از برجسته‌ترین معماران مدرن‌اند. معماری مدرن به طراحی مجتمع‌های وسیع ساختمانی و طرح‌های جامع شهری نیز می‌پردازد.

معماری پسامدرن. این سبک، که در دهۀ ۱۹۸۰ در امریکا، انگلستان، و ژاپن ظهور کرد، کارکردگرایی جنبش مدرن را مردود می‌شمارد و آمیزه‌ای التقاطی از سبک‌ها و نقش‌مایه‌های غالباً کلاسیک را جانشین آن می‌کند. استفاده از کنایه، هجو، توهم‌زایی در معماری پسامدرن[۶۳]، با آرمان‌های مدرنیستی در تضاد شدید است که اساس آن بر برخورد صادقانه با مصالح و فُرم کارکردگرا مبتنی بود.

معماری های‌تک (معماری های‌تک[۶۴]). این سبک در دهۀ ۱۹۸۰ ظهور کرد، و آرمان‌های برگرفته از جنبش مدرن را با سازه‌های بسیار پیشرفته و نوآوری‌های فنی به‌اجرا درآورد. بانک هنگ‌کنگ و شانگهای[۶۵] در هنگ‌کنگ، اثر نورمن فاستر[۶۶]، و عمارت ریچارد راجرز لویدز[۶۷]، در مرکز اقتصادی لندن[۶۸]، از آن جمله‌اند.

دکانستراکشنیسم. شیوه‌ای در معماری، که سبْک‌شمردن آن مورد تردید است. در این شیوه با جدا کردن عناصر معمول ساختمانی همچون کف، دیوار، و سقف، و شکستن فرم‌ها و فضاها، حسی از آشفتگی و جنبش ایجاد می‌شود.

نظریۀ معماری. نظریۀ معماری از دوران کلاسیک، در پی ایجاد موازنه میان سه ویژگی سودمندی، استواری، و زیبایی بوده است. دیری نگذشت که نظریه‌پردازان دریافتند که این موازنه باید با نوع بنا و شرایط ساخت آن تغییر کند؛ این نکته به‌‌ویژه در مورد رابطۀ بین سودمندی و زیبایی (در کارخانه، ویژگی سودمندی، و در بنای یادمانی زیبایی یا چشم‌نوازی غالب است) صدق می‌کند اما استواری در هر‌گونه معماری همواره یک ویژگی ضروری شناخته شده است.



  1. structure
  2. wooden-post
  3. above-ground
  4. wattle and daub
  5. Upper Palaeolithic
  6. Mesolithic
  7. Neolithic
  8. Cairo
  9. Luxor
  10. Thebes
  11. classical
  12. post-and-lintel construction
  13. Doric
  14. Ionic
  15. Corinthian
  16. aqueduct
  17. Byzantine
  18. Constantinople
  19. Hagia Sophia
  20. St Mark
  21. mosaic
  22. Great Mosque
  23. Cordoba
  24. Alhambra
  25. Granada
  26. Gothic
  27. Romanesque
  28. Norman
  29. buttress
  30. stained-glasses
  31. Early Gothic
  32. Sens Cathedral
  33. High Gothic
  34. Chartres Cathedral
  35. Late Gothic
  36. Flamboyant Gothic
  37. Flamboyant Gothic
  38. Marcus Vitruvius Pollio
  39. Renaissance
  40. Andrea Palladio
  41. Leon Battista Alberti
  42. Filippo Brunelleschi
  43. Donato Bramante
  44. baroque
  45. Giovanni Lorenzo Bernini
  46. Francesco Borromini
  47. rococo
  48. naturalistic
  49. Robert Adam
  50. John Nash
  51. Georges-Eugène Haussmann
  52. neo-Gothic
  53. art nouveau
  54. Modern Movement
  55. Vienna School
  56. Bauhaus
  57. Functionalism
  58. rationalism
  59. Frank Lloyd Wright
  60. Mies van der Rohe
  61. Charles Edouard Jeanneret
  62. Le Corbusier
  63. postmodernism
  64. high-tech
  65. Hong Kong and Shanghai Bank
  66. Norman Foster
  67. Richard Rogers’s Lloyds Building
  68. City of London