معماری اسلامی
معماری اسلامی
معماری جهان اسلام با همۀ تنوعاش، از لحاظ اقلیم، فرهنگ، و تمایل به آذینهای هندسی و آرابسک (اسلیمی)[۱]، و نیز جریان افکار و جابهجایی هنروران و معماران در سراسر قلمرو اسلام، بهنوعی وحدت خاص دست یافته است. اصلیترین بنای عمومی در معماری اسلامی، مسجد است که غالباً گنبد و مناره[۲] دارد. در معماری اسلامی، خانهها حیاط اندرونی دارند و بههم متصلاند، و کوچههای تاقپوش ارتباط بین خانهها را برقرار میسازند. مسجد در واقع مرکز حیات دینی در سرتاسر جهان اسلام است. مهمترین مسجد هر شهر را مسجد جامع[۳] مینامند. شکل مسجد، از خانۀ حضرت محمد (ص) در مدینه که در ۶۲۲م از مکه به آن مهاجرت کرد، اقتباس شده است. حیاط این خانه با دیوارهای گِلی محصور شده بود و پیرامون آن سایبان حصیری داشت. عناصر مسجد بیشتر جنبۀ کارکردی[۴] دارند تا نمادین[۵]. بین عناصر دینی و غیردینی حد فاصلی وجود ندارد. محراب[۶] مسجد جهت خانۀ کعبه، یا قبله را نشان میدهد. در سمت راست محراب، منبر واقع است. مناره از وجود مسجد خبر میدهد و جایگاهی است که از فراز آن مؤذن، مؤمنان را به نماز گزاردن فرا میخواند. صحن[۷] مسجد حیاطی است که جماعت در آن گرد هم میآیند. پلان مسجدهای عربی، که از تالارهای ستونداری پیرامون صحن تشکیل میشود، در سرتاسر افریقای شمالی، عربستان، سوریه، و بینالنهرین[۸] یافت میشود؛ مسجد احمد بن طولون، در قاهره[۹]، (۸۷۶ـ۸۷۹م) نمونۀ شاخص آن است. نوع دیگری از مساجد بزرگ، مسجد چهارایوانی[۱۰] با منشأ ایرانی است، که در آن صحن مسجد، ایوانی مرتفع یا نوعی تونشستگی تاقپوش در مرکز هر ضلع دارد. این پلان از خانههای ایرانی اقتباس شده، و مسجد جامع اصفهان بدیعترین نمونۀ آن است. در امپراتوری عثمانی[۱۱]، ایاصوفیه[۱۲] (۵۳۲ـ۵۳۷م)، کلیسای بزرگ عهد یوستینیانوس[۱۳]، الهامبخش ابداع مساجدی به شیوۀ عثمانی بود که در آنها صحن سرگشادۀ مساجد عربی و ایرانی جای خود را به فضای وسیع و محصوری داد که گنبد بزرگی آن را میپوشاند؛ مسجد سلیمانیه[۱۴] در استانبول (۱۵۵۰ـ۱۵۵۷م) کار معمار سنان[۱۵] از آن جمله است. مناره در اصل به تقلید از برج کلیساهای مسیحی، به شکل مربع بود. منارههای مارپیچ نیز یافت میشود، اما معمولاً مناره بهصورت برجی استوانهای است که رفتهرفته باریکتر میشود. شهر اسلامی شدیداً اندامواره است. واحد پایۀ شهرسازی، حیاط اندرونی است که از اشتیاق به خلوت و تعهدات خانوادگی زندگی اسلامی نشان دارد. خانهها بهصورت محلههایی مجتمع میشوند که غالباً ماهیت قبیلهای یا قومی دارند. هر محله از مساجد و امکانات شهری خاص خود برخوردار است. در مرکز شهر، کانون جامع یا مسجدی با نام مسجد جامع واقع است که همه در آن گرد هم میآیند. شریانهای این اندام پیچیده کوچههای تاقپوشی با نام سوق[۱۶] یا بازار[۱۷] است که از مسجد جامع بهسوی دروازههای بزرگ باروهای شهر گسترش مییابند. بناهای مهم و امکانات شهری در طول این سوقها واقعاند، ازجمله حوزههای علمیه، حمامها، بیمارستانها، و آبانبارها. فاس[۱۸] در مراکش[۱۹]، حلب[۲۰] در سوریه، و اصفهان در ایران از آن جملهاند. خانههای شخصی اسلامی بدون استثنا خانههایی با حیاطهای درونیاند. دالانی پیچوخمدار (برای حفظ خلوت) از در ورودی کوچۀ عمومی به داخل حیاط آجرفرش منتهی میشود که غالباً درختان سایهدار و حوضی در وسط دارد. در پیرامون این حیاط، اتاقهای اصلی خانه قرار دارند. در اضلاع مختلف حیاط، محل سکونت بخشهای مختلف یک خانوادۀ بزرگ بنا میشود. بهسبب منع تصویرسازی واقعگرایانه، تزیینات معماری در خوشنویسی و آذینهای انتزاعی، غالباً همراه با عطش برای رنگ، که اقلیم بیابانی آن را تشدید کرده است، خلاصه میشود. گنبدها و حیاطهای چنین ساختمانهایی، ازجمله مسجد شاه اصفهان، کاملاً با کاشیهای منقوش پوشیده شدهاند. در قدیمیترین بنای اسلامی که تا امروز باقی مانده (قبةالصّخره در بیتالمقدس) از خط عربی فراوان استفاده شده، و پس از آن نیز نام الله در تزیین معماری اصلیترین نقش را داشته است. در ناحیۀ خشک و بیآبوعلف، باغ اسلامی تصویری از بهشت است. بنای اصلی باغ که از یک چهاردیواری مستطیل تشکیل میشود تا از نفوذ گردوغبار بیابان جلوگیری کند، با استفاده از جویهای آب، دستکم به چهار بخش تقسیم میشود. کلاهفرنگیها در نقاط کانونی باغ قرار دارند؛ ازجمله چهلستون در اصفهان.