آموزش و پرورش در ایران

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۲۳ توسط Amir (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آموزش و پرورش در ایران

وزارت آموزش و پرورش ايران

در ایران چهار سازمان، بـه‌صورت رسمی، عهده‌دار آموزش و پرورش‌اند: وزارت آموزش و پرورش، که عهده‌دار آموزش و پرورش عمومی در مرحله‌های پیش از دبستان (در سطح آمادگی)، ابتدایی، راهنمایی تحصیلی، متوسطه، و تربیت معلم است. وزارت آموزش و پرورش در پایان هریک از مقاطع یا دوره‌های آموزشی خود، به دانش‌آموختگان گواهینامۀ پایان تحصیل در آن مقطع یا دوره را اعطا می‌کند. آموزشگاه‌های این مؤسسه عبارت‌اند از آمادگی، دبستان، مدرسۀ راهنمایی تحصیلی، دبیرستان، مدرسه‌های فنی و حرفه‌ای، مرکز پیش‌دانشگاهی، و مرکز تربیت معلم. وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی که آموزش تخصصی در مرحلۀ دانشگاهی را برعهده دارند و مجاز به دادن مدرک پایان تحصیلات عالی‌اند. آموزشگاه‌های این نهاد، عبارت‌اند از دانشگاه، دانشکده، آموزشگاه عالی، مرکز آموزش عالی، آموزشکده، و مدرسۀ عالی. حوزۀ علمیه، که عهده‌دار آموزش و پرورش اسلامی به‌صورت اخص است. آموزشگاه این سازمان مدرسۀ علمیه است. تاریخ آموزش و پرورش ایران را، معمولاً به دو دوره تقسیم می‌کنند: آموزش و پرورش در ایران پیش از اسلام؛ و آموزش و پرورش در ایران اسلامی.

آموزش و پرورش در ایران پیش از اسلام. قدیمی‌ترین اطلاعات ما دربارۀ آموزش و پرورش ایران باستان به زمان هخامنشیان بازمی‌گردد؛ و از آن پس نیز تا زمان ساسانیان اطلاع دیگری در دست نیست. به هر حال، به گفتۀ عیسی صدیق، هدف عمدۀ آموزش و پرورش در ایران باستان این بوده است که کودک را عضوی مفید برای جامعه بار آورند، و این هدف در سه منظور عمده تربیت طفل خلاصه می‌شده است: ۱. خدمت به اجتماع و کشور، ۲. خدمت به خانواده و رفع مسئولیت از پدر و مادر، ۳. بهبودی حال و برتری بر دیگران. آموزش و پرورش در آتشکده، آتشگاه، یا آموزشگاه‌های درباری صورت می‌گرفته است. آموزشگاه‌های درباری مخصوص شاهزادگان و پسران نجبا و اشراف و اعیان بود و خدمتگزاران دولت در آن پرورش می‌یافتند. آغاز تحصیل نیز ظاهراً در ۷‌سالگی بوده است. معلمان آموزشگاه‌های درباری عموماً شاهزادگان و استانداران بودند و به‌سبب انتساب به مقام سلطنت حیثیت و شأن بسیار داشتند. مغ‌ها، هیربدان و آترَوان‌ها (معلمان روحانی) نیز، که از طبقۀ روحانیان بودند، بخشی از آموزش را برعهده داشتند. برنامۀ درسی شامل سه قسمت بود: ۱. تربیت دینی، ۲. تربیت بدنی، و ۳. تعلیم خواندن و نوشتن و حساب. تربیت دینی، براساس تعالیم زردشت صورت میگرفت و راستی و پاکی و اجتناب از دروغ، آرمان نهایی آن بود. در تربیت بدنی اسبسواری، تیراندازی و شکار، چوگانبازی، ژوبیناندازی، و شنا را آموزش میدادند. خواندن و نوشتن و حسابکردن سومین مرحلۀ آموزش و پرورش بود و کودکان دربار و بزرگان و نجبا و روحانیان آن را، برای آگاهی از وضع کشور و فرماندهی سپاه و حکمرانی و دادرسی و نگاهداری دفترهای دیوان و حساب و مالیات، فرامیگرفتند. سن پایان تحصیل، به گفته هرودوت، ۲۰سالگی و به گفته استرابون،۲۴سالگی بوده است. در زمان ساسانیان، برنامۀ درسی و تربیتی اشرافزادگان شامل موارد ذیل بوده است: دبیری، یعنی خواندن و نوشتن، کارنامه، یعنی تاریخ، کمانوری، سواری، نیزهوری و دیگر آموزشهای نظامی، سرود و چکامه و همآوازی و نواختن یکی دو ساز یا بیشتر، ستارهشناسی و اخترشماری، شطرنج و نرد و بازیهای هوشی، خواندن متون مذهبی زردشتی و تفسیرهای آنها. در زمان ساسانیان، آموزشگاهها ظاهراً در آتشکدهها و گاه در محلهایی در نزدیکی مراکز حکومتی قرار داشتهاند و دبیران و موبدان و فرزندان خانوادۀ سلطنتی در محلهای فوق تعلیمات لازم را فرامیگرفتند. در هر حال، بنابر منابع موجود، در ایران باستان، ظاهراً آموزش و پرورش بهصورت رسمی تنها از آنِ سه طبقۀ روحانیان، نجبا، و دبیران بوده است، و تودۀ مردم، یعنی طبقۀ چهارم، شامل کشاورزان و پیشهوران و بازرگانان، اجازۀ آموزش و پرورش رسمی نداشتهاند و آموزش و پرورش آنها به فراگیری آداب و سنن زندگی و پیشههای این طبقه یا قشر اجتماعی محدود بوده است.

آموزش و پرورش در ایران اسلامی. از ویژگیهای عمدۀ آموزش و پرورش این دوران جنبههای دینی اسلامی آن است؛ و دیگر آن‌که با ورود اسلام به ایران، آموزش و پرورش از حالت اشرافی و طبقاتی بیرون آمد و اگر کسی از مردم تهیدست، توانایی فراگیری و علاقه به تحصیل داشت، میتوانست علوم متداول را فراگیرد. در مقالۀ حاضر، سیر تحول آموزش و پرورش رسمی ایران اسلامی طی دو دوره بررسی میشود: ۱. دورۀ آموزش و پرورش سنتی؛ و ۲. دورۀ آموزش و پرورش جدید.

آموزش و پرورش سنتی. آموزش و پرورش سنتی دو مرحلۀ مقدماتی و پیشرفته داشته است. مرحلۀ نخست در مکتب یا مکتبخانه، و مرحلۀ دوم در مدرسه (علمیه) بوده است. مکتب یا مکتبخانه آموزشگاهی ابتدایی بود که بهصورت خصوصی اداره میشد و کودکان در آن از آموزش و پرورش مقدماتی برخوردار میشدند (← مکتب). مرحلۀ بعدی آموزش و پرورش ایران اسلامی، مدرسه بود. مدرسه (علمیه) آموزشگاهی بود که کودکان پس از فراگیری مقدمات دانش‌های روز در مکتب، در صورت تمایل به ادامۀ تحصیل، به آن‌جا می‌رفتند و درس‌های حوزوی، علوم اسلامی و منطق و ادبیات و غیره را فرامی‌گرفتند. مکتب و مدرسه از لحاظ آموزش مبانی اعتقادی و فرهنگی تفاوتی با هم نداشتند و هر دو در عمل، کودک یا نوجوان را برای زیستن در جامعه‌ای اسلامی آماده می‌کردند (← مدرسه).

آموزش و پرورش به سبک جدید. تحول آموزش و پرورش ایران به سبک جدید با تأسیس مدرسۀ دارالفنون تهران (۱۲۶۷ق/۱۲۲۹ش) آغاز شد (← دارالفنون). تأسیس وزارت علوم در ۱۲۷۲ق/۱۲۳۴ش نخستین اقدام رسمی دولت ایران برای ادارۀ آموزش و پرورش کشور است. وزارت علوم، نخست به تقویت دارالفنون و اعزام فارغ‌التحصیلان این مدرسه به خارج پرداخت و سپس به افتتاح مدارس جدید همت گماشت. در ۱۲۹۰ق/۱۲۵۲ش مدرسه‌ای با نام مدرسۀ مشیریه برای آموزش زبان‌های خارجه در تهران تأسیس شد. در ۱۲۹۳ق مدرسه‌ای به سبک جدید، با معلمان ایرانی و خارجی در تبریز تأسیس شد که دومین مدرسۀ دولتی ایران بود. در ۱۳۰۰ق/۱۲۶۱ش میرزا حسن رشدیه در تبریز مدرسه‌ای با نام دبستان رشدیه تأسیس کرد. این دبستان نخستین دبستان غیردولتی ایران بود و پس از آن مدارس دیگری تأسیس شد. با استقرار مشروطیت (۱۳۲۴ق/۱۲۸۵ش) و تأسیس مجلس شورای ملی، از بانیان مدارس جدید و پیش‌گامان آموزش و پرورش جدید تجلیل شد و درنتیجه مدارس جدید توسعه یافت. از این پس، به‌تدریج آموزش و پرورش رواج یافت و دبستان‌ها و دبیرستان‌ها و مؤسسات تربیت معلم در تهران و شهرستان‌ها دایر شد. در دو دهۀ نخست قرن ۱۴ش تحولات بسیاری در آموزش و پرورش ایران رخ داد؛ ازجمله تصویب قانون شورای عالی معارف (۱۳۰۰ش)؛ تصویب قانون اعزام دانشجو به خارج (۱۳۰۷)؛ یکسان‌شدن کتاب‌های درسی مدارس ابتدایی در سراسر کشور؛ مجانی (رایگان) شدن آموزش ابتــدایی در مدارس دولتی برای همۀ دانش‌آموزان (۱۳۱۲)؛ تصویب قانون تربیت معلم و تأسیس دانشسراهای مقدماتی برای تأمین و تربیت آموزگاران دبستان؛ تدوین اصولی استخدام معلمان؛ توجه به تربیت بدنی به‌منزلۀ درس رسمی مدارس؛ آموزش سالمندان (بزرگسالان، اکابر)؛ افزایش بسیار تعداد مدارس و تعداد دانش‌آموزان. در سال‌های بعد، ایران به‌تدریج، روبه صنعتی‌شدن نهاد و برنامه‌ریزی آموزش و پرورش تحت تأثیر این اوضاع قرار گرفت. درپی چنین روندی، ساختار آموزش و پرورش کشور تغییر یافت و مقطع تحصیلی میانۀ دورۀ ابتدایی و دورۀ متوسطه، با نام دورۀ راهنمایی تحصیلی، ایجاد شد که هدف اصلی آن شناخت علایق و استعدادهای دانش‌آموزان و هدایت آنان به‌سوی رشته‌های مناسب تحصیلی بود. در ۱۳۵۷ انقلاب اسلامی ایران، به رهبری امام خمینی (ره) وقوع یافت و با تغییرات اساسی‌ که در نظام سیاسی ایران رخ داد، آموزش و پرورش کشور نیز تحت تاثیر قرار گرفت. مهم‌ترین تفاوت نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران با نظام پیشین، تکیۀ آن بر نظام اسلامی و جمهوری اسلامی ایران است که اساس تفکر خود را بر معتقدات اسلامی و رهایی از سلطۀ شرق و غرب و استقلال علمی و فرهنگی و صنعتی کشور نهاده است. جمهوری اسلامی ایران بنا و گرایش کار خود را بر توسعه آموزش رشته‌های فنی و حرفه‌ای نهاد و این گرایش هدف ساختاری نظام مذکور را تشکیل داد. در این راستا، از دورۀ ابتدایی به بعد این گرایش را به طرق ذیل تقویت کرد: کتاب‌های درسی تغییرات قابل ملاحظه‌ای یافتند؛ روش‌های تدریس تغییر کرد؛ و سرانجام نظام جدید آموزش متوسطه برقرار شد، که براساس آن تحصیلات دورۀ متوسطه، برای خودکفایی، به‌سوی صنعت و خدمات گرایش یافته است. برخی از رویدادهای مهم دیگر آموزش و پرورش ایران پس از انقلاب اسلامی، عبارت‌اند از توجه به امور تربیتی دانش‌آموزان به‌منظور تربیت دینی بیشتر؛ تشویق سرمایه‌گذاران خصوصی به مشارکت در آموزش و پرورش و ایجاد مدارس عادی و مدارس فنی حرفه‌ای (هنرستان) غیردولتی غیرانتفاعی؛ اجباری‌شدن دورۀ آمادگی کودکان پیش‌دبستانی به‌مدت یک سال به‌منظور آمادگی برای آموزش مدرسه‌ای؛ توسعۀ دوره‌های تربیت معلم ارتقای آن به حد کارشناسی؛ فعال‌ترشدن شورای عالی آموزش و پرورش کشور؛ فعال‌شدن پژوهش و تحقیق در آمـوزش و پرورش.