انگشتر حضرت سلیمان
انگشتر حضرت سلیمان
انگشترِ افسانهایِ سلیمان نبی، که در قصههای عامیانه و مذهبی نماد و مظهرِ قدرت و جلالت اوست. گویند پس از آن که سلیمان انگشتر خود را به کنیزش امینه سپرد. صَخَّر، رئیسِ شیاطین دریا، خود را بهشکل سلیمان درآورد و انگشتر را از او خواست و چون در دست کرد شاهی یافت. به یافتن شاهی او، چهرۀ سلیمان تغییر کرد. سلیمان، که نمیدانست چهرهاش تغییر کرده است، انگشتر را از کنیز خواست، اما کنیز او را راند. سلیمان به مزدوریِ ماهیگیری درآمد. آصف بنبرخیا و زنان سلیمان در احکام سلیمانِ جعلی تردید کردند و راز او را به امتحانی گشودند. صَخّر بال برگشود و پر گرفت و انگشتر به دریا افکند. ماهیای انگشتر را بلعید و خود به تورِ سلیمان افتاد؛ بدینسان سلیمان پس از ۴۰ روز، دوباره، بر تخت نشست و شیطان را اسیر کرد. انگشتر حضرت سلیمان، در تداول عامه، کنایه از اشیایی است که با داشتن آن میتوان از هر مانعی گذر کرد. نیز ← سلیمان؛ مهرۀ مار