بابیه
بابیه
فرقهای متأخر، نشأت گرفته از شیخیگری، بنیاد نهاده شده به دست سید علی محمد شیرازی، مشهور به باب. دعوی بابیت، که پیش از این شیخ احمد احسایی و شاگردش سید کاظم رشتی آن را پنهانی طرح کرده بودند، با دعویِ باب، که خود را باب ِامام زمان (عج) خواند، علنی شد (۱۲۶۰ق) و در اندک زمانی هجده تن از علمای شیخیه، معروف به حروف حیّ (به حساب ابجد ح=۸، ی=۱۰)، به باب گرویدند که ملاحسین بشرویه ملقب به بابالباب، قُرّةالعین متخلص به طاهره، ملا محمدعلی بارفروش ملقب به قدوس، سید یحیی دارابی و ملا محمدعلی زنجانی از آن شمار بودند. عقاید باب و بابیگری به کوشش جماعت حروفِ حی در شهرها و نقاط مختلف ترویج و منتشر میشد. در دورهای که باب زندانی شد، هر یک از اینان در مناطق مختلفی چون مازندران، نیریز و زنجان خروج کردند و رشته قیامهایی راه انداختند که هربار به دست قوای حکومتی فرو نشانده شد. پس از کشتهشدن باب، که در اواخر عمر گامی فراتر نهاده و خود را مهدی موعود و نقطۀ اولی و مظهر الهی خوانده بود، بابیان بهسبب خشونت بسیار دولت در دفع آنها همواره درصدد شورش و قیام بودند، اما سوءقصد نافرجام آنان به ناصرالدینشاه قاجار سبب دستگیری و قتلعام آنان شد و بابیکُشی به سراسر ایران سرایت کرد و با شمع آجین کردن چند تن از معاریف بابیه و گرداندنِ آنها در بازار تهران، بابیگری حکم الحاد یافت و گرویدن به آن موقوف شد. بعد از آن بزرگان بابیه چون میرزا یحیی صبح ازل و برادرش حسینعلی نوری ملقب به بهاءالله به عراق تبعید شدند، حسینعلی خود را موعود باب و «من یُظْهِرُهُ الله» خواند (۱۲۸۰ق)، هرچند برادرش، میرزا یحیی، ادعای او را بهشدت تکذیب کرد. به اینترتیب، بابیه به دو فرقۀ بهائیه و ازلیه منشعب شد. ظهور آیین باب و بابیگری را باید در اوضاع آشفتۀ سیاسی، اجتماعی و اقتصادیآن روزگار ایران و اعتقاد مردم شیعیمذهب به ظهور امام زمان (عج) برای سامان دادن به این اوضاع، جستوجو کرد و به لحاظ تحول تاریخی آن را ادامۀ اخباریگری و شیخیگری دانست. نیز ← بهائیت؛ باب، سیدعلی محمد