سیاه
سیاه
از شخصیتهای نمایش ایرانی. بازیگری در نمایشهای تخت (رو) حوضی که کارش بر بنیاد بازیهای دلقکی تکنفره استوار است. قبل از سیاهِ نمایشهای سنتی روحوضی در «تعزیۀ مضحک»، یک نسخهخوان سیاه به نام قنبر (غلام حضرت امیر) با ته لهجۀ حبشی و رفتار خندهآور ظاهر میشد که دشمنان دین را هجو میکرد. بعدها همین سیاه با مایههای تندتری از مزاح و حرکتهای شادیآور به دستههای دورهگرد نوروزی راه یافت. از لحاظ ظاهر، پوستی تیرهتر از بشرۀ سیاه معمولی داشت و لهجه و کلامش عامیانهتر از عوام بود. مسائل را با بزرگنمایی، گزافهگویی و زباندرازی مطرح میکرد. سیاه از اولین شخصیتهای نمایش سنتی است که از لحاظ لهجه، و طرح گستاخانۀ مسائل با ارباب، داماد یا پسرش بهشکلی اغراقآمیز برخورد میکرد.
در دورۀ قاجار، پس از رونق کار دلقکها و مسخرگانی مانند کریم شیرهای، حبیب دیوانه، شیخ حسین (شیپور)، اسماعیل بزاز، و کَل عنایت، کار سیاهبازها در دستههای تقلید و مطرب (روحوضی) نیز رواج گرفت. اکبر نایب جعفر، باباتیمور، و ذبیحالله ماهری از «سیاه»های معروف اواخر دورۀ قاجار بودند که با دستههای حسین آقاباشی، سیداحمد باشی و مؤید کار میکردند، و محل اجرای برنامههایشان قهوهخانهها، باغها و پاتوقهای عمومی بود. در دورۀ پهلوی اول دستههای تقلید در «بنگاههای شادمانی» متمرکز شدند و افرادی مثل ببراز سلطانی، مهدی مصری، رضا عربزاده، و حسین یوسفی و بعدها سعدالله رحمتخواه (سعدی افشار) و محمود یکتا به سیاهبازی رونق دادند.