سبک خراسانی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
از لحاظ مضمون، عمدۀ شاعران این دوره به مدح، توصیف طبیعت، پند و اندرز و در مرتبهای پایینتر به تغزل پرداختهاند. مهمترین مشخصۀ سبک خراسانی، کهنگی زبان است؛ چه از نظر واژهها و چه از نظر ساختمان نحوی. بسیاری از واژههایی که در اشعار این دوره به کار رفته است، واژههای اصیل فارسی رایج در نواحی شرقی ایران بوده که بعدها متروک و فراموش شده است و از نظر نحوی، کاربردهایی از قبیل «ی» شرطی و استمراری و آوردن دو حرف اضافه قبل و بعد از مفعول صریح و نظایر آن که همه از اختصاصات زبان این دوره است، در شعر دورۀ سامانیان بیشتر به چشم میخورد، اما بهتدریج این خصوصیات کم و کمتر میشود و با آمیختن زبان فارسی با زبان عربی، واژهها و اصطلاحات کهنه از بین میرود. این تحول زبان، هرچه به اواخر قرن پنجم نزدیکتر میشویم، محسوستر است. از نظر وزن نیز، اشعار دورۀ اولیۀ این سبک، با خصوصیت عدم تطابق واژههای فارسی با وزنهای عروضی مشخص میشود. بسیار اتفاق میافتد که برای رعایت وزن، بعضی حروف غيرمشدد با تشدید یا برعکس، حروف مشدد بدون تشدید خوانده میشوند. بسیاری از وزنهایی که شاعران این دوره انتخاب کردهاند، بعدها توسط شاعران دیگر به کار نرفته است و در اصطلاح به بحرهای نامطبوع معروف شدهاند. یکی از علل وجود این نوع وزنها در شعر سبک خراسانی همراه بودن شعر با موسیقی است که خواندن اشعار را به هر وزن ممکن میکند. مؤلفۀ دیگر سبک خراسانی، سادگی زبان و شيوۀ صریح و روشن بیان در توصیفهای ساده از احساسات شخصی و مضمونهای غنایی و وصف طبیعت است. در حقیقت میتوان شعر سبک خراسانی را شعر طبيعت نامید. چون شاعران این دوره به توصیف طبیعت علاقۀ بسیار داشتند. این توصیفها، نشانۀ تماس مستقیم شاعر با اشياء و اجزاء طبیعت است. تصویرهای خیالی که این شاعران به کار میبرند، بسیار ساده و اغلب از نوع [[تشبیه]] است. تنها در اواخر قرن پنجم است که بعضی از شاعران از جمله [[عسجدی مروزی، عبدالعزیز ( ـ پس از ۴۳۲ق)|عسجدی مروزی]]، [[غضایری رازی، محمد بن علی ( ـ ۴۲۶ق)|غضایری رازی]] و [[امیرمعزی، محمد ( ـ ح ۵۱۸/۵۲۰ق)|امیرمعزی]] با اقتباس از شاعران دیگر، تصویرهای خیالی ساختهاند که بیشتر جنبۀ عقلانی دارد و از اصالت به دور است. از میان قالبهای شعر سنتی فارسی، [[قصیده]] بیش از همه مورد توجه شاعران این سبک بوده است که شاعرانی از قبیل [[رودکی، ابوعبدالله جعفر بن محمد (۳۳۰-۳۲۹ق)|رودکی]]، [[فرخی سیستانی، علی بن جولوغ ( ـ ۴۲۹ق)|فرخی سیستانی]]، [[منوچهری دامغانی، احمد بن قوص ( ـ ۴۳۲ق)|منوچهری دامغانی]] و [[عنصری بلخی، حسن بن احمد ( ـ۴۳۱ق)|عنصری بلخی]] آن را به مدح و کسانی چون [[ناصر خسرو قبادیانی]] و [[کسایی مروزی، علی (مرو ۳۴۱ـ اوایل قرن ۵ق)|کسایی مروزی]] به مسائل فلسفی و اخلاقی اختصاص دادهاند. سرودن [[مثنوی|مثنوی]]<nowiki/>های حماسی و غنایی نیز در میان شاعران پیرو سبک خراسانی بسیار معمول بوده است. [[شاهنامه|شاهنامۀ]] [[فردوسی]] و [[ویس و رامین|ویس و رامين]] [[فخرالدین اسعد گرگانی ( ـ پس از ۴۴۶ق)|فخرالدين اسعد گرگانی]] از آن جملهاند. | از لحاظ مضمون، عمدۀ شاعران این دوره به مدح، توصیف طبیعت، پند و اندرز و در مرتبهای پایینتر به تغزل پرداختهاند. مهمترین مشخصۀ سبک خراسانی، کهنگی زبان است؛ چه از نظر واژهها و چه از نظر ساختمان نحوی. بسیاری از واژههایی که در اشعار این دوره به کار رفته است، واژههای اصیل فارسی رایج در نواحی شرقی ایران بوده که بعدها متروک و فراموش شده است و از نظر نحوی، کاربردهایی از قبیل «ی» شرطی و استمراری و آوردن دو حرف اضافه قبل و بعد از مفعول صریح و نظایر آن که همه از اختصاصات زبان این دوره است، در شعر دورۀ سامانیان بیشتر به چشم میخورد، اما بهتدریج این خصوصیات کم و کمتر میشود و با آمیختن زبان فارسی با زبان عربی، واژهها و اصطلاحات کهنه از بین میرود. این تحول زبان، هرچه به اواخر قرن پنجم نزدیکتر میشویم، محسوستر است. از نظر وزن نیز، اشعار دورۀ اولیۀ این سبک، با خصوصیت عدم تطابق واژههای فارسی با وزنهای عروضی مشخص میشود. بسیار اتفاق میافتد که برای رعایت وزن، بعضی حروف غيرمشدد با تشدید یا برعکس، حروف مشدد بدون تشدید خوانده میشوند. بسیاری از وزنهایی که شاعران این دوره انتخاب کردهاند، بعدها توسط شاعران دیگر به کار نرفته است و در اصطلاح به بحرهای نامطبوع معروف شدهاند. یکی از علل وجود این نوع وزنها در شعر سبک خراسانی همراه بودن شعر با موسیقی است که خواندن اشعار را به هر وزن ممکن میکند. مؤلفۀ دیگر سبک خراسانی، سادگی زبان و شيوۀ صریح و روشن بیان در توصیفهای ساده از احساسات شخصی و مضمونهای غنایی و وصف طبیعت است. در حقیقت میتوان شعر سبک خراسانی را شعر طبيعت نامید. چون شاعران این دوره به توصیف طبیعت علاقۀ بسیار داشتند. این توصیفها، نشانۀ تماس مستقیم شاعر با اشياء و اجزاء طبیعت است. تصویرهای خیالی که این شاعران به کار میبرند، بسیار ساده و اغلب از نوع [[تشبیه]] است. تنها در اواخر قرن پنجم است که بعضی از شاعران از جمله [[عسجدی مروزی، عبدالعزیز ( ـ پس از ۴۳۲ق)|عسجدی مروزی]]، [[غضایری رازی، محمد بن علی ( ـ ۴۲۶ق)|غضایری رازی]] و [[امیرمعزی، محمد ( ـ ح ۵۱۸/۵۲۰ق)|امیرمعزی]] با اقتباس از شاعران دیگر، تصویرهای خیالی ساختهاند که بیشتر جنبۀ عقلانی دارد و از اصالت به دور است. از میان قالبهای شعر سنتی فارسی، [[قصیده]] بیش از همه مورد توجه شاعران این سبک بوده است که شاعرانی از قبیل [[رودکی، ابوعبدالله جعفر بن محمد (۳۳۰-۳۲۹ق)|رودکی]]، [[فرخی سیستانی، علی بن جولوغ ( ـ ۴۲۹ق)|فرخی سیستانی]]، [[منوچهری دامغانی، احمد بن قوص ( ـ ۴۳۲ق)|منوچهری دامغانی]] و [[عنصری بلخی، حسن بن احمد ( ـ۴۳۱ق)|عنصری بلخی]] آن را به مدح و کسانی چون [[ناصر خسرو قبادیانی]] و [[کسایی مروزی، علی (مرو ۳۴۱ـ اوایل قرن ۵ق)|کسایی مروزی]] به مسائل فلسفی و اخلاقی اختصاص دادهاند. سرودن [[مثنوی|مثنوی]]<nowiki/>های حماسی و غنایی نیز در میان شاعران پیرو سبک خراسانی بسیار معمول بوده است. [[شاهنامه|شاهنامۀ]] [[فردوسی]] و [[ویس و رامین|ویس و رامين]] [[فخرالدین اسعد گرگانی ( ـ پس از ۴۴۶ق)|فخرالدين اسعد گرگانی]] از آن جملهاند. | ||
بیگمان شاهنامۀ فردوسی را باید بزرگترین دستاورد ادبی و بلکه فرهنگی ایرانیان در این دوره دانست. | |||
---- | ---- | ||