پرش به محتوا

ظروف مرتبطه (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


بخش اول مقاله تقریباً به طور انحصاری به حکایت اختصاص دارد و، سپس، به کوشش برای توضیح رؤیایی که نویسنده در شب ۲۶ اوت ۱۹۳۱ دیده است. تحلیل او، که قدم به قدم محتوای بارز رؤیا را دنبال می‌کند، هیچ‌یک از عناصر کم‌وبیش اخیری را که ممکن بود در شکل‌گیری آن سهیم باشد نادیده نمی‌گیرد. راه‌های متقاطعی که ارائه می‌دهد در همۀ جهت‌ها کاوش شده است، و از نظر برتری قایل شدن برای این با آن ردۀ مرزگذاری، هیچ‌گونه رجحان منحصربه‌فردی بروز نمی‌کند. و برتون نتیجه می‌گیرد که، در تمامی مرحله‌ای که عمل رؤبا انجام می‌شود، هیچ‌چیز نیست که آشکارا صرفاً از داده‌هایِ «زندگیِ زیسته» وام نگرفته باشد: «در پایان، هیچ رمز و رازی وجود ندارد، هیچ چیزی که بتواند بقبولاند که، در طول شب، در اندیشۀ انسان اقدامی متعالی صورت می‌گیرد.» تحلیل او همچنین نشان می‌دهد که، برخلاف آن چیزی که محتوای بارز رؤیا مایل به پدیدار ساختن است، تأکید، به واقع، در جایی دیگر و خاصه بر روی ضرورت‌های قطع رابطه با تعدادی بازنمودهای عاطفی صورت می‌گیرد که خصوصیتی فلج‌کننده دارند. رؤیا، به شکلی بسیار آمرانه، به حذف آن بخش از گذشته ملزم می‌کند که همانندی آگاهانه‌اش از همه کم‌تر است. «در این مبحث بر فایدۀ اصلی آن تأکید می‌کنم که فایده‌ای تفننی و بیهوده، بدان‌گونه که دیگران خواسته‌اند بقبولانند، نیست و حتی بهتر از التيام سادۀ زخم‌هاست، اما فایده‌ای حرکتی به رفیع‌ترین معنای کلمه است؛ یعنی تعارضی واقعی است که به جلو می‌راند.»  
بخش اول مقاله تقریباً به طور انحصاری به حکایت اختصاص دارد و، سپس، به کوشش برای توضیح رؤیایی که نویسنده در شب ۲۶ اوت ۱۹۳۱ دیده است. تحلیل او، که قدم به قدم محتوای بارز رؤیا را دنبال می‌کند، هیچ‌یک از عناصر کم‌وبیش اخیری را که ممکن بود در شکل‌گیری آن سهیم باشد نادیده نمی‌گیرد. راه‌های متقاطعی که ارائه می‌دهد در همۀ جهت‌ها کاوش شده است، و از نظر برتری قایل شدن برای این با آن ردۀ مرزگذاری، هیچ‌گونه رجحان منحصربه‌فردی بروز نمی‌کند. و برتون نتیجه می‌گیرد که، در تمامی مرحله‌ای که عمل رؤبا انجام می‌شود، هیچ‌چیز نیست که آشکارا صرفاً از داده‌هایِ «زندگیِ زیسته» وام نگرفته باشد: «در پایان، هیچ رمز و رازی وجود ندارد، هیچ چیزی که بتواند بقبولاند که، در طول شب، در اندیشۀ انسان اقدامی متعالی صورت می‌گیرد.» تحلیل او همچنین نشان می‌دهد که، برخلاف آن چیزی که محتوای بارز رؤیا مایل به پدیدار ساختن است، تأکید، به واقع، در جایی دیگر و خاصه بر روی ضرورت‌های قطع رابطه با تعدادی بازنمودهای عاطفی صورت می‌گیرد که خصوصیتی فلج‌کننده دارند. رؤیا، به شکلی بسیار آمرانه، به حذف آن بخش از گذشته ملزم می‌کند که همانندی آگاهانه‌اش از همه کم‌تر است. «در این مبحث بر فایدۀ اصلی آن تأکید می‌کنم که فایده‌ای تفننی و بیهوده، بدان‌گونه که دیگران خواسته‌اند بقبولانند، نیست و حتی بهتر از التيام سادۀ زخم‌هاست، اما فایده‌ای حرکتی به رفیع‌ترین معنای کلمه است؛ یعنی تعارضی واقعی است که به جلو می‌راند.»  
برتون، در بخش دوم، دورانی از زندگی خود را توصیف می‌کند؛ چند روزی از بهار ۱۹۳۱ را که طی آن احساس می‌کرد که «در حالت رؤیا» است: «فرق اساسی ناشی از این امر که در این‌جا آرمیده‌ام و در خوابم و آن‌جا، به واقع در پاریس جابه‌جا می‌شوم، نمی‌تواند بازنمودهای کاملاً متمایزی را برای من در پی داشته باشد.» البته، او آمادۀ انجام دادن تعداد کمی اعمال کمابیش سنجیده مانند شست‌وشو، لباس پوشیدن و با دوستان تقریباً مانند معمول رفتار کردن است؛ اما، این از انجام دادن عملی معمول چندان فراتر نمی‌رود. برتون متذکر می‌شود که در آن وقت به نظرش می‌آمد که چیزهای زندگی، که فقط آنچه را می‌خواست از آن به خاطر می‌سپرد، تنها برای او نظم می‌یافت. آنچه با اندکی کندی و بدبختی انجام می‌شد، در نظرش باید انجام می‌شد. محتوای بارز این رؤیا در بیداری چندان روشن‌تر از محتوای رؤیا در خواب نیست.
----
----


سرویراستار، ویراستار
۵۴٬۴۲۰

ویرایش