پرش به محتوا

انگلیسی، هنر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۴: خط ۱۴:
'''قرن ۱۹'''. کانستبل و ترنر ژرفا و گسترۀ نوینی به منظره‌پردازی بخشیدند، تا آن‌جا که منظره‌پردازی پرطرفدارترین و مهم‌ترین گونۀ نقاشی انگلیسی شد. جنبش احیاگران هنر پیشارافائلی که در دهۀ ۱۸۴۰م پا گرفت تا پایان آن قرن بر هنر انگلستان مسلّط ماند. اعضای این جنبش عبارت بودند از [[هانت، هولمن (۱۸۲۷ـ۱۹۱۰)|هولمن هانت]]<ref>Holman Hunt</ref>، [[روستی، دانته گابریل (۱۸۲۸ـ۱۸۸۲)|دانته گابریل روسّتی]]<ref>Dante Gabriel Rossetti</ref>، و [[میلی، جان اورت (۱۸۲۹ـ۱۸۹۶)|جان اِوِرت میلی]]<ref>John Everett Millais</ref> که کار خود را بر اجرای رنگین و پرتفصیل مضامین دینی، ادبی، و صحنه‌های زندگی روزمره متمرکز ساختند. شیوۀ پیشارافائلی که نخست مورد تمسخر قرار گرفت؛ چندی نگذشت که مقلّدان بسیاری یافت. در اواخر قرن ۱۹م، جنبش هنرها و صنایع دستی<ref>Arts and Crafts Movement</ref> به سرپرستیِ ویلیام ماریس<ref>William Morris</ref> شکل گرفت، که جنبشی بود برای احیای صنایع دستی و طراحی زیبا. رونق مجدّدِ مصوّرسازی کتاب که در اوایل همان قرن به‌وسیلۀ [[استادارد، تامس (۱۷۵۵ـ۱۸۳۴)|تامس استادارد]]<ref>Thomas Stothard</ref> آغاز گردیده بود، با تأثیر از گروه احیاگران هنر پیشارافائلی و نهضت هنرها و صنایع دستی به‌اوج شکوفایی خود رسید. در اواخر قرن ۱۹م، هنر انگلستان از هنر نقاشان فرانسوی، به‌ویژه [[دگا، ادگار (۱۸۳۴ـ۱۹۱۷)|اِدگار دگا]]<ref>Edgar Degas</ref> و امپرسیونیست‌ها، تأثیر گرفت. جیمز مک‌نیل ویسلر<ref>James McNeill Whistler</ref>، هنرمند برجستۀ زادۀ [[امریکا، ایالات متحده|امریکا]]، دغدغۀ داستان‌سرایی و نقاشی توصیفیِ خاص هنر ویکتوریایی را وانهاد، تا به ویژگی‌های زیباشناسانۀ فرم، رنگ، و رنگ‌سایه بپردازد. امپرسیونیست‌های انگلیسی، در ۱۸۸۶م باشگاه هنر انگلیسی نو<ref>New English Arts Club</ref> را تأسیس کردند. نفوذ هنری فرانسه که با قوت تمام تا قرن ۲۰م در انگلستان ادامه یافت، به‌خوبی در آثار نقاشانی همچون [[استیر، فیلیپ ویلسون (۱۸۶۰ـ۱۹۴۲)|ویلسون اِستیر]]<ref>Wilson Steer</ref>، [[سارجنت، جان سینگر (۱۸۵۶ـ۱۹۲۵)|جان سینگر سارجنت]]<ref>John Singer Sargent</ref> (هنرمند امریکایی دیگری که در انگلستان فعّال بود)، [[سیکرت، والتر (۱۸۶۰ـ۱۹۴۲)|والتر سیکرت]]<ref>Walter Sickert</ref> و [[جان، اوگوستوس ادوین (۱۸۷۸ـ۱۹۶۱)|اوگوستوس جان]]<ref>Augustus John</ref> مشهود است.
'''قرن ۱۹'''. کانستبل و ترنر ژرفا و گسترۀ نوینی به منظره‌پردازی بخشیدند، تا آن‌جا که منظره‌پردازی پرطرفدارترین و مهم‌ترین گونۀ نقاشی انگلیسی شد. جنبش احیاگران هنر پیشارافائلی که در دهۀ ۱۸۴۰م پا گرفت تا پایان آن قرن بر هنر انگلستان مسلّط ماند. اعضای این جنبش عبارت بودند از [[هانت، هولمن (۱۸۲۷ـ۱۹۱۰)|هولمن هانت]]<ref>Holman Hunt</ref>، [[روستی، دانته گابریل (۱۸۲۸ـ۱۸۸۲)|دانته گابریل روسّتی]]<ref>Dante Gabriel Rossetti</ref>، و [[میلی، جان اورت (۱۸۲۹ـ۱۸۹۶)|جان اِوِرت میلی]]<ref>John Everett Millais</ref> که کار خود را بر اجرای رنگین و پرتفصیل مضامین دینی، ادبی، و صحنه‌های زندگی روزمره متمرکز ساختند. شیوۀ پیشارافائلی که نخست مورد تمسخر قرار گرفت؛ چندی نگذشت که مقلّدان بسیاری یافت. در اواخر قرن ۱۹م، جنبش هنرها و صنایع دستی<ref>Arts and Crafts Movement</ref> به سرپرستیِ ویلیام ماریس<ref>William Morris</ref> شکل گرفت، که جنبشی بود برای احیای صنایع دستی و طراحی زیبا. رونق مجدّدِ مصوّرسازی کتاب که در اوایل همان قرن به‌وسیلۀ [[استادارد، تامس (۱۷۵۵ـ۱۸۳۴)|تامس استادارد]]<ref>Thomas Stothard</ref> آغاز گردیده بود، با تأثیر از گروه احیاگران هنر پیشارافائلی و نهضت هنرها و صنایع دستی به‌اوج شکوفایی خود رسید. در اواخر قرن ۱۹م، هنر انگلستان از هنر نقاشان فرانسوی، به‌ویژه [[دگا، ادگار (۱۸۳۴ـ۱۹۱۷)|اِدگار دگا]]<ref>Edgar Degas</ref> و امپرسیونیست‌ها، تأثیر گرفت. جیمز مک‌نیل ویسلر<ref>James McNeill Whistler</ref>، هنرمند برجستۀ زادۀ [[امریکا، ایالات متحده|امریکا]]، دغدغۀ داستان‌سرایی و نقاشی توصیفیِ خاص هنر ویکتوریایی را وانهاد، تا به ویژگی‌های زیباشناسانۀ فرم، رنگ، و رنگ‌سایه بپردازد. امپرسیونیست‌های انگلیسی، در ۱۸۸۶م باشگاه هنر انگلیسی نو<ref>New English Arts Club</ref> را تأسیس کردند. نفوذ هنری فرانسه که با قوت تمام تا قرن ۲۰م در انگلستان ادامه یافت، به‌خوبی در آثار نقاشانی همچون [[استیر، فیلیپ ویلسون (۱۸۶۰ـ۱۹۴۲)|ویلسون اِستیر]]<ref>Wilson Steer</ref>، [[سارجنت، جان سینگر (۱۸۵۶ـ۱۹۲۵)|جان سینگر سارجنت]]<ref>John Singer Sargent</ref> (هنرمند امریکایی دیگری که در انگلستان فعّال بود)، [[سیکرت، والتر (۱۸۶۰ـ۱۹۴۲)|والتر سیکرت]]<ref>Walter Sickert</ref> و [[جان، اوگوستوس ادوین (۱۸۷۸ـ۱۹۶۱)|اوگوستوس جان]]<ref>Augustus John</ref> مشهود است.


'''قرن ۲۰'''. در ۱۹۱۰م [[فرای، راجر (۱۸۶۶ـ۱۹۳۴)|راجر فرای]]<ref>Roger Fry</ref>، منتقد انگلیسی، نمایشگاهی برگزار کرد، و هنرمندان انگلیسی را با پُست امپرسیونیسم و [[فوویسم]]<ref>fauvism</ref> آشنا ساخت. گروه نقاشان کَمدِن تاون در ۱۹۱۱م پا گرفت تا به تشویق نقاشانی همّت گمارَد، که ادراکی نو از فرم و رنگ را در نقاشی از صحنه‌های روزمرۀ زندگیِ لندن به‌کار می‌گرفتند. والتر سیکرت، [[جینر، (آیزاک) چارلز (۱۸۷۸ـ۱۹۵۲)|چارلز جینر]]<ref>Charles Ginner</ref> و هارولد گیلمَن<ref>Harold Gilman</ref>، شخصیت‌های پیشگام این گروه بودند. نقاشان گروه بلومزبری، همچون [[گرانت، دانکن (۱۸۸۵ـ۱۹۷۸)|دانکن گرانت]]<ref>Duncan Grant</ref>، دورا کرینگتون<ref>Dora Carrington</ref>، و [[بل، ونسا (۱۸۷۹ـ۱۹۶۱)|ونسا بل]]<ref>Vanessa bell</ref>، در پیش‌برد همان اهداف گام‌‌های بلندتری برداشتند. درست پیش از آغاز [[جنگ جهانی اول]]، نهضتی اختصاصاً انگلیسی توسط [[لوئیس، ویندم|ویندم لِوئیس]]<ref>Wyndham Lewis</ref> پا گرفت، که [[ورتی سیسم|ورتی‌سیسم]]<ref>Vorticism</ref> نام‌گذاری شد. لوویس از معدود هنرمندانی بود که مستقیماً از [[کوبیسم]]<ref>cubism</ref> و فتوریسم<ref>Futurism</ref> تأثیر پذیرفت. نقاشی‌های دیوید بامبرگ<ref>David Bomberg</ref> و مجسمه‌های هنری [[گودیه ـ بژسکا، هنری (۱۸۹۱ـ۱۹۱۵)|گودیه بژسکا]]<ref>Henry Gaudier-Brzeska</ref> و جیکُب اپستاین، از دستاوردهای جنبش ورتی‌سیسم بودند. در فاصلۀ دو جنگ جهانی هنرمندان انگلستان با شتاب، طیف گسترده‌ای از سبک‌ها و داعیه‌های هنری را عرضه کردند. [[اسمیت، متیو (۱۸۷۹ـ۱۹۵۹)|مَتیو اسمیت]]<ref>Matthew Smith</ref> به‌شیوۀ فوویستی کار می‌کرد؛ کریستوفر وود<ref>Christopher Wood</ref> (۱۹۰۱ـ۱۹۳۰م)، سیسل کالینز<ref>Cecil Collins</ref> (۱۹۰۸ـ۱۹۸۹م)، و [[لوری، لارنس استیون (۱۸۸۷ـ۱۹۷۶)|لارنس استیون لوری]]<ref>Laurence Stephen Lowry</ref> نوعی معصومیت کودکانه را در آثار خود پروراندند؛ [[اسپنسر، استنلی (۱۸۹۱ـ۱۹۵۹)|استنلی اسپنسر]]<ref>Stanley Spencer</ref> با بهره‌گیری از نوعی واقع‌گرایی بسیار پرتفصیل درپی دستیابی به ادراکی ژرف از زندگی روزمره بود؛ [[نیکلسون، بن (۱۸۹۴ـ۱۹۸۲)|بن نیکلسون]]<ref>Ben Nicholson</ref> انتزاع ناب را در پیش گرفت؛ [[نش، پل (۱۸۸۹ـ۱۹۴۶)|پل نَش]]<ref>Paul Nash</ref>، سری ریچاردز<ref>Ceri Richards</ref> (۱۹۰۳ـ۱۹۷۹م)، و گراهام سادرلند<ref>Graham Sutherland</ref> به [[سوررئالیسم]] گراییدند. سوررئالیسم در هِنری مورِ مجسمه‌ساز نیز تأثیر نهاد. باربارا هپورت و بن نیکلسون، هر دو انتزاع‌گرا؛ جیکب اپستاین، که به‌شیوۀ ورتی‌سیسم کار می‌کرد؛ [[گیل، اریک (۱۸۸۲ـ۱۹۴۰)|اریک گیل]]<ref>Eric Gill</ref> و [[دابسون، فرانک (۱۸۸۹ـ۱۹۶۳)|فرانک دابسون]]<ref>Frank Dobson</ref>، که به‌شیوۀ شکل‌نما<ref>figurative</ref> هنرآفرینی می‌کردند. پس از [[جنگ جهانی دوم]] هنر انگلستان به‌طور فزاینده‌ای خاصیّت کثرت‌گرایانه یافت. سنّت پرتوان شکل‌نمایی به شیوه‌های مختلف ادامه پیدا کرد؛ ازجمله هنرمندان شکل‌نما عبارت‌اند از [[بیکن، فرانسیس (۱۹۰۹ـ۱۹۹۲)|فرانسیس بیکن]]<ref>Francis Bacon</ref>، که تصاویر کابوس‌وارش از پرتوان‌ترین نمودهای یأس معنوی معاصرند؛ لوسین فروید؛ فرانک اوربک<ref>Frank Auerbach</ref>؛ [[برتبی، جان (۱۹۲۸ـ۱۹۹۲)|جان برتبی]]<ref>John Bratby</ref>؛ کیت وون<ref>Keit Vaughan</ref> (۱۹۱۲ـ۱۹۷۶م)؛ کارِل ویت<ref>Carel Weight</ref> (۱۹۰۸ـ )، و گروهی از نقاشان که همگی به‌گونه‌های مختلف با هنر پاپ طبع‌آزمایی کردند، همچون [[همیلتون، ریچارد (۱۹۲۲ـ۲۰۱۱)|ریچارد همیلتون]]<ref>Richard Hamilton</ref>، [[بلیک، پیتر (۱۹۳۲)|پیتر بلیک]]<ref>Peter Blake</ref>، دیوید هاکنی، و [[کیتاج، رونالد بروکس (۱۹۳۲ـ ۲۰۰۷)|کیتاج]]<ref>Kitaj</ref>. هنر انتزاعی هرگز پیروان پرشوری در انگلستان پیدا نکرد، و فقط در آثار معدودی از نقاشان تجلّی یافت؛ رایلی شخصیت سرآمد اُپ آرت<ref>op art</ref> بود. از هنرمندانی که در شیوۀ هنر اجرا<ref>performance art</ref> کار می‌کنند، گیلبرت<ref>Gilbert</ref> و جورج، که خود را همچون «مجسمه‌های زنده» عرضه کردند، و بروس مک‌لین<ref>Bruce MCLean</ref> (۱۹۴۴ـ ) درخور ذکرند.
'''قرن ۲۰'''. در ۱۹۱۰م [[فرای، راجر (۱۸۶۶ـ۱۹۳۴)|راجر فرای]]<ref>Roger Fry</ref>، منتقد انگلیسی، نمایشگاهی برگزار کرد، و هنرمندان انگلیسی را با پُست امپرسیونیسم و [[فوویسم]]<ref>fauvism</ref> آشنا ساخت. گروه نقاشان کَمدِن تاون در ۱۹۱۱م پا گرفت تا به تشویق نقاشانی همّت گمارَد، که ادراکی نو از فرم و رنگ را در نقاشی از صحنه‌های روزمرۀ زندگیِ لندن به‌کار می‌گرفتند. والتر سیکرت، [[جینر، (آیزاک) چارلز (۱۸۷۸ـ۱۹۵۲)|چارلز جینر]]<ref>Charles Ginner</ref> و هارولد گیلمَن<ref>Harold Gilman</ref>، شخصیت‌های پیشگام این گروه بودند. نقاشان گروه بلومزبری، همچون [[گرانت، دانکن (۱۸۸۵ـ۱۹۷۸)|دانکن گرانت]]<ref>Duncan Grant</ref>، دورا کرینگتون<ref>Dora Carrington</ref>، و [[بل، ونسا (۱۸۷۹ـ۱۹۶۱)|ونسا بل]]<ref>Vanessa bell</ref>، در پیش‌برد همان اهداف گام‌‌های بلندتری برداشتند. درست پیش از آغاز [[جنگ جهانی اول]]، نهضتی اختصاصاً انگلیسی توسط [[لوئیس، ویندم|ویندم لِوئیس]]<ref>Wyndham Lewis</ref> پا گرفت، که [[ورتی سیسم|ورتی‌سیسم]]<ref>Vorticism</ref> نام‌گذاری شد. لوویس از معدود هنرمندانی بود که مستقیماً از [[کوبیسم]]<ref>cubism</ref> و فتوریسم<ref>Futurism</ref> تأثیر پذیرفت. نقاشی‌های دیوید بامبرگ<ref>David Bomberg</ref> و مجسمه‌های هنری [[گودیه ـ بژسکا، هنری (۱۸۹۱ـ۱۹۱۵)|گودیه بژسکا]]<ref>Henry Gaudier-Brzeska</ref> و جیکُب اپستاین، از دستاوردهای جنبش ورتی‌سیسم بودند. در فاصلۀ دو جنگ جهانی هنرمندان انگلستان با شتاب، طیف گسترده‌ای از سبک‌ها و داعیه‌های هنری را عرضه کردند. [[اسمیت، متیو (۱۸۷۹ـ۱۹۵۹)|مَتیو اسمیت]]<ref>Matthew Smith</ref> به‌شیوۀ فوویستی کار می‌کرد؛ کریستوفر وود<ref>Christopher Wood</ref> (۱۹۰۱ـ۱۹۳۰م)، سیسل کالینز<ref>Cecil Collins</ref> (۱۹۰۸ـ۱۹۸۹م)، و [[لوری، لارنس استیون (۱۸۸۷ـ۱۹۷۶)|لارنس استیون لوری]]<ref>Laurence Stephen Lowry</ref> نوعی معصومیت کودکانه را در آثار خود پروراندند؛ [[اسپنسر، استنلی (۱۸۹۱ـ۱۹۵۹)|استنلی اسپنسر]]<ref>Stanley Spencer</ref> با بهره‌گیری از نوعی واقع‌گرایی بسیار پرتفصیل درپی دستیابی به ادراکی ژرف از زندگی روزمره بود؛ [[نیکلسون، بن (۱۸۹۴ـ۱۹۸۲)|بن نیکلسون]]<ref>Ben Nicholson</ref> انتزاع ناب را در پیش گرفت؛ [[نش، پل (۱۸۸۹ـ۱۹۴۶)|پل نَش]]<ref>Paul Nash</ref>، سری ریچاردز<ref>Ceri Richards</ref> (۱۹۰۳ـ۱۹۷۹م)، و گراهام سادرلند<ref>Graham Sutherland</ref> به [[سوررئالیسم]] گراییدند. سوررئالیسم در هِنری مورِ مجسمه‌ساز نیز تأثیر نهاد. باربارا هپورت و بن نیکلسون، هر دو انتزاع‌گرا؛ جیکب اپستاین، که به‌شیوۀ ورتی‌سیسم کار می‌کرد؛ [[گیل، اریک (۱۸۸۲ـ۱۹۴۰)|اریک گیل]]<ref>Eric Gill</ref> و [[دابسون، فرانک (۱۸۸۹ـ۱۹۶۳)|فرانک دابسون]]<ref>Frank Dobson</ref>، که به‌شیوۀ شکل‌نما<ref>figurative</ref> هنرآفرینی می‌کردند. پس از [[جنگ جهانی دوم]] هنر انگلستان به‌طور فزاینده‌ای خاصیّت کثرت‌گرایانه یافت. سنّت پرتوان شکل‌نمایی به شیوه‌های مختلف ادامه پیدا کرد؛ ازجمله هنرمندان شکل‌نما عبارت‌اند از [[بیکن، فرانسیس (۱۹۰۹ـ۱۹۹۲)|فرانسیس بیکن]]<ref>Francis Bacon</ref>، که تصاویر کابوس‌وارش از پرتوان‌ترین نمودهای یأس معنوی معاصرند؛ لوسین فروید؛ فرانک اوربک<ref>Frank Auerbach</ref>؛ [[برتبی، جان (۱۹۲۸ـ۱۹۹۲)|جان برتبی]]<ref>John Bratby</ref>؛ کیت وون<ref>Keit Vaughan</ref> (۱۹۱۲ـ۱۹۷۶م)؛ کارِل ویت<ref>Carel Weight</ref> (۱۹۰۸ـ )، و گروهی از نقاشان که همگی به‌گونه‌های مختلف با هنر پاپ طبع‌آزمایی کردند، همچون [[همیلتون، ریچارد (۱۹۲۲ـ۲۰۱۱)|ریچارد همیلتون]]<ref>Richard Hamilton</ref>، [[بلیک، پیتر|پیتر بلیک]]<ref>Peter Blake</ref>، دیوید هاکنی، و [[کیتاج، رونالد بروکس (۱۹۳۲ـ ۲۰۰۷)|کیتاج]]<ref>Kitaj</ref>. هنر انتزاعی هرگز پیروان پرشوری در انگلستان پیدا نکرد، و فقط در آثار معدودی از نقاشان تجلّی یافت؛ رایلی شخصیت سرآمد اُپ آرت<ref>op art</ref> بود. از هنرمندانی که در شیوۀ هنر اجرا<ref>performance art</ref> کار می‌کنند، گیلبرت<ref>Gilbert</ref> و جورج، که خود را همچون «مجسمه‌های زنده» عرضه کردند، و بروس مک‌لین<ref>Bruce MCLean</ref> (۱۹۴۴ـ ) درخور ذکرند.


----
----
۴۷٬۲۳۸

ویرایش