Automoderated users، رباتها، دیوانسالاران، checkuser، مدیران رابط کاربری، moderation، Moderators، پنهانگران، مدیران، userexport، سرویراستار
۴۶٬۷۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۷: | خط ۷: | ||
'''خلاصهی داستان''' | '''خلاصهی داستان''' | ||
لیلا و رضا در یک مراسم شلهزردپزان همدیگر را میبینند و چندی بعد با هم ازدواج میکنند. آن دو، بعد از مدتی زندگی متوجه میشوند که لیلا نمیتواند فرزندی به دنیا بیاورد. آنها درمانهای متعدد و آزمایشهای گوناگونی را دنبال میکنند اما همه بدون نتیجه میماند. در این میان هر چند برای رضا بچهدار نشدن لیلا اهمیتی ندارد، اما مادرش لیلا را تحت فشارهای شدید قرار میدهد و از او میخواهد که اجازه دهد برای رضا همسری بگیرند تا فرزندی برای او بیاورد و سپس همسر دوم رضا از زندگی آنها خارج شود. فشارهای مادر رضا بالاخره کارگر میافتد و لیلا رضا را راضی میکند. بدون اطلاع خانوادهی لیلا ازدواج مجدد رضا با گیتی ([[فراهانی، شقایق | لیلا و رضا در یک مراسم شلهزردپزان همدیگر را میبینند و چندی بعد با هم ازدواج میکنند. آن دو، بعد از مدتی زندگی متوجه میشوند که لیلا نمیتواند فرزندی به دنیا بیاورد. آنها درمانهای متعدد و آزمایشهای گوناگونی را دنبال میکنند اما همه بدون نتیجه میماند. در این میان هر چند برای رضا بچهدار نشدن لیلا اهمیتی ندارد، اما مادرش لیلا را تحت فشارهای شدید قرار میدهد و از او میخواهد که اجازه دهد برای رضا همسری بگیرند تا فرزندی برای او بیاورد و سپس همسر دوم رضا از زندگی آنها خارج شود. فشارهای مادر رضا بالاخره کارگر میافتد و لیلا رضا را راضی میکند. بدون اطلاع خانوادهی لیلا ازدواج مجدد رضا با گیتی ([[فراهانی، شقایق|شقایق فراهانی]]) انجام میشود. اما شب عروسی، لیلا به خانهی مادرش پناه میبرد و حاضر نمیشود به زندگی رضا برگردد. رضا این عمل را خلاف قولهای قبلی لیلا میداند و مدتی بعد همسر دومش را طلاق داده و فرزند دختری را که از او دارد به مادرش میسپارد و خود تنها زندگی میکند. گیتی مجدداً ازدواج میکند و رضا هم با خواهشهای مکرر از لیلا و خانوادهی او، روزی در همان مراسم شلهزردپزان با دخترش باران به دیدار لیلا میرود. | ||
ویرایش