عبدالله معظمی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
عبدالله معظمی (گلپایگان 1288- تهران 1350ش) | عبدالله معظمی (گلپایگان 1288- تهران 1350ش) | ||
رئیس مجلس شورای | رئیس [[مجلس شورای ملی]] در دورۀ هفدهم و نایب رئیس مجلس در دورۀ شانزدهم. پدرش میرزا محمدخان معظمی گلپایگانی معظمالسلطان، از مالکان عمدۀ آن زمان بود. عبدالله معظمی در گلپایگان و تهران تحصیل کرد. در 1309ش در مسابقۀ محصلان اعزامی به اروپا شرکت کرد و جزو سومین گروه دانشجویان اعزامی به فرانسه اعزام شد و پس از شش سال تحصیل در دانشکدۀ حقوق پاریس، موفق به اخذ مدرک دکترای حقوق و علوم سیاسی شد. او در 1316ش به کشور بازگشت و در وزارت کشور استخدام شد. پس از مدتی، در دانشکدۀ حقوق به کار تدریس حقوق مدنی پرداخت. | ||
در ۱۳۲۲ش به عرصۀ سیاست وارد شد و در دورۀ چهاردهم مجلس، نمایندگی مردم گلپایگان را بر عهده داشت. در همان سال، به نیابت ریاست مجلس نیز انتخاب شد. در دورههای 15 و 16 نیز نماینده مردم گلپایگان در مجلس بود، و در دورۀ هفدهم در 1332ش، به ریاست مجلس انتخاب شد. با تلاش دکتر معظمی، از یازده دانشسرای مقدماتی ایران که اغلب در مراکز استان بود، یکی نیز در شهرستان کوچک گلپایگان تأسیس شد که باعث رشد فرهنگ گلپایگان و خودکفا شدن از لحاظ معلم شد. | |||
او در | دکتر عبدالله معظمی از اعضای [[جبهه ملی|جبهۀ ملّی]] و از هواداران [[مصدق، محمد (۱۲۶۱ـ۱۳۴۵ش)|محمد مصدق]] بود. پس از [[کودتای 28 مرداد 1332|کودتای ۲۸ مرداد 1332]]، او مدتی مخفی بود و شغل خودش را در دانشگاه نیز از دست داد، اما در [[نهضت مقاومت ملی ایران|نهضت مقاومت ملی]] همچنان فعالیت میکرد، به همین علت، در اردیبهشت ۱۳۳۴ش بازداشت شد. او و چهار تن از سران جبهۀ ملی و یاران مصدق، از جمله [[صالح، اللهیار (کاشان ۱۲۷۵ـ تهران ۱۳۶۰ش)|اللهیار صالح]] و [[کاظمی ، باقر (تهران ۱۲۷۱ـ۱۳۵۵ش)|سید باقر کاظمی]]، را به شهرهای جنوبی ایران همچون یزد و بوشهر و برازجان تبعید کردند. عبدالله معظمی مدتی در شرایط بسیار سخت، در زندان برازجان به سر میبرد. | ||
دکتر معظمی پس از آزادی از زندان، به دامداری پرداخت و با کمک شوهر خواهرش، مهندس [[شریف امامی ، جعفر (تهران ۱۲۸۹ـ نیویورک ۱۳۷۸ش)|شریف امامی]]، مؤسسهای در کرج تأسیس کرد تا این گونه به امرار معاش بپردازد. او در 62 سالگی بر اثر سکتۀ قلبی در تهران درگذشت و در [[ابن بابویه، گورستان|ابن بابویه]] به خاک سپرده شد. | |||
دکتر معظمی پس از آزادی از زندان، به دامداری پرداخت و با کمک شوهر خواهرش، مهندس [[شریف امامی ، جعفر (تهران ۱۲۸۹ـ نیویورک ۱۳۷۸ش)|شریف امامی]]، مؤسسهای در کرج تأسیس کرد تا این گونه به امرار معاش بپردازد. | |||
او در 62 سالگی بر اثر سکتۀ | |||
<br /> | <br /> | ||
[[رده:تاریخ ایران]] | |||
[[رده:دوره پهلوی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۰۱
عبدالله معظمی (گلپایگان 1288- تهران 1350ش)
رئیس مجلس شورای ملی در دورۀ هفدهم و نایب رئیس مجلس در دورۀ شانزدهم. پدرش میرزا محمدخان معظمی گلپایگانی معظمالسلطان، از مالکان عمدۀ آن زمان بود. عبدالله معظمی در گلپایگان و تهران تحصیل کرد. در 1309ش در مسابقۀ محصلان اعزامی به اروپا شرکت کرد و جزو سومین گروه دانشجویان اعزامی به فرانسه اعزام شد و پس از شش سال تحصیل در دانشکدۀ حقوق پاریس، موفق به اخذ مدرک دکترای حقوق و علوم سیاسی شد. او در 1316ش به کشور بازگشت و در وزارت کشور استخدام شد. پس از مدتی، در دانشکدۀ حقوق به کار تدریس حقوق مدنی پرداخت.
در ۱۳۲۲ش به عرصۀ سیاست وارد شد و در دورۀ چهاردهم مجلس، نمایندگی مردم گلپایگان را بر عهده داشت. در همان سال، به نیابت ریاست مجلس نیز انتخاب شد. در دورههای 15 و 16 نیز نماینده مردم گلپایگان در مجلس بود، و در دورۀ هفدهم در 1332ش، به ریاست مجلس انتخاب شد. با تلاش دکتر معظمی، از یازده دانشسرای مقدماتی ایران که اغلب در مراکز استان بود، یکی نیز در شهرستان کوچک گلپایگان تأسیس شد که باعث رشد فرهنگ گلپایگان و خودکفا شدن از لحاظ معلم شد.
دکتر عبدالله معظمی از اعضای جبهۀ ملّی و از هواداران محمد مصدق بود. پس از کودتای ۲۸ مرداد 1332، او مدتی مخفی بود و شغل خودش را در دانشگاه نیز از دست داد، اما در نهضت مقاومت ملی همچنان فعالیت میکرد، به همین علت، در اردیبهشت ۱۳۳۴ش بازداشت شد. او و چهار تن از سران جبهۀ ملی و یاران مصدق، از جمله اللهیار صالح و سید باقر کاظمی، را به شهرهای جنوبی ایران همچون یزد و بوشهر و برازجان تبعید کردند. عبدالله معظمی مدتی در شرایط بسیار سخت، در زندان برازجان به سر میبرد.
دکتر معظمی پس از آزادی از زندان، به دامداری پرداخت و با کمک شوهر خواهرش، مهندس شریف امامی، مؤسسهای در کرج تأسیس کرد تا این گونه به امرار معاش بپردازد. او در 62 سالگی بر اثر سکتۀ قلبی در تهران درگذشت و در ابن بابویه به خاک سپرده شد.