رجوی، مسعود (طبس ۱۳۲۷ش): تفاوت میان نسخهها
DaneshGostar (بحث | مشارکتها) (جایگزینی متن - '\\2' به '<!--2') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه زندگینامه | {{جعبه زندگینامه | ||
خط ۲۹: | خط ۲۷: | ||
|پست تخصصی = | |پست تخصصی = | ||
|باشگاه = | |باشگاه = | ||
}}<p>آخرین رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران. در سال آخر دوره دبیرستان وارد انجمن حجتیّه شد و از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۰ش در دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تحصیل کرد. در | }} | ||
[[پرونده:رجوی، مسعود.jpg|بندانگشتی|مسعود رجوی]] | |||
رجوی، مسعود (طبس ۱۳۲۷ش)<br> | |||
<p>آخرین رهبر [[مجاهدین خلق، سازمان|سازمان مجاهدین خلق]] ایران. در سال آخر دوره دبیرستان وارد انجمن حجتیّه شد و از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۰ش در دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی [[دانشگاه تهران]] تحصیل کرد. در ۱۳۴۶ش بهواسطۀ [[احمدی روحانی، حسین (مشهد ۱۳۲۰ـ۱۳۶۱ش)|حسین احمدی روحانی]] به تشکیلات سازمان مجاهدین، با رهبری [[حنیف نژاد، محمد (تبریز ۱۳۱۷ـ۱۳۵۱ش)|محمد حنیفنژاد]]، معرفی شد تا در گروه ایدئولوژی و سپس در بخش سیاسی و تبلیغات بهکار گرفته شود. وی بهعنوان مترجم هیئت اعزامی به الفتح، برای برقراری رابطه با [[سازمان آزادی بخش فلسطین|سازمان آزادیبخش فلسطین]] و آموزش اعضای سازمان به [[اردن]] سفر کرد. پس از بازگشت، به ردۀ دوم کادر مرکزی سازمان ارتقا یافت (۱۳۵۰ش). در همان سال به همراه دیگر رهبران و اعضای سازمان دستگیر و به اعدام محکوم شد، اما پس از بازجوییها و نیز اقدامهای برادرش کاظم رجوی که در [[سوییس|سوئیس]] وکیل بود و همکاریهایی که با مأموران [[ساواک]] کرد، سرانجام حکم وی به حبس ابد تغییر یافت. در فاصلۀ سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۴ش با همکاری بسیاری از اعضا و هواداران زندانیشدۀ مجاهدین در سراسر کشور، به رهبر بلامنازع این گروه در زندان تبدیل شد. با پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] و باز شدن درهای زندانها، رهایی یافت و با استفاده از ناآرامیهای بهمن ۱۳۵۷ش، فعالیتهای تشکیلاتی خود را از سر گرفت. وی پس از آنکه صلاحیتش برای ریاست جمهوری رد شد، خود را به [[بنی صدر، ابوالحسن (همدان ۱۳۱۲ش)|ابوالحسن بنیصدر]] نزدیک کرد. پس از تصویب عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور در خرداد ۱۳۶۰ش، رجوی و مجاهدین اعلام مبارزۀ همهجانبه و علنی کردند (۳۰ خرداد) که به شکست آنان انجامید. بنیصدر و رجوی به [[پاریس، شهر|پاریس]] گریختند و در آنجا تشکیلاتی بهنام [[شورای ملی مقاومت]] پدید آوردند. یک سال بعد اختلاف میان اعضای شورای مقاومت افزایش یافت که دلیل آن نزدیکی رجوی و مجاهدین به [[صدام حسین|صدام]] و دولت [[عراق]] بود. پس از فروپاشی مقاومت، رجوی و مجاهدین به عراق رفتند. رجوی که بعد از کشتهشدن همسر اولش اشرف ربیعی، با فیروزه دختر بنیصدر ازدواج کرده بود، پس از مدتی از او جدا شد و با [[عضدانلو، مریم (تهران ۱۳۳۲ش)|مریم قجرعضدانلو]]، زن مهدی ابریشمچی، برخلاف موازین شرع اسلام ازدواج کرد و نام آن را انقلاب ایدئولوژیک و ارتقای رهبری نهاد. مجاهدین با رهبری رجوی، در جنگ ۸سالۀ عراق علیه ایران، دولت عراق را با جاسوسی و عملیات نظامی علیه ایران یاری رساندند و دو حملۀ مهم به ایران ترتیب دادند (عملیات فروغ جاویدان و چلچراغ) که هردو به شکست انجامید. مجاهدین در دهۀ ۱۳۷۰ش مریم قجرعضدانلو (رجوی) را بهعنوان رئیسجمهور پیشنهادی و رهبر سازمان در اروپا، و رجوی را رهبر سازمان در عراق معرفی کردند. پس از سرنگونی حکومت صدام بهدست نیروهای امریکایی و اشغال عراق، رجوی و افرادش برای حفظ جان خود، شرایط همکاری بیقید و شرط با ارتش [[امریکا، ایالات متحده|امریکا]] را پذیرفتند. در تابستان ۱۳۸۶ش رجوی و دیگر اعضای برجستۀ سازمان به مکانی در اردن منتقل شدند تا تحت حفاظت مقامات امنیتی آن کشور، ضمن جاسوسی برای دولتهای عرب مخالف جمهوری اسلامی، نیروهای باقیماندۀ خود را علیه ایران سازماندهی کنند. هماکنون از نظر بسیاری از مجامع بینالمللی و کشورهای جهان بهعنوان سازمانی تروریستی شناخته میشوند.</p> | |||
<br><!--22066800--> | <br><!--22066800--> | ||
[[رده:تاریخ ایران]] | [[رده:تاریخ ایران]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۱۸
مسعود رجوی | |
---|---|
زادروز |
طبس ۱۳۲۷ش |
ملیت | ایرانی |
تحصیلات و محل تحصیل | تحصیل در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران |
شغل و تخصص اصلی | سیاستمدار |
گروه مقاله | تاریخ ایران |
خویشاوندان سرشناس | مریم قجرعضدانلو (همسر) |
رجوی، مسعود (طبس ۱۳۲۷ش)
آخرین رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران. در سال آخر دوره دبیرستان وارد انجمن حجتیّه شد و از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۰ش در دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تحصیل کرد. در ۱۳۴۶ش بهواسطۀ حسین احمدی روحانی به تشکیلات سازمان مجاهدین، با رهبری محمد حنیفنژاد، معرفی شد تا در گروه ایدئولوژی و سپس در بخش سیاسی و تبلیغات بهکار گرفته شود. وی بهعنوان مترجم هیئت اعزامی به الفتح، برای برقراری رابطه با سازمان آزادیبخش فلسطین و آموزش اعضای سازمان به اردن سفر کرد. پس از بازگشت، به ردۀ دوم کادر مرکزی سازمان ارتقا یافت (۱۳۵۰ش). در همان سال به همراه دیگر رهبران و اعضای سازمان دستگیر و به اعدام محکوم شد، اما پس از بازجوییها و نیز اقدامهای برادرش کاظم رجوی که در سوئیس وکیل بود و همکاریهایی که با مأموران ساواک کرد، سرانجام حکم وی به حبس ابد تغییر یافت. در فاصلۀ سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۴ش با همکاری بسیاری از اعضا و هواداران زندانیشدۀ مجاهدین در سراسر کشور، به رهبر بلامنازع این گروه در زندان تبدیل شد. با پیروزی انقلاب اسلامی و باز شدن درهای زندانها، رهایی یافت و با استفاده از ناآرامیهای بهمن ۱۳۵۷ش، فعالیتهای تشکیلاتی خود را از سر گرفت. وی پس از آنکه صلاحیتش برای ریاست جمهوری رد شد، خود را به ابوالحسن بنیصدر نزدیک کرد. پس از تصویب عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور در خرداد ۱۳۶۰ش، رجوی و مجاهدین اعلام مبارزۀ همهجانبه و علنی کردند (۳۰ خرداد) که به شکست آنان انجامید. بنیصدر و رجوی به پاریس گریختند و در آنجا تشکیلاتی بهنام شورای ملی مقاومت پدید آوردند. یک سال بعد اختلاف میان اعضای شورای مقاومت افزایش یافت که دلیل آن نزدیکی رجوی و مجاهدین به صدام و دولت عراق بود. پس از فروپاشی مقاومت، رجوی و مجاهدین به عراق رفتند. رجوی که بعد از کشتهشدن همسر اولش اشرف ربیعی، با فیروزه دختر بنیصدر ازدواج کرده بود، پس از مدتی از او جدا شد و با مریم قجرعضدانلو، زن مهدی ابریشمچی، برخلاف موازین شرع اسلام ازدواج کرد و نام آن را انقلاب ایدئولوژیک و ارتقای رهبری نهاد. مجاهدین با رهبری رجوی، در جنگ ۸سالۀ عراق علیه ایران، دولت عراق را با جاسوسی و عملیات نظامی علیه ایران یاری رساندند و دو حملۀ مهم به ایران ترتیب دادند (عملیات فروغ جاویدان و چلچراغ) که هردو به شکست انجامید. مجاهدین در دهۀ ۱۳۷۰ش مریم قجرعضدانلو (رجوی) را بهعنوان رئیسجمهور پیشنهادی و رهبر سازمان در اروپا، و رجوی را رهبر سازمان در عراق معرفی کردند. پس از سرنگونی حکومت صدام بهدست نیروهای امریکایی و اشغال عراق، رجوی و افرادش برای حفظ جان خود، شرایط همکاری بیقید و شرط با ارتش امریکا را پذیرفتند. در تابستان ۱۳۸۶ش رجوی و دیگر اعضای برجستۀ سازمان به مکانی در اردن منتقل شدند تا تحت حفاظت مقامات امنیتی آن کشور، ضمن جاسوسی برای دولتهای عرب مخالف جمهوری اسلامی، نیروهای باقیماندۀ خود را علیه ایران سازماندهی کنند. هماکنون از نظر بسیاری از مجامع بینالمللی و کشورهای جهان بهعنوان سازمانی تروریستی شناخته میشوند.