رباعی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
'''تاریخچه'''
'''تاریخچه'''


دربارۀ پیدایی رباعی، قدما افسانه‌ها پرداخته‌اند، اما آن‌چه که محتمل و بلکه مسلم است این که با توجه به شباهت این قالب با [[دوبیتی]] ([[فهلویات]]) و ترانه‌های عامیانه، پیدایش آن را به پیش از اسلام مربوط باید دانست. [[شمس قیس رازی، محمد (قرن ۷ق)|شمس قیس رازی]] در کتاب [[معجم فی معاییر اشعار العجم (المعجم...)|المعجم فی معائیر اشعار العجم]] حین حکایتی، [[رودکی، ابوعبدالله جعفر بن محمد (۳۳۰-۳۲۹ق)|رودکی]] را مبدع وزن رباعی دانسته و همچنین در کتاب [[تذکره الشعرای دولتشاه|تذکرۀ]] دولتشاه سمرقندی ضمن حکایتی دیگر ابداع این گونۀ شعری به زمان یعقوب لیث صفاری نسبت داده شده است. همچنان که گفته شد، این حکایات بیش‌تر از آن‌که واقعیت داشته باشند، بر یک نکتۀ دیگر اشاره دارند؛ این که به هرحال مبدع رباعی ایرانیان بوده‌اند. از اشارات برخی مولفان کتاب‌های صوفیه مشخص است که خواندن رباعی از اواخر قرن دوم و اوائل قرن سوم هجری، در جلسات [[سماع]] به زبان فارسی رایج و متداول بوده است. علاوه بر این‌ها استواری و پختگی رباعیاتی که در دواوین اولین شاعران فارسی‌گو دیده می‌شود هم بر قدمت این قالب تاکید دارد. از اواخر قرن 5ق، شاعران عرب هم به تبع ایرانیان به سرودن رباعی روی آوردند، اما توفیق چندانی در این قالب نداشتند؛ اگرچه قدیمی‌ترین رباعیات عربی هم که در کتاب‌ها ضبط شده، مربوط به شاعران ایرانی‌ست. پس از شاعران اولیۀ فارسی‌گو، بیش‌تر شاعران ایرانی رباعی سروده‌اند و برخی چون [[عطار، فریدالدین محمد (کدکن ۵۴۰ـ نیشابور ح ۶۱۸ق)|عطار نیشابوری]] (متوفی 635) و [[باخرزی، ابوالحسن علی بن حسن ( ـ۴۶۷ق)|ابوالحسن باخرزی]] و [[اوحدالدین کرمانی، حامد (کرمان ۵۶۷ـ بغداد ۶۳۵ق)|اوحدالدین کرمانی]] (دو شاعر و صوفی هم‌دورۀ عطار) مجموعۀ رباعیاتشان را در دیوانی مستقل تدوین و تحریر کرده‌اند: ''طربنامه'' (رباعیات باخرزی)، ''مختارنامه'' (عطار). اگرچه بسیاری از شاعران ایرانیِ دورۀ عراقی و پس از آن رباعیات بسیار خیال‌انگیز و طربناک و بدیعی سروده‌اند، اما به دلایل مختلف رباعیات [[خیام، عمر بن ابراهیم (نیشابور ۴۳۹ـ۵۲۶ق)|خیام]] که پس از گذر سده‌های بسیار، به احتمال چندین برابر سروده‌هایش به وی منسوب کرده‌اند، از قدیم معروف‌ترین نمونه‌های رباعی در ایران و بیرون از ایران بوده‌اند. با این حال همچنان که ذکر شد، اغلب شاعران قدیم فارسی‌گو در سرودن رباعی دستی داشته‌اند، کما این‌که در دواوین شاعرانی چون [[خاقانی شروانی|خاقانی]]، [[مولانا]]، عطار، [[سنایی، ابوالمجد مجدود بن آدم (غزنه ۴۷۳ ـ ۵۳۵ ق)|سنایی]]، [[بیدل دهلوی، عبدالقادر (عظیم آباد ۱۰۵۴ـ دهلی ۱۱۳۳ق)|بیدل]] و... نمونه‌های بسیار ارزشمندی درج شده است. نیز ذکر این نکته الزامی‌ست که از قدیم رباعیات عرفانی و شورانگیزی به [[ابوسعید ابی الخیر، فضل الله (میهنه ۳۵۷ق ـ۴۴۰ق)|ابوسعید اباالخیر]] منسوب است که مطابق قول مولف [[اسرارالتوحید]] در کلیت این انتساب باید شک کرد. در دوران معاصر از [[نیما یوشیج]] رباعی‌های زیادی به‌ جا مانده‌ و پس از او [[منصور اوجی]] با پرداختن به این شعر (با چاپ مجموعه رباعی ''مرغ سحر'')، حیات دوباره‌ای به رباعی داد. بعد از ابتدا کردن اوجی به رباعی‌سرایی، سیاوش کسرایی هم در این کار با او هم‌داستان شده است. پس از انقلاب اسلامی و با رویکرد مجدد به قوالب شعر سنتی که مورد حمایت حاکمیت هم بود، جر غزل، رباعی نیز مورد توجه شاعران قرار گرفت. این قالب در دهۀ 1360ش با رباعی‌های [[سید حسن حسینی]] و [[قیصر امین پور|قیصر امین‌پور]] به اوج خود رسید. از اواخر دهۀ 1370ش با اهتمام بیژن ارژن به سرودن رباعیات تصویری و گاه سوررئال و دنباله‌روی شاعرانی دیگر، موج نویی در رباعی‌سرایی راه افتاده است. در این دوره جز بیژن ارژن، چندین شاعر (از جمله جلیل صفربیگی و ایرج زبردست) کتاب‌هایی مستقل، از رباعیاتشان فراهم آورده‌اند.
دربارۀ پیدایی رباعی، قدما افسانه‌ها پرداخته‌اند، اما آن‌چه که محتمل و بلکه مسلم است این که با توجه به شباهت این قالب با [[دوبیتی]] ([[فهلویات]]) و ترانه‌های عامیانه، پیدایش آن را به پیش از اسلام مربوط باید دانست. [[شمس قیس رازی، محمد (قرن ۷ق)|شمس قیس رازی]] در کتاب [[معجم فی معاییر اشعار العجم (المعجم...)|المعجم فی معائیر اشعار العجم]] حین حکایتی، [[رودکی، ابوعبدالله جعفر بن محمد (۳۳۰-۳۲۹ق)|رودکی]] را مبدع وزن رباعی دانسته و همچنین در کتاب [[تذکره الشعرای دولتشاه|تذکرۀ]] دولتشاه سمرقندی ضمن حکایتی دیگر ابداع این گونۀ شعری به زمان یعقوب لیث صفاری نسبت داده شده است. همچنان که گفته شد، این حکایات بیش‌تر از آن‌که واقعیت داشته باشند، بر یک نکتۀ دیگر اشاره دارند؛ این که به هرحال مبدع رباعی ایرانیان بوده‌اند. از اشارات برخی مولفان کتاب‌های صوفیه مشخص است که خواندن رباعی از اواخر قرن دوم و اوائل قرن سوم هجری، در جلسات [[سماع]] به زبان فارسی رایج و متداول بوده است. علاوه بر این‌ها استواری و پختگی رباعیاتی که در دواوین اولین شاعران فارسی‌گو دیده می‌شود هم بر قدمت این قالب تاکید دارد. از اواخر قرن 5ق، شاعران عرب هم به تبع ایرانیان به سرودن رباعی روی آوردند، اما توفیق چندانی در این قالب نداشتند؛ اگرچه قدیمی‌ترین رباعیات عربی هم که در کتاب‌ها ضبط شده، مربوط به شاعران ایرانی‌ست. پس از شاعران اولیۀ فارسی‌گو، بیش‌تر شاعران ایرانی رباعی سروده‌اند و برخی چون [[عطار، فریدالدین محمد (کدکن ۵۴۰ـ نیشابور ح ۶۱۸ق)|عطار نیشابوری]] (متوفی 635) و [[باخرزی، ابوالحسن علی بن حسن ( ـ۴۶۷ق)|ابوالحسن باخرزی]] و [[اوحدالدین کرمانی، حامد (کرمان ۵۶۷ـ بغداد ۶۳۵ق)|اوحدالدین کرمانی]] (دو شاعر و صوفی هم‌دورۀ عطار) مجموعۀ رباعیاتشان را در دیوانی مستقل تدوین و تحریر کرده‌اند: ''طربنامه'' (رباعیات باخرزی)، ''مختارنامه'' (عطار). اگرچه بسیاری از شاعران ایرانیِ دورۀ عراقی و پس از آن رباعیات بسیار خیال‌انگیز و طربناک و بدیعی سروده‌اند، اما به دلایل مختلف رباعیات [[خیام، عمر بن ابراهیم (نیشابور ۴۳۹ـ۵۲۶ق)|خیام]] که پس از گذر سده‌های بسیار، به احتمال چندین برابر سروده‌هایش به وی منسوب کرده‌اند، از قدیم معروف‌ترین نمونه‌های رباعی در ایران و بیرون از ایران بوده‌اند. با این حال همچنان که ذکر شد، اغلب شاعران قدیم فارسی‌گو در سرودن رباعی دستی داشته‌اند، کما این‌که در دواوین شاعرانی چون [[خاقانی شروانی|خاقانی]]، [[مولانا]]، عطار، [[سنایی، ابوالمجد مجدود بن آدم (غزنه ۴۷۳ ـ ۵۳۵ ق)|سنایی]]، [[بیدل دهلوی، عبدالقادر (عظیم آباد ۱۰۵۴ـ دهلی ۱۱۳۳ق)|بیدل]] و... نمونه‌های بسیار ارزشمندی درج شده است. نیز ذکر این نکته الزامی‌ست که از قدیم رباعیات عرفانی و شورانگیزی به [[ابوسعید ابوالخیر، فضل الله (میهنه ۳۵۷ق ـ۴۴۰ق)|ابوسعید اباالخیر]] منسوب است که مطابق قول مولف [[اسرارالتوحید]] در کلیت این انتساب باید شک کرد. در دوران معاصر از [[نیما یوشیج]] رباعی‌های زیادی به‌ جا مانده‌ و پس از او [[منصور اوجی]] با پرداختن به این شعر (با چاپ مجموعه رباعی ''مرغ سحر'')، حیات دوباره‌ای به رباعی داد. بعد از ابتدا کردن اوجی به رباعی‌سرایی، سیاوش کسرایی هم در این کار با او هم‌داستان شده است. پس از انقلاب اسلامی و با رویکرد مجدد به قوالب شعر سنتی که مورد حمایت حاکمیت هم بود، جر غزل، رباعی نیز مورد توجه شاعران قرار گرفت. این قالب در دهۀ 1360ش با رباعی‌های [[سید حسن حسینی]] و [[قیصر امین پور|قیصر امین‌پور]] به اوج خود رسید. از اواخر دهۀ 1370ش با اهتمام بیژن ارژن به سرودن رباعیات تصویری و گاه سوررئال و دنباله‌روی شاعرانی دیگر، موج نویی در رباعی‌سرایی راه افتاده است. در این دوره جز بیژن ارژن، چندین شاعر (از جمله جلیل صفربیگی و ایرج زبردست) کتاب‌هایی مستقل، از رباعیاتشان فراهم آورده‌اند.





نسخهٔ ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۲۵

رباعیات خیام: پژوهش هدایت روی رباعیات خیام
ترانه‌های خیام: پژوهش هدایت روی رباعیات خیام
منصور اوجی
منصور اوجی
سید حسن حسینی
سید حسن حسینی
بیژن ارژن
بیژن ارژن

(یا: چهارگانی؛ چارانه) از قالب‌های شعر سنتی فارسی. رباعی از کلمۀ رباع (به معنای چهارتایی) گرفته شده است. این قالب شعری که جز نام‌های ذکر شده به آن ترانه نیز گفته می‌شده از ابداعات ایرانیان و مشتمل بر چهار مصراع (دوبیت) است که در آن جز مصراع سوم، در باقی مصراع‌ها رعایت قافیه الزامی‌ست.


فرم و وزن و مختصات

همچنان که ذکر شد، رباعی در چهار مصرع هم‌وزن و با التزام به رعایت قافیه در مصرع‌های اول و دوم و چهارم سروده می‌شود. شعرای اولیۀ ایرانی، به گفتن رباعیات چهار قافیه‌ای گرایش داشتند، اما به‌تدریج و از اواخر سدۀ 5ق، شکل سه مصراعی قافیه در رباعی رایج شد. مصرع‌های رباعی از نظر معنی و مضمون به هم پیوسته‌اند و مضمون و غایت معنی یا پیام یا تصویر در بیت دوم و خاصه مصرع چهارم گفته یا نمایش داده می‌شود. مضمون رباعی‌ها گوناگون است و در عشق، عرفان، حکمت، اندرز و جز آن سروده می‌شوند. رباعی وزن خاصی دارد که با جملۀ لاحول و لا قوة الا بالله مطابقت (کامل یا نسبی) دارد و بر وزن مفعول مفاعیل مفاعیلن فع (اخرب مقبوض مکفوف مجبوب) است. از مختصات وزن رباعی آن است که بنا به قواعد اختیارات شاعری امکان تغییرات زیادی دارد. از همین رو 24 شکل معمول در کتب عروض برای رباعی ذکر شده است:

1- اخرب مقبوض مکفوف مجبوب (مفعول ُ مفاعلن مفاعيل ُ فَعَل)؛ 2- اخرب مقبوض مکفوف اهتم (مفعول ُ مفاعلن مفاعيل ُ فعول)؛ 3- اخرب مقبوض اَزَل (مفعول ُ مفاعلن مفاعيلن فاع)؛ 4- اخرب مقبوض ابتر (مفعول ُ مفاعلن مفاعيلن فع)؛ 5- اخرب مکفوف اهتم (مفعول ُ مفاعيل ُ مفاعيل ُ فعول)؛ 6- اخرب مکفوف مجبوب (مفعول ُ مفاعيل ُ مفاعيل ُ فَعل)؛ 7- اخرب مکفوف مجبوب (مفعول ُ مفاعيل ُ مفاعيلن فاع)؛ 8- اخرب مکفوف ابتر (مفعول ُ مفاعيل ُ مفاعيلن فع)؛ 9- اخرب مجبوب (مفعول ُ مفاعيلن مفعول ُ فَعَل): 10- اخرب اهتم (مفعول ُ مفاعيلن مفعول ُ فعول)؛ 11- اخرب مخنًّق اَزَل ّ (مفعول ُ مفاعيلن مفعولن فاع)؛ 12- اخرب مخنًّق ابتر (مفعول ُ مفاعلين مفعولن فع)؛ 13- اخرم اخرب مکفوف مجبوب (مفعولن مفعول ُ مفاعيل ُ فَعَل)؛ 14- اخرم اخرب مکفوف اهتم (مفعولن مفعول ُ مفاعيل ُ فعول)؛ 15- اخرم اخرب اَزَل ّ (مفعولن مفعول ُ مفاعيلن فاع)؛ 16- اخرم اخرب ابتر (مفعولن مفعول ُ مفاعيلن فع)؛ 17- اخرم مخنًّق اخرب اهتم (مفعولن مفعولن مفعول ُ فعول)؛ 18- اخرم مخنًّق اخرب مجبوب (مفعولن مفعولن مفعول ُ فَعَل)؛ 19- اخرم مخنًّق اَزَل ّ (مفعولن مفعولن مفعولن فاع)؛ 20- اخرم مخنًّق ابتر (مفعولن مفعولن مفعولن فع)؛ 21- اخرم اَشْتَر مکفوف اهتم (مفعولن فاعلن مفاعيل ُ فَعَل)؛ 22- اخرم اَشْتَر مکفوف مجبوب (مفعولن فاعلن مفاعيل ُ فَعَل)؛ 23- اخرم اَشْتَر اَزَل ّ (مفعولن فاعلن مفاعيلن فاع)؛ 24- اخرم اَشْتَر ابتر (مفعولن فاعلن مفاعيلن فع)


تاریخچه

دربارۀ پیدایی رباعی، قدما افسانه‌ها پرداخته‌اند، اما آن‌چه که محتمل و بلکه مسلم است این که با توجه به شباهت این قالب با دوبیتی (فهلویات) و ترانه‌های عامیانه، پیدایش آن را به پیش از اسلام مربوط باید دانست. شمس قیس رازی در کتاب المعجم فی معائیر اشعار العجم حین حکایتی، رودکی را مبدع وزن رباعی دانسته و همچنین در کتاب تذکرۀ دولتشاه سمرقندی ضمن حکایتی دیگر ابداع این گونۀ شعری به زمان یعقوب لیث صفاری نسبت داده شده است. همچنان که گفته شد، این حکایات بیش‌تر از آن‌که واقعیت داشته باشند، بر یک نکتۀ دیگر اشاره دارند؛ این که به هرحال مبدع رباعی ایرانیان بوده‌اند. از اشارات برخی مولفان کتاب‌های صوفیه مشخص است که خواندن رباعی از اواخر قرن دوم و اوائل قرن سوم هجری، در جلسات سماع به زبان فارسی رایج و متداول بوده است. علاوه بر این‌ها استواری و پختگی رباعیاتی که در دواوین اولین شاعران فارسی‌گو دیده می‌شود هم بر قدمت این قالب تاکید دارد. از اواخر قرن 5ق، شاعران عرب هم به تبع ایرانیان به سرودن رباعی روی آوردند، اما توفیق چندانی در این قالب نداشتند؛ اگرچه قدیمی‌ترین رباعیات عربی هم که در کتاب‌ها ضبط شده، مربوط به شاعران ایرانی‌ست. پس از شاعران اولیۀ فارسی‌گو، بیش‌تر شاعران ایرانی رباعی سروده‌اند و برخی چون عطار نیشابوری (متوفی 635) و ابوالحسن باخرزی و اوحدالدین کرمانی (دو شاعر و صوفی هم‌دورۀ عطار) مجموعۀ رباعیاتشان را در دیوانی مستقل تدوین و تحریر کرده‌اند: طربنامه (رباعیات باخرزی)، مختارنامه (عطار). اگرچه بسیاری از شاعران ایرانیِ دورۀ عراقی و پس از آن رباعیات بسیار خیال‌انگیز و طربناک و بدیعی سروده‌اند، اما به دلایل مختلف رباعیات خیام که پس از گذر سده‌های بسیار، به احتمال چندین برابر سروده‌هایش به وی منسوب کرده‌اند، از قدیم معروف‌ترین نمونه‌های رباعی در ایران و بیرون از ایران بوده‌اند. با این حال همچنان که ذکر شد، اغلب شاعران قدیم فارسی‌گو در سرودن رباعی دستی داشته‌اند، کما این‌که در دواوین شاعرانی چون خاقانی، مولانا، عطار، سنایی، بیدل و... نمونه‌های بسیار ارزشمندی درج شده است. نیز ذکر این نکته الزامی‌ست که از قدیم رباعیات عرفانی و شورانگیزی به ابوسعید اباالخیر منسوب است که مطابق قول مولف اسرارالتوحید در کلیت این انتساب باید شک کرد. در دوران معاصر از نیما یوشیج رباعی‌های زیادی به‌ جا مانده‌ و پس از او منصور اوجی با پرداختن به این شعر (با چاپ مجموعه رباعی مرغ سحر)، حیات دوباره‌ای به رباعی داد. بعد از ابتدا کردن اوجی به رباعی‌سرایی، سیاوش کسرایی هم در این کار با او هم‌داستان شده است. پس از انقلاب اسلامی و با رویکرد مجدد به قوالب شعر سنتی که مورد حمایت حاکمیت هم بود، جر غزل، رباعی نیز مورد توجه شاعران قرار گرفت. این قالب در دهۀ 1360ش با رباعی‌های سید حسن حسینی و قیصر امین‌پور به اوج خود رسید. از اواخر دهۀ 1370ش با اهتمام بیژن ارژن به سرودن رباعیات تصویری و گاه سوررئال و دنباله‌روی شاعرانی دیگر، موج نویی در رباعی‌سرایی راه افتاده است. در این دوره جز بیژن ارژن، چندین شاعر (از جمله جلیل صفربیگی و ایرج زبردست) کتاب‌هایی مستقل، از رباعیاتشان فراهم آورده‌اند.


نمونه‌ها

  • اسرار ازل را نه تو دانی و نه من                     وین حرف معما نه تو خوانی و نه من

هست از پس پرده گفتگوی من و تو                   چون پرده درافتد نه تو مانی و نه من (خیام)

  • من دوش فراق را جفا می‌گفتم                         با دهر فراق‌پیشه می‌آشفتم

خود را دیدم که با خیالت جفتم                        با جفت خیال تو برفتم خفتم (مولانا)

  • دنیا در دست خواب‌گردان‌ها بود                      صحرا مسخ سراب‌گردان‌ها بود

مشتی تخمه دهانشان را بسته است                   این قصۀ آفتابگردان‌ها بود (بیژن ارژن)