سرقات: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
در [[ادبیات فارسی]]، معمولاً بخشی از کتاب‌های مربوط به فن [[بدیع (ادبیات)|بديع]] به بحث دربارۀ سرقات اختصاص یافته است و حتی در بعضی از کتاب‌ها، از جمله [[قابوسنامه]] شگردهای اقتباس و سرقت ادبی، توصیف و معرفی شده است. با این همه بحث در این مورد، از حدود نام‌گذاری انواع سرقات فراتر نرفته است و به طور عمده این شباهت‌ها را تنها در مورد آوردن یک مضمون واحد که اغلب در یک بیت گنجانده شده است، بررسی کرده‌اند و کم‌تر به بحث وسیع در مورد مقایسۀ کل آثار یک شاعر یا نویسنده با دیگری پرداخته‌اند.   
در [[ادبیات فارسی]]، معمولاً بخشی از کتاب‌های مربوط به فن [[بدیع (ادبیات)|بديع]] به بحث دربارۀ سرقات اختصاص یافته است و حتی در بعضی از کتاب‌ها، از جمله [[قابوسنامه]] شگردهای اقتباس و سرقت ادبی، توصیف و معرفی شده است. با این همه بحث در این مورد، از حدود نام‌گذاری انواع سرقات فراتر نرفته است و به طور عمده این شباهت‌ها را تنها در مورد آوردن یک مضمون واحد که اغلب در یک بیت گنجانده شده است، بررسی کرده‌اند و کم‌تر به بحث وسیع در مورد مقایسۀ کل آثار یک شاعر یا نویسنده با دیگری پرداخته‌اند.   


منتقدان امروز معتقدند که فرهنگ شعری مشترک شاعران (که به‌خصوص در دوران قدیم‌تر براساس حفظ و به خاطر سپردن آثار گذشتگان بود) و همچنین فرهنگ عمومی (یعنی تاریخ و محیط سیاسی و اجتماعی گذشته) و اطلاعات مشترک (در زمینه‌های علمی و فلسفی و اساطیری) و بالاتر از همه محیط مشابه و مشترک زندگی، باعث ایجاد شباهت در برداشت‌های شاعران و در نتیجه به وجود آمدن مضمون‌های مشابه در آثار آنان می‌شود. از دیدگاه نقد ادبی امروز، بسیاری از شباهت‌های موجود در آثار شاعران گذشته را نمی‌توان در زمرۀ سرقات به حساب آورد؛ همچنان‌که یکی از عوامل پیدایش معانی و مفاهيم مشترک در میان شاعران فارسی و عربی‌زبان را، وجود وزن و قافیه در قالب‌های شعری این دو زبان دانسته‌اند که با محدودیت‌هایی که برای شاعر ایجاد کرده، به ناچار شباهت‌هایی را در مضمون‌های آنها به وجود آورده است. در نقد امروز، بحث در مورد سرقات بیش‌تر شامل تحقیق و بررسی دربارۀ منبع الهام اثر و چه‌گونگی تأثیرپذیری هنرمند از دیگران و مسألۀ اصالت یا تقلیدی بودن اثر او می‌شود و از آنجا که بر اثر گسترش روابط فرهنگی، حوزۀ خوانده‌ها و دانسته‌های شاعران و نویسندگان از مرزهای زبان مادری آنان تجاوز کرده است، به ناچار دامنۀ این بحث‌ها و تحقیق‌ها، به ادبیات سایر زبان‌ها نیز کشیده شده و بخشی از آن به نقد تطبیقی ارتباط می‌یابد.   
منتقدان امروز معتقدند که فرهنگ شعری مشترک شاعران (که به‌خصوص در دوران قدیم‌تر براساس حفظ و به خاطر سپردن آثار گذشتگان بود) و همچنین فرهنگ عمومی (یعنی تاریخ و محیط سیاسی و اجتماعی گذشته) و اطلاعات مشترک (در زمینه‌های علمی و فلسفی و اساطیری) و بالاتر از همه محیط مشابه و مشترک زندگی، باعث ایجاد شباهت در برداشت‌های شاعران و در نتیجه به وجود آمدن مضمون‌های مشابه در آثار آنان می‌شود. از دیدگاه نقد ادبی امروز، بسیاری از شباهت‌های موجود در آثار شاعران گذشته را نمی‌توان در زمرۀ سرقات به حساب آورد؛ همچنان‌که یکی از عوامل پیدایش معانی و مفاهيم مشترک در میان شاعران فارسی و عربی‌زبان را، وجود وزن و قافیه در قالب‌های شعری این دو زبان دانسته‌اند که با محدودیت‌هایی که برای شاعر ایجاد کرده، به ناچار شباهت‌هایی را در مضمون‌های آنها به وجود آورده است. در نقد امروز، بحث در مورد سرقات بیش‌تر شامل تحقیق و بررسی دربارۀ منبع الهام اثر و چه‌گونگی تأثیرپذیری هنرمند از دیگران و مسألۀ اصالت یا تقلیدی بودن اثر او می‌شود و از آنجا که بر اثر گسترش روابط فرهنگی، حوزۀ خوانده‌ها و دانسته‌های شاعران و نویسندگان از مرزهای زبان مادری آنان تجاوز کرده است، به ناچار دامنۀ این بحث‌ها و تحقیق‌ها، به ادبیات سایر زبان‌ها نیز کشیده شده و بخشی از آن به نقد تطبیقی ارتباط می‌یابد.  
 
'''اقسام سرقات'''  
 
نسخ یا انتحال (به معنای سخن دیگری بر خود بستـن) یا سرقت: آن است که نویسنده یا شاعر، اثر دیگری را بی آن که در لفظ و معنی آن تغییری دهد، عیناً به خود نسبت دهد. 
 
سلخ (پوست باز کردن): آن است که شاعر، شعر دیگری را سرمشق قرار دهد و به ازاء هر کلمۀ آن، کلمه‌ای دیگر به همان معنی به کار برد.
 
مسخ (تغییردان صورت به صورتی زشت‌تر): آن است که شاعر، بعضی از کلمات شعر دیگری را تغییر دهد، اما معنی آن را عیناً حفظ کند.
 
نقل: آن است که شاعری معنی و مفهوم شعر دیگری را با کلمات و تعبیرهای خود بازگو کند. در این نوع سرقات، از نظر ادیبان گذشته، اگر شاعر دوم، معنی و مقصود اولی را ماهرانه‌تر ادا کند، ناپسند نیست.
 
نوعی دیگر از این شباهت‌ها که معمولاً آن را از سرقات جدا می‌کنند، توارد (به معنای رسیدن دو نفر با یکدیگر در یک جای) نام‌گذاری شده است و آن موردی است که معنایی بدون توجه و سابقۀ قبلی، به ذهن دو شاعر برسد و آن را در الفاظی شبیه به هم ادا کنند. گاه بعضی از شاعران، مضـمـون‌ها و تصویرهای ابـداعی خود را به صورت‌های مختلف، در آثار خود تکرار می‌کنند. این نوع تکرار را در اصطلاح نـقـد اروپایی از خویش دزدی ( selfplagiarism ) می‌نامند.
----
----



نسخهٔ ‏۹ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۵۵

سرقات (plagiarism)

بحثی در نقد ادبی، مربوط به انواع اقتباس و عاریت گرفتن نویسندگان از یکدیگر. سرقات در لغت جمع کلمۀ عربی سرقت (به معنی دزدی) است و در کتب قدیم غالباً در بررسی شعرها به کار رفته است. در کتاب‌های بدیع فارسی و عربی برای سرقات، برحسب میزان تقلید، انواع و اقسامی قایل شده و اصطلاح‌های مختلفی برای هرکدام وضع کرده‌اند که البته کاملاً یکسان نیستند. معروف‌ترین آنها را پایان این مقاله ذکر و در یکی دو جمله معرفی می‌کنیم.

توجه به اقتباس‌ها و شباهت‌هایی که بین آثار نویسندگان وجود دارد، در تاریخ ادبیات و حوزۀ نقد ادبی سابقۀ طولانی‌ای داشته است و در یونان و روم باستان، اغلب در کتاب‌های مربوط به ادبیات به مواردی که بین آثار شاعری با گویندگان دیگر مشابهت‌هایی وجود داشته، اشاره‌هایی شده و کسانی چون آریستوفان (448 – حدود 380 ق.م) و سوفوكلس و دیگران متهم به سرقت ادبی شده‌اند. در ادبیات عرب نیز از قدیم به این مسأله توجه می‌شده است و ادیبان غالباً در جست‌وجوی موارد سرقت شاعران و نویسندگان از یکدیگر بوده‌اند و یکی از مقوله‌های مهم تاريخ ادبیات عرب، بحث بر سر همین اقتباس‌های شاعران از یکدیگر است. ضمنِ این بحث‌ها ادیبان و علمای بلاغت نظرهای گوناگونی ابراز داشته‌اند و حدودی برای سرقت ادبی و تشابه‌های ناگزیر در مضمون‌های شاعران قائل شده‌اند. از جمله ابوالحسن علی بن عبدالعزيز، معروف به قاضی جرجانی (متوفی ٣٦٢ ق)، در کتاب معروف الوساطه بین‌ المتنبّی ‌و خصومه نوشته که بسیاری از برداشت‌ها و تعبيرها به طور یکسان، در ذهن همه خطور می‌کند و این گونه اشتراکات را نباید سرقت ادبی به حساب آورد. از نظر ابوالقاسم حسن بن بِشر آمدی محیط واحد زندگی شاعران، باعث به وجود آمدن شباهت در آثار ادبی می‌شود. عبدالقاهر جرجانی نیز معتقد بود که هرگز دو شاعر در روش بیان و اسلوب نمی‌توانند با یکدیگر كاملاً شبيه باشند و اگر دو شاعر، معانی معمول و صفات رایج را با هدفی مشترک یا غیرمشترک به کار ببرند، کار آنها از مقولۀ سرقات نیست و تنها در مورد معانی و مضمون‌های ابداعی است که می‌توان اقتباس شاعری را از دیگری سرقات خواند.

در ادبیات فارسی، معمولاً بخشی از کتاب‌های مربوط به فن بديع به بحث دربارۀ سرقات اختصاص یافته است و حتی در بعضی از کتاب‌ها، از جمله قابوسنامه شگردهای اقتباس و سرقت ادبی، توصیف و معرفی شده است. با این همه بحث در این مورد، از حدود نام‌گذاری انواع سرقات فراتر نرفته است و به طور عمده این شباهت‌ها را تنها در مورد آوردن یک مضمون واحد که اغلب در یک بیت گنجانده شده است، بررسی کرده‌اند و کم‌تر به بحث وسیع در مورد مقایسۀ کل آثار یک شاعر یا نویسنده با دیگری پرداخته‌اند.

منتقدان امروز معتقدند که فرهنگ شعری مشترک شاعران (که به‌خصوص در دوران قدیم‌تر براساس حفظ و به خاطر سپردن آثار گذشتگان بود) و همچنین فرهنگ عمومی (یعنی تاریخ و محیط سیاسی و اجتماعی گذشته) و اطلاعات مشترک (در زمینه‌های علمی و فلسفی و اساطیری) و بالاتر از همه محیط مشابه و مشترک زندگی، باعث ایجاد شباهت در برداشت‌های شاعران و در نتیجه به وجود آمدن مضمون‌های مشابه در آثار آنان می‌شود. از دیدگاه نقد ادبی امروز، بسیاری از شباهت‌های موجود در آثار شاعران گذشته را نمی‌توان در زمرۀ سرقات به حساب آورد؛ همچنان‌که یکی از عوامل پیدایش معانی و مفاهيم مشترک در میان شاعران فارسی و عربی‌زبان را، وجود وزن و قافیه در قالب‌های شعری این دو زبان دانسته‌اند که با محدودیت‌هایی که برای شاعر ایجاد کرده، به ناچار شباهت‌هایی را در مضمون‌های آنها به وجود آورده است. در نقد امروز، بحث در مورد سرقات بیش‌تر شامل تحقیق و بررسی دربارۀ منبع الهام اثر و چه‌گونگی تأثیرپذیری هنرمند از دیگران و مسألۀ اصالت یا تقلیدی بودن اثر او می‌شود و از آنجا که بر اثر گسترش روابط فرهنگی، حوزۀ خوانده‌ها و دانسته‌های شاعران و نویسندگان از مرزهای زبان مادری آنان تجاوز کرده است، به ناچار دامنۀ این بحث‌ها و تحقیق‌ها، به ادبیات سایر زبان‌ها نیز کشیده شده و بخشی از آن به نقد تطبیقی ارتباط می‌یابد.

اقسام سرقات

نسخ یا انتحال (به معنای سخن دیگری بر خود بستـن) یا سرقت: آن است که نویسنده یا شاعر، اثر دیگری را بی آن که در لفظ و معنی آن تغییری دهد، عیناً به خود نسبت دهد.

سلخ (پوست باز کردن): آن است که شاعر، شعر دیگری را سرمشق قرار دهد و به ازاء هر کلمۀ آن، کلمه‌ای دیگر به همان معنی به کار برد.

مسخ (تغییردان صورت به صورتی زشت‌تر): آن است که شاعر، بعضی از کلمات شعر دیگری را تغییر دهد، اما معنی آن را عیناً حفظ کند.

نقل: آن است که شاعری معنی و مفهوم شعر دیگری را با کلمات و تعبیرهای خود بازگو کند. در این نوع سرقات، از نظر ادیبان گذشته، اگر شاعر دوم، معنی و مقصود اولی را ماهرانه‌تر ادا کند، ناپسند نیست.

نوعی دیگر از این شباهت‌ها که معمولاً آن را از سرقات جدا می‌کنند، توارد (به معنای رسیدن دو نفر با یکدیگر در یک جای) نام‌گذاری شده است و آن موردی است که معنایی بدون توجه و سابقۀ قبلی، به ذهن دو شاعر برسد و آن را در الفاظی شبیه به هم ادا کنند. گاه بعضی از شاعران، مضـمـون‌ها و تصویرهای ابـداعی خود را به صورت‌های مختلف، در آثار خود تکرار می‌کنند. این نوع تکرار را در اصطلاح نـقـد اروپایی از خویش دزدی ( selfplagiarism ) می‌نامند.