محمد خدابنده صفوی (۹۳۸ـ۱۰۰۳ق): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
(جایگزینی متن - '\\3' به '<!--3')
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:


محمّد خدابنده صفوی (۹۳۸ـ۱۰۰۳ق)<br>
محمّد خدابنده صفوی (۹۳۸ـ۱۰۰۳ق)<br>
چهارمین پادشاه صفوی و پدر شاه‌عباس کبیر. پسر ارشد شاه‌طهماسب اول بود. لقب خدابنده را گویا از آن روی به وی دادند که پس از آن‌که بینایی‌اش را از‌دست داد، بیشتر اوقاتش را به عبادت می‌گذراند. در پادشاهی پدرش، حاکم خراسان بود و از ۹۸۰ق که فرزندش عباس‌میرزا را به حکومت خراسان برداشتند، با زن و فرزندش حمزه میرزا در فارس نشیمن گزید. پس از آن‌که پدرش درگذشت و برادرش شاه‌اسماعیل دوم به تخت شاهی برآمد، او همچنان در شیراز به‌سر می‌برد. البته بخت با او یار شد و شاه‌اسماعیل پیش از آن‌که به کشتن او و فرزندانش توفیق یابد، خود درگذشت. درپی مرگ شاه اسماعیل دوم، محمد میرزا که تنها برادر شاه صفوی بود، در شیراز بر تخت نشست (۲۵ رمضان ۹۸۵ق) و یک ماه بعد به قزوین رفت. چون کور بود، زنش مهد علیا رشتۀ کارها را به‌دست گرفت و حمزه میرزا به نیابت پادشاهی منصوب شد. امرای قزل‌باش به‌سبب آن‌که از استبداد و قدرت‌طلبی مهد علیا ناخرسند و بیمناک بودند، برای برانداختن او دست به‌کار شدند و سرانجام او را در حضور سلطان محمد خفه کردند (۹۸۷ق) و شاه نیز که مردی بی‌کفایت و بی‌اراده بود، نتوانست ممانعت و مخالفت کند. سلطان محمد به‌سبب نابینایی از عهدۀ ادارۀ کشور برنمی‌آمد و پس از مهد علیا، فرزندش حمزه میرزا به یاری او شتافت. هم‌زمان با آغاز پادشاهی سلطان محمد، عثمانی‌ها از اوضاع آشفتۀ ایران بهره می‌جستند و به نواحی شمالی حمله می‌کردند. حمزه میرزا دوبار، در ۹۸۶ق و ۹۹۳ق، هجوم ترکان عثمانی را دفع کرد و نواحی ازدست‌رفته را پس گرفت. اما اختلاف امرای قزل‌باش و ضعف و بی‌کفایتی سلطان محمد به حمزه میرزا مجال قدرت‌نمایی نداد و پیش از آن‌که عثمانی‌ها را کاملاً از ایران براند، به‌قتل رسید (۹۹۴ق). درپی این رخداد سلطان محمد بازیچۀ امرای خویش شد، تا این‌که مرشد قلی‌خان استاجلو، در مجلسی، رسماً عباس‌میرزا را به سلطنت ایران برگزید و سلطان محمد خود را از پادشاهی برکنار کرد و تاج شاهی را بر سر پسرش گذاشت. او پس از آن تا ۱۰۰۳ق زنده بود و در شیراز به‌سر می‌برد.
چهارمین پادشاه [[صفویه|صفوی]] و پدر [[شاه عباس کبیر|شاه‌عباس کبیر]]. پسر ارشد [[شاه طهماسب|شاه‌طهماسب اول]] بود. لقب خدابنده را گویا از آن روی به وی دادند که پس از آن‌که بینایی‌اش را از‌دست داد، بیشتر اوقاتش را به عبادت می‌گذراند. در پادشاهی پدرش، حاکم خراسان بود و از ۹۸۰ق که فرزندش [[عباس میرزا قاجار|عباس‌میرزا]] را به حکومت خراسان برداشتند، با زن و فرزندش [[حمزه میرزای صفوی|حمزه میرزا]] در فارس نشیمن گزید. پس از آن‌که پدرش درگذشت و برادرش شاه‌اسماعیل دوم به تخت شاهی برآمد، او همچنان در شیراز به‌سر می‌برد. البته بخت با او یار شد و شاه‌اسماعیل پیش از آن‌که به کشتن او و فرزندانش توفیق یابد، خود درگذشت. درپی مرگ شاه اسماعیل دوم، محمد میرزا که تنها برادر شاه صفوی بود، در شیراز بر تخت نشست (۲۵ رمضان ۹۸۵ق) و یک ماه بعد به قزوین رفت. چون کور بود، زنش مهد علیا رشتۀ کارها را به‌دست گرفت و حمزه میرزا به نیابت پادشاهی منصوب شد. امرای قزل‌باش به‌سبب آن‌که از استبداد و قدرت‌طلبی مهد علیا ناخرسند و بیمناک بودند، برای برانداختن او دست به‌کار شدند و سرانجام او را در حضور سلطان محمد خفه کردند (۹۸۷ق) و شاه نیز که مردی بی‌کفایت و بی‌اراده بود، نتوانست ممانعت و مخالفت کند. سلطان محمد به‌سبب نابینایی از عهدۀ ادارۀ کشور برنمی‌آمد و پس از مهد علیا، فرزندش حمزه میرزا به یاری او شتافت. هم‌زمان با آغاز پادشاهی سلطان محمد، عثمانی‌ها از اوضاع آشفتۀ ایران بهره می‌جستند و به نواحی شمالی حمله می‌کردند. حمزه میرزا دوبار، در ۹۸۶ق و ۹۹۳ق، هجوم ترکان عثمانی را دفع کرد و نواحی ازدست‌رفته را پس گرفت. اما اختلاف امرای قزل‌باش و ضعف و بی‌کفایتی سلطان محمد به حمزه میرزا مجال قدرت‌نمایی نداد و پیش از آن‌که عثمانی‌ها را کاملاً از ایران براند، به‌قتل رسید (۹۹۴ق). درپی این رخداد سلطان محمد بازیچۀ امرای خویش شد، تا این‌که مرشد قلی‌خان استاجلو، در مجلسی، رسماً عباس‌میرزا را به سلطنت ایران برگزید و سلطان محمد خود را از پادشاهی برکنار کرد و تاج شاهی را بر سر پسرش گذاشت. او پس از آن تا ۱۰۰۳ق زنده بود و در شیراز به‌سر می‌برد.
<br><!--38177800-->
<br><!--38177800-->
[[رده:تاریخ ایران]]
[[رده:تاریخ ایران]]
[[رده:ایران از حکومت صفویه تا قاجار]]
[[رده:ایران از حکومت صفویه تا قاجار]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۵۵

محمّد خدابنده صفوی (۹۳۸ـ۱۰۰۳ق)
چهارمین پادشاه صفوی و پدر شاه‌عباس کبیر. پسر ارشد شاه‌طهماسب اول بود. لقب خدابنده را گویا از آن روی به وی دادند که پس از آن‌که بینایی‌اش را از‌دست داد، بیشتر اوقاتش را به عبادت می‌گذراند. در پادشاهی پدرش، حاکم خراسان بود و از ۹۸۰ق که فرزندش عباس‌میرزا را به حکومت خراسان برداشتند، با زن و فرزندش حمزه میرزا در فارس نشیمن گزید. پس از آن‌که پدرش درگذشت و برادرش شاه‌اسماعیل دوم به تخت شاهی برآمد، او همچنان در شیراز به‌سر می‌برد. البته بخت با او یار شد و شاه‌اسماعیل پیش از آن‌که به کشتن او و فرزندانش توفیق یابد، خود درگذشت. درپی مرگ شاه اسماعیل دوم، محمد میرزا که تنها برادر شاه صفوی بود، در شیراز بر تخت نشست (۲۵ رمضان ۹۸۵ق) و یک ماه بعد به قزوین رفت. چون کور بود، زنش مهد علیا رشتۀ کارها را به‌دست گرفت و حمزه میرزا به نیابت پادشاهی منصوب شد. امرای قزل‌باش به‌سبب آن‌که از استبداد و قدرت‌طلبی مهد علیا ناخرسند و بیمناک بودند، برای برانداختن او دست به‌کار شدند و سرانجام او را در حضور سلطان محمد خفه کردند (۹۸۷ق) و شاه نیز که مردی بی‌کفایت و بی‌اراده بود، نتوانست ممانعت و مخالفت کند. سلطان محمد به‌سبب نابینایی از عهدۀ ادارۀ کشور برنمی‌آمد و پس از مهد علیا، فرزندش حمزه میرزا به یاری او شتافت. هم‌زمان با آغاز پادشاهی سلطان محمد، عثمانی‌ها از اوضاع آشفتۀ ایران بهره می‌جستند و به نواحی شمالی حمله می‌کردند. حمزه میرزا دوبار، در ۹۸۶ق و ۹۹۳ق، هجوم ترکان عثمانی را دفع کرد و نواحی ازدست‌رفته را پس گرفت. اما اختلاف امرای قزل‌باش و ضعف و بی‌کفایتی سلطان محمد به حمزه میرزا مجال قدرت‌نمایی نداد و پیش از آن‌که عثمانی‌ها را کاملاً از ایران براند، به‌قتل رسید (۹۹۴ق). درپی این رخداد سلطان محمد بازیچۀ امرای خویش شد، تا این‌که مرشد قلی‌خان استاجلو، در مجلسی، رسماً عباس‌میرزا را به سلطنت ایران برگزید و سلطان محمد خود را از پادشاهی برکنار کرد و تاج شاهی را بر سر پسرش گذاشت. او پس از آن تا ۱۰۰۳ق زنده بود و در شیراز به‌سر می‌برد.