آصف جاه، قمرالدین (۱۰۸۲ـ برهان پور ۱۱۶۱ق): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
آصِف‌جاه، قمرالدین (۱۰۸۲ـ برهان‌پور ۱۱۶۱ق)  Asef Jah, Qamaruddin
{{جعبه زندگینامه|عنوان=قمرالدین آصف جاه|نام=Qamaruddin Asef Jah|نام دیگر=|نام اصلی=|نام مستعار=|لقب=|زادروز=۱۰۸۲ق|تاریخ مرگ=برهان پور ۱۱۶۱ق|دوره زندگی=|ملیت=|محل زندگی=|تحصیلات و محل تحصیل=|شغل و تخصص اصلی=|شغل و تخصص های دیگر=|سبک=|مکتب=|سمت=|جوایز و افتخارات=|آثار=|خویشاوندان سرشناس=|گروه مقاله=|دوره=|فعالیت های مهم=|رشته=|پست تخصصی=|باشگاه=}}آصِف‌جاه، قمرالدین (۱۰۸۲ـ برهان‌پور ۱۱۶۱ق)  Asef Jah, Qamaruddin


 
(قمرالدین خان صدیقی یا میرقمرالدین علی خان؛ ملقب به نواب نظام‌الملک، آصف‌جاه و چین قلیچ خان؛ معروف به آصف جاه اول و نظام‌الملک؛ متخلص به شاکر و آصف) پایه‌گذار دولت نظام دکن. در آگرا متولد شد. از کودکی مورد توجه خاص امپراتور گورکانی بود و از ۶ سالگی همراه پدرش در دربار به صورت خصوصی تعلیم دید و از 10 سالگی همراه پدر به میدان جنگ می‌رفت. او از [[اورنگ زیب|اورنگ‌زیب]] عالمگیر، منصب چهارهزاری و سپس پنج هزاری را دریافت کرد. در اواخر عمرِ اورنگ‌زیب استاندار [[بیجاپور، شهر|بیجاپور]] شد. او پس از مرگ اورنگ‌زیب، از کشمکش‌های شاهزادگان گورکانی کناره گرفت ولی در در دورۀ [[بهادرشاه گورکانی اول|بهادرشاه]] حاکم اَوَدْهْ و فوجدار [[لکهنو]] شد و لقب «خانِ دوران بهادر» گرفت و در پادشاهی [[فرخ سیر گورکانی (۱۰۹۴ـ۱۱۳۱ق)|فرخ‌سیر]] صوبه‌دار دکن بود. پس از درگذشت اعتمادالدوله محمد امین‌خان ( ـ۱۱۳۴ق) به وزارت رسید. سرانجام درنتیجۀ توطئه‌های درباریان و امیران، شاه به او بدگمان شد و حکومت دکن را از وی گرفت. نظام‌الملک به دکن تاخت و بار دیگر بر آن‌جا استیلا یافت. در جنگ کرنال تدبیرهای بسیار نشان داد. پس از درگذشت [[صمصام الدوله|صمصام‌الدوله]]، امیرالامرا شد. استقلالش در دکن زمینۀ برآمدن دودمان آصف‌جاهی شد. شعرا، ادبا، علما و مشایخ را تشویق می‌کرد، از این روی، [[حیدرآباد (هند)|حیدرآباد]] در زمان او مرکز مهم فرهنگ و تمدن اسلامی شد. با آزاد بلگرامی و میرعبدالجلیل بلگرامی دوستی داشت. دیوان او به چاپ رسیده است (حیدرآباد، ۱۳۰۱ق).  
 
(قمرالدین خان صدیقی یا میرقمرالدین علی خان؛ ملقب به نواب نظام‌الملک، آصف‌جاه و چین قلیچ خان؛ معروف به آصف جاه اول و نظام‌الملک؛ متخلص به شاکر و آصف) پایه‌گذار دولت نظام دکن. در اواخر عمر [[اورنگ زیب|اورنگ‌زیب]] استاندار [[بیجاپور، شهر|بیجاپور]] شد. در دورۀ بهادرشاه به صوبه‌داری اوده و فوج‌داری [[لکهنو]] رسید و لقب بهادرخان گرفت و در پادشاهی فرخ‌سیر صوبه‌دار دکن بود. پس از درگذشت اعتمادالدوله محمد امین‌خان ( ـ۱۱۳۴ق) به وزارت رسید. سرانجام درنتیجۀ توطئه‌های درباریان و امیران، شاه به او بدگمان شد و حکومت دکن را از وی گرفت. نظام‌الملک به دکن تاخت و بار دیگر بر آن‌جا استیلا یافت. در جنگ کرنال تدبیرهای بسیار نشان داد. پس از درگذشت [[صمصام الدوله|صمصام‌الدوله]]، امیرالامرا شد. استقلالش در دکن زمینۀ برآمدن دودمان آصف‌جاهی شد. شعرا، ادبا، علما و مشایخ را تشویق می‌کرد، از این روی، [[حیدرآباد (هند)|حیدرآباد]] در زمان او مرکز مهم فرهنگ و تمدن اسلامی شد. با آزاد بلگرامی و میرعبدالجلیل بلگرامی دوستی داشت.  
 
دیوان او به‌چاپ رسیده است (حیدرآباد، ۱۳۰۱ق).


<br/> &nbsp;
<br/> &nbsp;
----
----
[[Category:تاریخ جهان]] [[Category:هند]]
[[Category:تاریخ جهان]] [[Category:هند]]

نسخهٔ ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۳۶

قمرالدین آصف جاه
Qamaruddin Asef Jah
زادروز ۱۰۸۲ق
درگذشت برهان پور ۱۱۶۱ق

آصِف‌جاه، قمرالدین (۱۰۸۲ـ برهان‌پور ۱۱۶۱ق) Asef Jah, Qamaruddin

(قمرالدین خان صدیقی یا میرقمرالدین علی خان؛ ملقب به نواب نظام‌الملک، آصف‌جاه و چین قلیچ خان؛ معروف به آصف جاه اول و نظام‌الملک؛ متخلص به شاکر و آصف) پایه‌گذار دولت نظام دکن. در آگرا متولد شد. از کودکی مورد توجه خاص امپراتور گورکانی بود و از ۶ سالگی همراه پدرش در دربار به صورت خصوصی تعلیم دید و از 10 سالگی همراه پدر به میدان جنگ می‌رفت. او از اورنگ‌زیب عالمگیر، منصب چهارهزاری و سپس پنج هزاری را دریافت کرد. در اواخر عمرِ اورنگ‌زیب استاندار بیجاپور شد. او پس از مرگ اورنگ‌زیب، از کشمکش‌های شاهزادگان گورکانی کناره گرفت ولی در در دورۀ بهادرشاه حاکم اَوَدْهْ و فوجدار لکهنو شد و لقب «خانِ دوران بهادر» گرفت و در پادشاهی فرخ‌سیر صوبه‌دار دکن بود. پس از درگذشت اعتمادالدوله محمد امین‌خان ( ـ۱۱۳۴ق) به وزارت رسید. سرانجام درنتیجۀ توطئه‌های درباریان و امیران، شاه به او بدگمان شد و حکومت دکن را از وی گرفت. نظام‌الملک به دکن تاخت و بار دیگر بر آن‌جا استیلا یافت. در جنگ کرنال تدبیرهای بسیار نشان داد. پس از درگذشت صمصام‌الدوله، امیرالامرا شد. استقلالش در دکن زمینۀ برآمدن دودمان آصف‌جاهی شد. شعرا، ادبا، علما و مشایخ را تشویق می‌کرد، از این روی، حیدرآباد در زمان او مرکز مهم فرهنگ و تمدن اسلامی شد. با آزاد بلگرامی و میرعبدالجلیل بلگرامی دوستی داشت. دیوان او به چاپ رسیده است (حیدرآباد، ۱۳۰۱ق).