پرش به محتوا

روسی، هنر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
[[پرونده:22170100-4.jpg|بندانگشتی|بشارت، 1405م (آندری روبلف)]]
[[پرونده:22170100-4.jpg|بندانگشتی|بشارت، 1405م (آندری روبلف)]]
[[پرونده:22170100-6.jpg|بندانگشتی|مجسمه زن ]]
[[پرونده:22170100-6.jpg|بندانگشتی|مجسمه زن ]]
'''نقاشی و مجسمه‌سازی (۱۹۷۱ـ۱۹۹۱م)'''. هنر روسی قرن‌ها زیر سیطرۀ سنّت‌ تغییرناپذیر هنر کلیساییِ باقی‌مانده از دوران بیزانس<ref>Byzantium </ref> بود، و به تأثیرات هنری غرب به‌کندی و با تردید واکنش نشان می‌داد. هنر روسی مدت کوتاهی در اوایل قرن ۲۰، نقش اصلی و نافذی در هنر پیشتاز اروپا داشت. اما این گرایش با مخالفت حکومت شوروی روبه‌رو شد و به سود هنرِ معطوف به گرامی‌داشت مقام کارگر، سرکوب گردید.
'''نقاشی و مجسمه‌سازی (۱۹۷۱ـ۱۹۹۱م)'''. هنر روسی قرن‌ها زیر سیطرۀ سنّت‌ تغییرناپذیر هنر کلیساییِ باقی‌مانده از دوران بیزانس<ref>Byzantium </ref> بود، و به تأثیرات هنری غرب به‌کندی و با تردید واکنش نشان می‌داد. هنر روسی مدت کوتاهی در اوایل قرن ۲۰م، نقش اصلی و نافذی در هنر پیشتاز اروپا داشت. اما این گرایش با مخالفت حکومت شوروی روبه‌رو شد و به سود هنرِ معطوف به گرامی‌داشت مقام کارگر، سرکوب گردید.


'''قرن‌های ۱۰ـ۱۳م'''. هنر روسی در این قرن‌ها تحت سلطۀ کلیسای [[ارتدوکس، مذهب|ارتدوکس]]<ref>Orthodox Church</ref>، از سنّت‌های هنر بیزانس تغذیه می‌کرد؛ شمایل‌<ref> icon</ref>سازی‌ها، کنده‌کاری‌ها، فلزکاری‌ها، و گلدوزی‌های زیبا دستاوردهای این دوره‌اند.
'''قرن‌های ۱۰ـ۱۳م'''. هنر روسی در این قرن‌ها تحت سلطۀ کلیسای [[ارتدوکس، مذهب|ارتدوکس]]<ref>Orthodox Church</ref>، از سنّت‌های هنر بیزانس تغذیه می‌کرد؛ شمایل‌<ref> icon</ref>سازی‌ها، کنده‌کاری‌ها، فلزکاری‌ها، و گلدوزی‌های زیبا دستاوردهای این دوره‌اند.
خط ۱۳: خط ۱۳:
'''قرن ۱۸م'''. هنر روسی از قرن ۱۸ شیوه‌های هنری غرب را جذب کرد. در ۱۷۵۴م [[کاترین کبیر]]<ref> Catherine the Great</ref>، آکادمی هنرهای زیبای سن‌پترزبورگ<ref> Academy of Fine Arts, St Petersburg </ref> را بنیاد نهاد؛ اما از نقاشان خارجی بیشتر حمایت می‌کرد و هیچ نقاش روسِ برجسته‌ای ظهور نکرد. هنگامی‌که نقاشی دینی از حمایت بی‌بهره ماند، نقاشی روس تقریباً به تک‌چهره‌سازی محدود گردید. نخستین مجسمه‌ساز بزرگ روس، کُنت کارلو راسترلّی<ref>Count Carlo Rastrelli</ref> ( ـ ۱۷۴۴م)، بود که پیکرۀ سوار بر اسب<ref> equestrian</ref> [[پطر کبیر (۱۶۷۲ـ۱۷۲۵)|پطر کبیر]]<ref> Peter the Great</ref> در [[سن پترزبورگ|سن‌پترزبورگ]] و نیم‌تنۀ<ref> bust</ref> مفرغی<ref> bronze</ref> پتر در کاخ زمستانی<ref> Winter Palace</ref> سن‌پترزبورگ، از مشهورترین آثار اوست.
'''قرن ۱۸م'''. هنر روسی از قرن ۱۸ شیوه‌های هنری غرب را جذب کرد. در ۱۷۵۴م [[کاترین کبیر]]<ref> Catherine the Great</ref>، آکادمی هنرهای زیبای سن‌پترزبورگ<ref> Academy of Fine Arts, St Petersburg </ref> را بنیاد نهاد؛ اما از نقاشان خارجی بیشتر حمایت می‌کرد و هیچ نقاش روسِ برجسته‌ای ظهور نکرد. هنگامی‌که نقاشی دینی از حمایت بی‌بهره ماند، نقاشی روس تقریباً به تک‌چهره‌سازی محدود گردید. نخستین مجسمه‌ساز بزرگ روس، کُنت کارلو راسترلّی<ref>Count Carlo Rastrelli</ref> ( ـ ۱۷۴۴م)، بود که پیکرۀ سوار بر اسب<ref> equestrian</ref> [[پطر کبیر (۱۶۷۲ـ۱۷۲۵)|پطر کبیر]]<ref> Peter the Great</ref> در [[سن پترزبورگ|سن‌پترزبورگ]] و نیم‌تنۀ<ref> bust</ref> مفرغی<ref> bronze</ref> پتر در کاخ زمستانی<ref> Winter Palace</ref> سن‌پترزبورگ، از مشهورترین آثار اوست.


'''قرن ۱۹م'''. سرانجام در قرن ۱۹م در روسیه هنرمندانی با آوازۀ جهانی ظهور کردند، و درصدد پذیرش واقعیت پیشینۀ فرهنگی خویش برآمدند. هنر روسی در اوایل قرن ۱۹م از هنر [[ایتالیا]] بسیار تأثیر گرفت، چنان‌که در پردۀ مشهور ''واپسین روزهای پمپئی''<ref> ''Last Days of Pompeii''</ref> اثر برولوف<ref> Brulov</ref> ـ نخستین نقاش روس که توجه جهانی را برانگیخت ـ و در آثار ایوانُف<ref> Ivanov</ref> (۱۸۰۶ـ۱۸۵۸م)، به‌ویژه در تک‌چهره‌هایش، مشهود است. بزرگ‌ترین نمایندۀ سبک نئوکلاسیک<ref> neoclassical</ref> در مجسمه‌سازی روسیه، شچدرین<ref> Shchedrin</ref> ( ـ۱۸۲۵م) بود که پیکره، آثار یادمانی<ref> monument</ref>، و نقش کم‌برجسته<ref> bas-relief</ref> می‌ساخت. مسیر آیندۀ هنر روسی را [[میخائیل وروبل]]<ref> Mikhail Vrubel</ref> (۱۸۵۶ـ۱۹۱۰م)، نقاش سمبولیست<ref> symbolist </ref>، تعیین کرد، که آثارش بشارتی بر ظهور [[فتوریسم]]<ref>Futurism</ref> بودند.
'''قرن ۱۹م'''. سرانجام در قرن ۱۹م در [[روسیه]] هنرمندانی با آوازۀ جهانی ظهور کردند، و درصدد پذیرش واقعیت پیشینۀ فرهنگی خویش برآمدند. هنر روسی در اوایل قرن ۱۹م از هنر [[ایتالیا]] بسیار تأثیر گرفت، چنان‌که در پردۀ مشهور ''واپسین روزهای پمپئی''<ref> ''Last Days of Pompeii''</ref> اثر برولوف<ref> Brulov</ref> ـ نخستین نقاش روس که توجه جهانی را برانگیخت ـ و در آثار ایوانُف<ref> Ivanov</ref> (۱۸۰۶ـ۱۸۵۸م)، به‌ویژه در تک‌چهره‌هایش، مشهود است. بزرگ‌ترین نمایندۀ سبک نئوکلاسیک<ref> neoclassical</ref> در مجسمه‌سازی روسیه، شچدرین<ref> Shchedrin</ref> ( ـ۱۸۲۵م) بود که پیکره، آثار یادمانی<ref> monument</ref>، و نقش کم‌برجسته<ref> bas-relief</ref> می‌ساخت. مسیر آیندۀ هنر روسی را [[میخائیل وروبل]]<ref> Mikhail Vrubel</ref> (۱۸۵۶ـ۱۹۱۰م)، نقاش [[سمبولیسم (هنر)|سمبولیست]]<ref> symbolist </ref>، تعیین کرد، که آثارش بشارتی بر ظهور [[فتوریسم]]<ref>Futurism</ref> بودند.


'''اوایل قرن ۲۰م'''. در اواخر قرن ۱۹م، جنبش [[دنیای هنر|جهان هنر]]<ref> World of Art</ref> که می‌کوشید زیبا‌شناسی<ref> aestheticism</ref> قرن ۱۹م را با سنّت‌های بومی روس درآمیزد، آثار رنگین پرتفصیلی پدید آورد که در تصویرگری کتاب و طراحی صحنه تأثیر عمیقی نهاد. در ۱۸۹۹م بنوا<ref> Benois </ref> و [[دیاگیلف، سرگی پاولوویچ (۱۸۷۲ـ۱۹۲۹)|سرگِی دیاگیلف]]<ref>Serge Diaghilev </ref> مجلۀ ''میر ایسکوستوا (دنیای هنر)'' را منتشر کردند که خاستگاه دورۀ درخشان طراحی بالۀ روس شد. سرمایه‌داران روس چندین مجموعۀ بزرگ از آثار هنر مدرن<ref>modern art </ref>، به‌ویژه آثار [[سزان، پل (۱۸۳۹ـ۱۹۰۶)|سزان]]<ref>Cézanne</ref>، [[ماتیس، هانری (۱۸۶۹ـ۱۹۵۴)|ماتیس]]<ref> Matisse</ref>، [[پیکاسو، پابلو (۱۸۸۱ـ۱۹۷۳)|پیکاسو]]<ref> Picasso</ref> و دیگران را گرد آوردند؛ و مرتباً نمایشگاه‌هایی از آثار پیشتاز اروپایی در شهرهای بزرگ برگزار می‌شد. از این‌رو هنرمندان جوان روس اغلب بیش از همتایان اروپایی خود، از تحولات جدید آگاه بودند. از دل این آگاهی، هنر روسیِ اصیلی پدید آمد که دیگر وام‌دار [[امپرسیونیسم]]<ref> Impressionism </ref> یا [[پست امپرسیونیسم|پست‌امپرسیونیسم]]<ref>post-Impressionism</ref> نبود. [[شاگال، مارک (۱۸۸۷ـ۱۹۸۵)|مارک شاگال]]<ref> Marc Chagall</ref>، اگرچه بیشتر در [[فرانسه]] و [[آلمان]] هنر آفرید، دست‌مایه‌های خود را از زندگی و فرهنگ بومی روس برگرفت، و سبکی کاملاً شخصی را پروراند. [[کاندینسکی، واسیلی (۱۸۶۶ـ۱۹۴۴)|واسیلی کاندینسکی]]<ref> Wassily Kandinsky</ref> که بعدها نخستین نقاش انتزاع‌گرا<ref> abstract</ref>ی ناب شد، در ۱۸۹۶م [[روسیه]] را ترک کرد، اما فرهنگ بومی روس در تکامل هنرش نقشی بسزا داشت. بدین‌سان دورۀ ۱۹۱۰ـ۱۹۱۸م شاهد تغییرات مکرر گروه‌هایی بود که همه هنری غیرتصویری و کاملاً انتزاعی را جست‌وجو می‌کردند. انتزاع‌گراترین نقاش روس کازیمیر مالِویچ<ref> Kasimir Malevich</ref> بود که نقاشی‌اش با نام ''مربع سیاه''<ref> ''Black Square''</ref> (۱۹۱۴م) مظهر غایی مکتب سوپره‌ماتیسمِ اوست ـ مکتبی که بر ارزش‌های روحانی هنر انتزاعی تأکید دارد. در مجسمه‌سازی، ساختگری نیروی مسلط بود، و کوشش‌های نائوم [[گابو، نایوم (۱۸۹۰ـ۱۹۷۷)|گابو]]، [[پفسنر، آنتوان (۱۸۸۶ـ۱۹۶۲)|پفسنر]]، روچنکو، [[لیسیتسکی، ال (۱۸۹۰ـ۱۹۴۱)|ال لیسیتسکی]]، و [[تاتلین، ولادیمیر (۱۸۸۵ـ۱۹۵۳)|تاتلین]] برای خلق مجسمه‌های انتزاعی با استفاده از مواد جدید صنعتی، در تحول مجسمه‌سازی اروپا تأثیر بسزایی برجا نهاد. [[گونتچارووا، ناتالیا (۱۸۸۱ـ۱۹۶۲)|ناتالیا گنچاروفا]] و میخائیل لاریونوفِ نقاش، و [[آرخیپنکو، الکساندر (۱۸۸۷ـ۱۹۶۴)|اَلکساندر آرخیپنکو]]، مجسمه‌ساز، از هنرمندان دیگر این دوره‌اند. از ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۲م کاندینسکی پس از بازگشت به روسیه در اصلاح هنرستان‌ها و موزه‌های روسیه نقش داشت.
'''اوایل قرن ۲۰م'''. در اواخر قرن ۱۹م، جنبش [[دنیای هنر|جهان هنر]]<ref> World of Art</ref> که می‌کوشید زیبا‌شناسی<ref> aestheticism</ref> قرن ۱۹م را با سنّت‌های بومی روس درآمیزد، آثار رنگین پرتفصیلی پدید آورد که در تصویرگری کتاب و طراحی صحنه تأثیر عمیقی نهاد. در ۱۸۹۹م بنوا<ref> Benois </ref> و [[دیاگیلف، سرگی پاولوویچ (۱۸۷۲ـ۱۹۲۹)|سرگِی دیاگیلف]]<ref>Serge Diaghilev </ref> مجلۀ ''میر ایسکوستوا (دنیای هنر)'' را منتشر کردند که خاستگاه دورۀ درخشان طراحی بالۀ روس شد. سرمایه‌داران روس چندین مجموعۀ بزرگ از آثار هنر مدرن<ref>modern art </ref>، به‌ویژه آثار [[سزان، پل (۱۸۳۹ـ۱۹۰۶)|سزان]]<ref>Cézanne</ref>، [[ماتیس، هانری (۱۸۶۹ـ۱۹۵۴)|ماتیس]]<ref> Matisse</ref>، [[پیکاسو، پابلو (۱۸۸۱ـ۱۹۷۳)|پیکاسو]]<ref> Picasso</ref> و دیگران را گرد آوردند؛ و مرتباً نمایشگاه‌هایی از آثار پیشتاز اروپایی در شهرهای بزرگ برگزار می‌شد. از این‌رو هنرمندان جوان روس اغلب بیش از همتایان اروپایی خود، از تحولات جدید آگاه بودند. از دل این آگاهی، هنر روسیِ اصیلی پدید آمد که دیگر وام‌دار [[امپرسیونیسم]]<ref> Impressionism </ref> یا [[پست امپرسیونیسم|پست‌امپرسیونیسم]]<ref>post-Impressionism</ref> نبود. [[شاگال، مارک (۱۸۸۷ـ۱۹۸۵)|مارک شاگال]]<ref> Marc Chagall</ref>، اگرچه بیشتر در [[فرانسه]] و [[آلمان]] هنر آفرید، دست‌مایه‌های خود را از زندگی و فرهنگ بومی روس برگرفت، و سبکی کاملاً شخصی را پروراند. [[کاندینسکی، واسیلی (۱۸۶۶ـ۱۹۴۴)|واسیلی کاندینسکی]]<ref> Wassily Kandinsky</ref> که بعدها نخستین نقاش انتزاع‌گرا<ref> abstract</ref>ی ناب شد، در ۱۸۹۶م [[روسیه]] را ترک کرد، اما فرهنگ بومی روس در تکامل هنرش نقشی بسزا داشت. بدین‌سان دورۀ ۱۹۱۰ـ۱۹۱۸م شاهد تغییرات مکرر گروه‌هایی بود که همه هنری غیرتصویری و کاملاً انتزاعی را جست‌وجو می‌کردند. انتزاع‌گراترین نقاش روس کازیمیر مالِویچ<ref> Kasimir Malevich</ref> بود که نقاشی‌اش با نام ''مربع سیاه''<ref> ''Black Square''</ref> (۱۹۱۴م) مظهر غایی مکتب سوپره‌ماتیسمِ اوست ـ مکتبی که بر ارزش‌های روحانی هنر انتزاعی تأکید دارد. در مجسمه‌سازی، ساختگری نیروی مسلط بود، و کوشش‌های نائوم [[گابو، نایوم (۱۸۹۰ـ۱۹۷۷)|گابو]]، [[پفسنر، آنتوان (۱۸۸۶ـ۱۹۶۲)|پفسنر]]، روچنکو، [[لیسیتسکی، ال (۱۸۹۰ـ۱۹۴۱)|ال لیسیتسکی]]، و [[تاتلین، ولادیمیر (۱۸۸۵ـ۱۹۵۳)|تاتلین]] برای خلق مجسمه‌های انتزاعی با استفاده از مواد جدید صنعتی، در تحول مجسمه‌سازی اروپا تأثیر بسزایی برجا نهاد. [[گونتچارووا، ناتالیا (۱۸۸۱ـ۱۹۶۲)|ناتالیا گنچاروفا]] و میخائیل لاریونوفِ نقاش، و [[آرخیپنکو، الکساندر (۱۸۸۷ـ۱۹۶۴)|اَلکساندر آرخیپنکو]]، مجسمه‌ساز، از هنرمندان دیگر این دوره‌اند. از ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۲م کاندینسکی پس از بازگشت به روسیه در اصلاح هنرستان‌ها و موزه‌های روسیه نقش داشت.
خط ۲۱: خط ۲۱:
'''هنر شوروی'''. حکومت خودکامۀ استالین، هنر پیشتاز را سرکوب، و رئالیسم سوسیالیستی<ref> socialist realism </ref> را جانشین آن کرد. دورۀ ۱۹۲۲ـ۱۹۲۷م شاهد شکل‌گیری گروه‌هایی از نقاشان بود که سبک تازه‌ای را می‌جستند، انجمن هنرمندان انقلابی روسیه<ref>Association of Russian Revolutionary Artists</ref> از آن جمله‌اند که مضامین انقلابی را به‌تصویر می‌کشیدند. واقع‌گرایی خشک، ویژگی عمومیِ هنر نقاشان و مجسمه‌سازان شوروی در سال‌های جنگ است. مجسمه‌سازان به خلق آثار یادمانی گرایش داشتند. دو اثر مشهور پیکرۀ [[مارکس، کارل (۱۸۱۸ـ۱۸۸۳)|کارل مارکس]]<ref> Karl Marx </ref> (۱۹۱۸م) اثر ماتوی‌یف<ref>Matveyev </ref> در سن‌پترزبورگ (لنینگراد) و مجسمۀ غول‌آسای ''یادبود لنین''<ref>''Lenin Memorial'' </ref> اثر شادر<ref>Schadr </ref>، نزدیک [[تفلیس]]<ref>Tiflis </ref>، از آن جمله‌اند. اندکی پیش از فروپاشی شوروی در اوایل دهۀ ۱۹۹۰م، تأثیر جنبش‌های هنری غرب، در شوروی بیش از گذشته قوت گرفت. [[کوماراسوامی، آناندا (۱۸۷۷ـ۱۹۴۷)|کومار]]<ref>Komar </ref> و ملامید<ref>Melamid </ref>، زوج مشهوری بودند که در دهۀ ۱۹۸۰م با شیوه‌ای آکادمیک<ref>academic </ref> به هجو هنر و سیاست شوروی پرداختند.
'''هنر شوروی'''. حکومت خودکامۀ استالین، هنر پیشتاز را سرکوب، و رئالیسم سوسیالیستی<ref> socialist realism </ref> را جانشین آن کرد. دورۀ ۱۹۲۲ـ۱۹۲۷م شاهد شکل‌گیری گروه‌هایی از نقاشان بود که سبک تازه‌ای را می‌جستند، انجمن هنرمندان انقلابی روسیه<ref>Association of Russian Revolutionary Artists</ref> از آن جمله‌اند که مضامین انقلابی را به‌تصویر می‌کشیدند. واقع‌گرایی خشک، ویژگی عمومیِ هنر نقاشان و مجسمه‌سازان شوروی در سال‌های جنگ است. مجسمه‌سازان به خلق آثار یادمانی گرایش داشتند. دو اثر مشهور پیکرۀ [[مارکس، کارل (۱۸۱۸ـ۱۸۸۳)|کارل مارکس]]<ref> Karl Marx </ref> (۱۹۱۸م) اثر ماتوی‌یف<ref>Matveyev </ref> در سن‌پترزبورگ (لنینگراد) و مجسمۀ غول‌آسای ''یادبود لنین''<ref>''Lenin Memorial'' </ref> اثر شادر<ref>Schadr </ref>، نزدیک [[تفلیس]]<ref>Tiflis </ref>، از آن جمله‌اند. اندکی پیش از فروپاشی شوروی در اوایل دهۀ ۱۹۹۰م، تأثیر جنبش‌های هنری غرب، در شوروی بیش از گذشته قوت گرفت. [[کوماراسوامی، آناندا (۱۸۷۷ـ۱۹۴۷)|کومار]]<ref>Komar </ref> و ملامید<ref>Melamid </ref>، زوج مشهوری بودند که در دهۀ ۱۹۸۰م با شیوه‌ای آکادمیک<ref>academic </ref> به هجو هنر و سیاست شوروی پرداختند.


'''هنرهای کهتر'''. آثار طلاسازان و نقره‌سازان روس، به‌جهت رنگ‌های پرمایۀ میناکاری‌<ref>enamelling </ref>های‌ رنگین، و استفادۀ سخاوتمندانه از سنگ‌های قیمتی، در‌خور توجه است. پیوتر فابرژه<ref>Peter Fabergé </ref> نام‌آورترین طلاساز روس بود. ''تخم‌مرغ‌های سلطنتی عید پاک''<ref>''Imperial Easter Eggs''</ref> و اشیاء دیگری که او برای دربار روسیه ساخت، از بدیع‌ترین آثار زرگری‌اند. شاید بتوان هنر میناکاری را شاخص‌ترین، و از کهن‌ترین هنرهای تزیینی دانست. اشیای یونانی ـ سکایی<ref> Greco-Scythian
'''هنرهای کهتر'''. آثار طلاسازان و نقره‌سازان روس، به‌جهت رنگ‌های پرمایۀ میناکاری‌<ref>enamelling </ref>های‌ رنگین، و استفادۀ سخاوتمندانه از سنگ‌های قیمتی، در‌خور توجه است. [[فابرژه، پیتر کارل|پیوتر فابرژه]]<ref>Peter Fabergé </ref> نام‌آورترین طلاساز روس بود. ''تخم‌مرغ‌های سلطنتی عید پاک''<ref>''Imperial Easter Eggs''</ref> و اشیاء دیگری که او برای دربار روسیه ساخت، از بدیع‌ترین آثار زرگری‌اند. شاید بتوان هنر میناکاری را شاخص‌ترین، و از کهن‌ترین هنرهای تزیینی دانست. اشیای یونانی ـ سکایی<ref> Greco-Scythian
</ref> که از گورپشته‌<ref> tumuli </ref>های جنوب روسیه به‌دست آمده‌اند، گویای این واقعیت‌اند که هنرمندان روس یکسره به الگوهای بیزانسی متکی نبوده‌اند؛ هرچند نمونه‌های بیزانسی بسیاری در [[قفقاز، منطقه|قفقاز]]<ref>Caucasia</ref> پیدا شده است.
</ref> که از گورپشته‌<ref> tumuli </ref>های جنوب روسیه به‌دست آمده‌اند، گویای این واقعیت‌اند که هنرمندان روس یکسره به الگوهای بیزانسی متکی نبوده‌اند؛ هرچند نمونه‌های بیزانسی بسیاری در [[قفقاز، منطقه|قفقاز]]<ref>Caucasia</ref> پیدا شده است.


سرویراستار
۵۳٬۸۱۰

ویرایش