تیاتر ایران در دوره قاجاریه
تئاتر ایران در دورۀ ناصرالدینشاه و اوایل سلطنت مظفرالدینشاه عمدتاً به دو قالب تعزیه (نمایشهای مذهبی) و تقلید (نمایشهای شادیآورِ غیرمذهبی) محدود میشد. قدمت تعزیه به سالهای بسیار دورتر از سلطنت خاندان قاجار میرسد و در دورۀ پادشاهان مختلف در دَه روز اول ماه محرم نمایشهای مذهبی برگزار میشد، که ذکر مصیبتهای رفته بر خاندان پیامبر اسلام و وقایع مربوط به شهادت امام حسین (ع) و پیروانش بهدست سپاهیان یزید بن معاویه بود. بهتدریج تکایای کوچک و بزرگی ساخته شد که مراسم تعزیه و شبیهخوانی در آنها بهاجرا درمیآمد. در این سالها تعزیهخوانی بهصورت شغل درآمد، و بهویژه در عصر ناصری اجرای چنین مراسمی بهاوج خود رسید. ساختهشدنِ تکیه دولت، برای احترام به برگزاری چنین مراسمی بود. نامآورترین دستۀ شبیهخوان در عصر ناصری دستۀ شاهی بود که اعضای آن از خوشصداترین خوانندگان آن سالها انتخاب شده بودند. تا سالهای سلطنت احمدشاه تعزیههای زنانه نیز برگزار میشد که اجرای آنها در مجالس روضهخوانی زنانه بود، و مجری آن زنان روضهخوان (همچون ملانبات، ملافاطمه، ملامریم و حاجیه خانم) بودند. مجالس شبیهخوانی در روزهای اول ماه محرم برگزار میشد، اما اجرای تقلید محدود به زمان خاصی نبود.
نمایشهای شادیآور از اواسط دورۀ صفویه پدید آمد. همان لوطیهای مطرب و دورهگرد قدیم به شهرها و روستاهای دور و نزدیک میرفتند و با تقلید لهجهها و ادا و اطوارهای سنخهای مختلف گروههای وسیع، مردم را بهوجد میآوردند؛ با این تفاوت که مقلدها بهجای دورهگردی، عمدتاً باغچه و قهوهخانههای بزرگ و معروف را پاتوق خود قرار میدادند و هرازگاه نیز در خانۀ یکدیگر برنامههاشان را اجرا میکردند. قهوهخانههای زرگرآباد، قتلگاه، سیدولی، پستخانه، امامزاده زید، کریمآباد و نایبعلی، شماری از قهوهخانههای پایتخت بودند که دستههای تقلید مثل سیداحمدخان باشی، حسینآقا باشی، حسین چوبی، سیدحسن شاهآبادی، عباس مؤسس، محمد نایبجواد و احمد مؤید در آنجا برنامه اجرا میکردند؛ اما مشهورترین گروههای تقلید دستۀ کریم شیرهای، اسماعیل بزاز، شیخ شیپور و شیخ کرنا بودند، که پایشان از قهوهخانهها و محلهها به خانۀ اعیان و اشراف و دربار قاجار رسید. این دستهها بعدها، در دورۀ سلطنت رضاشاه، دکههایی با نام بنگاه شادمانی تشکیل دادند، و به گسترش حرفۀ خود پرداختند.
بهجز تعزیه و تقلید، در اواخر دورۀ قاجاریه، بههمت میرزاعلیاکبرخان نقاشباشی و با حمایت ناصرالدینشاه نمایشهایی به سبک اروپایی، عمدتاً از آثار مولیر، یا با مضمونهای مشابه آنها اجرا شد؛ از جمله مردمگریز، طبیب اجباری، خرس سیاه و سفید، و عروسی اجباری؛ البته بهسبب مخالفت رجال و درباریها و گروهی از قشریان و متعصبان دوامی نیافت. در این دوره مشغلۀ اصلیِ روشنفکران، پس از فعالیت مطبوعاتی، توجه به هنر «تئاتر» بود. میرزا رضاخان نایینی طباطبایی در همین دوره نخستین روزنامۀ مستقل هنر نمایش را با نام تئاتر انتشار داد، و شهرداری پایتخت در پیشنویسِ نخستین نظامنامۀ خود تأسیسِ تالارهای تئاتر را جزو وظایف این اداره قرار داد. بهجز پایتخت، فعالیتهای قابلتوجهی برای گسترش تئاتر در تبریز و رشت صورت گرفت، و تعدادی از احزاب سیاسی نیز از نمایش برای آگاهکردن مردم کوچه و بازار، تبلیغ مرامنامۀ خود، و افشاگری در عرصههای سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی استفاده کردند. بنابراین، نخستین گروههای نمایشی، که در دورۀ مشروطه شکل گرفتند، آرای آزادیخواهانه و انتقادی خود را به نمایشنامههایشان نیز تسری دادند.
آموزش جدی نخستین نیروهای جوان و گروههای نمایشی از دورۀ مشروطه بهبعد صورت گرفت، و بهترین نمایشنامهنویسان، کارگردانان و بازیگران تئاتر در سالهای سلطنت پهلوی اول (۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ش) از میان همین دانشآموختگان ظهور کردند. انجمن اخوت، شرکت علمیه فرهنگ و تئاتر ملی در تهران، آکتورال خیریه، آکتورال آذربایجان، آکتورال طاشچیان و آکتورال آیینۀ عبرت در تبریز و چند گروه دیگر در شهرهای رشت، اصفهان و مشهد از فعالان عرصۀ نمایش در این دوره بودند. میرزا سیدعبدالکریمخان، میرزا علیخان، و سیدعبدالرحیم از مترجمان و مصنفان این سالها بودند، که نمایشهای ارباب اعیان، طبیب عشق، تربیت ناقص، مزاحم (سرِ خر)، همبستر منفعل، دلاک مازندرانی، گیج، عروسی وکیلباشی، ناخوشی خیالی، مرافعه، وهم، خُرخُر و بوالهوسی امیر مکرر را تألیف و ترجمه کردند. همچنین علیخان ظهیرالدوله، سیدعبدالکریم خلخالی، افراسیاب آزاد، مرتضی قلیخان مؤیدالممالک فکری ارشاد، و میرزا احمدخان کمالالوزاره محمودی از فعالان عرصۀ ادبیات نمایشیِ دورۀ مشروطه بودند.