محمدرضا شاه پهلوی (۱۲۹۸ـ۱۳۵۹ش)
محمدرضا شاه پهلوی (۱۲۹۸ـ۱۳۵۹ش)
محمدرضا شاه پهلوی | |
---|---|
زادروز |
۱۲۹۸ش |
درگذشت | ۱۳۵۹ش |
ملیت | ایرانی |
تحصیلات و محل تحصیل | دانشکده افسری |
شغل و تخصص اصلی | فرمانروا |
آثار | ماموریت برای وطنم (تهران، ۱۳۴۰)؛ زندگی رضاشاه، در کتاب «مردان خودساخته، انقلاب سفید» (تهران، ۱۳۴۵)؛ به سوی تمدن بزرگ (تهران، ۱۳۵۶)؛ پاسخ به تاریخ (نیویورک، ۱۹۸۰) |
گروه مقاله | تاریخ ایران |
خویشاوندان سرشناس | رضاشاه (پدر) |
دومین و آخرین پادشاه سلسله پهلوی (۱۳۲۰ـ۱۳۵۷) فرزند رضاشاه و تاجالملوک (آیروملو تیموری). در ۱۳۰۴ ولیعهد ایران شد. دروس ابتدایی را در مدرسه نظام تهران گذراند و در ۱۳۱۰ برای ادامه آموزش به سوئیس رفت و در ۱۳۱۵ به تهران بازگشت و برای آموزش عالی به دانشکده افسری رفت و پس از آن از طرف رضاشاه به ریاست بازرسی ارتش منصوب گردید. در ۱۳۱۸ بهدستور رضاشاه با فوزیه دختر ملک فؤاد اول پادشاه سابق مصر (خواهر ملک فاروق اول پادشاه وقت مصر) ازدواج کرد. شهناز، اولین فرزند محمدرضاشاه حاصل این ازدواج بود. در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ پس از استعفای رضاشاه به سلطنت رسید و فرمان عفو کلیه زندانیان سیاسی را داد و بخشی از املاک مردمی را که در زمان رضاشاه مصادره شده بود به آنان بازگردانید و بخش زیادی را به دولت واگذار کرد. در ۱۳۲۲ و در جریان برگزاری کنفرانس تهران، ملاقاتهای مختصری با چرچیل و روزولت و استالین داشت. از حوادث بزرگ این سالها، تشکیل دولتهای خودمختار آذربایجان و مهاباد (۱۳۲۴ـ۱۳۲۵) و سرنگونی آنها توسط ارتش بود. احمد قوام که نقش مؤثری در خروج نیروهای نظامی شوروی از ایران داشت، برکنار گردید و عبدالحسین هژیر بهجای او نشست. در ۱۳۲۷، بهموجب قانونی که به تصویب مجلس رسید، کلیه املاکی را که در آغاز سلطنت به دولت واگذار کرده بود، به وی عودت داده شد. وی در همین سال از فوزیه جدا شد و دو سال بعد با ثریا اسفندیاری ازدواج کرد. در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ و در جریان بازدید از دانشگاه تهران مورد سوءِ قصد ناصر فخر آرایی قرار گرفت و جراحت مختصری برداشت. پس از این واقعه، حکومت نظامی برقرار گردید و حزب توده غیرقانونی اعلام شد. مجلس مؤسسان که انتخاب آن با دخالتهای وسیع ارتش و دولت انجام شده بود، در اردیبهشت ۱۳۲۸، ماده ۴۸ قانون اساسی را تغییر داد و حق انحلال مجلس و یا مجلسین را به شاه واگذار کرد. با اوجگیری نهضت ملیشدن صنعت نفت، اقتدار شاه روبه کاهش نهاد و پس از آنکه دولت دکتر محمد مصدق تشکیل گردید (۱۳۳۰)، نفوذ و قدرت شاه بیش از پیش کاهش یافت. او در تیر ماه ۱۳۳۱، طبق فرمانی دکتر محمد مصدق را برکنار کرد و احمد قوام را به صدارت برگزید اما شورش مردم بهویژه در شهر تهران و رویارویی آنان با نیروهای نظامی در ۳۰ تیر، سبب عقبنشینی شاه و بازگشت مجدد دکتر مصدق به صدارت شد. در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ طبق فرمانی، دکتر مصدق را عزل کرد و سرلشکر زاهدی را به صدارت برگزید اما با مقاومت دکتر مصدق شکست خورد و شاه با همسرش به عراق و سپس به ایتالیا گریخت. در ۲۸ مرداد دولت مصدق با دخالت امریکا و حمایت آن از اعادۀ سلطنت به شاه ساقط گردید و سرلشکر زاهدی ریاست دولت را در دست گرفت و شاه در روز ۳۱ مرداد به کشور بازگشت. چندی پس از کودتا، قرارداد کنسرسیوم نفت به امضا رسید. شاه در ۱۳۳۳، زاهدی را برکنار کرد و حسین علاء را بهجای او گماشت. ساواک که بعدها نقش بسیار مؤثری در گسترش اقتدار شاه یافت در همین سالها تأسیس گردید. او در ۱۳۳۷ از ثریا اسفندیاری جدا شد و در ۱۳۳۸ با فرح دیبا ازدواج کرد. رشد تناقضات اجتماعی و حمایت دولت امریکا از دکتر امینی سبب انتخاب او به صدارت گردید. شاه که از این امر ناخشنود بود، پس از سفر به امریکا، موافقت آن دولت را جلب کرد و اجرای تغییرات را برعهده گرفت و پس از بازگشت به ایران دکتر امینی را برکنار کرد و اسدالله علم را به صدارت گماشت. در این دوره اصول ششگانه معروف به انقلاب سفید شاه و ملت تدوین گردید و در رفراندوم ششم بهمن ۱۳۴۱ تصویب شد و پس از آن اعتراضات مخالفان، نظیر قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به رهبری روحانیت بهویژه امام خمینی (ره)، و شورش عشایری فارس و کهگیلویه سرکوب گردید. در اوایل دورۀ منصور، لایحه مصونیت قضایی مستشاران امریکا (کاپیتولاسیون) به تصویب مجلسین رسید (۱۳۴۳) و همین امر بار دیگر موجب اعتراضات مخالفان و در رأس آنان امام خمینی(ره) شد که در نهایت موجب تبعید امام به ترکیه و از آنجا به نجف شد. از آن پس، مبارزات روحانیت و گروههای مذهبی با شدت بیشتری علیه وی ادامه یافت. پس از ترور منصور در بهمن ۱۳۴۳، شاه، امیرعباس هویدا، وزیر دارایی کابینه قبلی را به صدارت برگزید. شاه در فروردین ۱۳۴۴ مورد سوءِ قصد سرباز وظیفهای به نام رضا شمسآبادی قرار گرفت اما صدمهای ندید. مجلس مؤسسان سوم در مرداد ۱۳۴۶ تشکیل شد و ماده ۴ متمم قانون اساسی را بهصورتی که مورد نظر شاه بود، تغییر داد. در ۱۳۴۶ تاجگذاری کرد و در ۱۳۵۰ با هزینه هنگفتی جشنهای ۲۵۰۰ساله را برگزار نمود. در بهمن ۱۳۴۹ مبارزه مسلحانه علیه رژیم شاه آغاز شد که با واکنش شدید و خشن روبهرو گردید و پس از آن اختناق گستردهای بر کل کشور مسلط شد و ساواک بر همه امور کشور تسلط یافت. دولت ایران که در ۱۳۳۴ به عضویت پیمان بغداد (سنتو) درآمده بود، در این سالها به متحد طراز اول امریکا در منطقه تبدیل شد. ارتش ایران در سالهای ۱۳۵۲ـ۱۳۵۵ بهکمک سلطان قابوس پادشاه عُمان رفت و به جنگ با چریکهای کمونیست ظفار پرداخت و موجب پیروزی دولت عمان شد. دولت ایران در این سالها با حمایت نسبی از شورش ملامصطفی بارزانی رهبر کردهای عراقی، مانع از پیروزی ارتش عراق شد اما پس از توافقات الجزیره در ۱۳۵۴/۱۹۷۵، این حمایتها قطع شد و کردها شکست خوردند. شاه در اسفند ۱۳۵۳، احزاب ایران نوین و مردم را منحل کرد و تأسیس حزب رستاخیز را اعلام و صراحتاً اظهار داشت هرکه نخواهد در این حزب وارد شود باید از کشور خارج شود. پس از انتخاب جیمی کارتر به ریاست جمهوری امریکا حمایت آن دولت از بعضی اعمال رژیم شاه کاستی گرفت و شاه ناگزیر از تغییراتی شد و از شدت فشارها و خفقان سیاسی کاست و به این ترتیب دور جدید فعالیتهای سیاسی بعضی گروههای سیاسی قدیمی و کانونهای روشنفکری و دانشجویان معترض دانشگاهها بهویژه انجمنهای اسلامی دانشجویی آغاز شد. انتشار مقاله توهینآمیز روزنامه اطلاعات به تاریخ ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ که در آن اتهامات ناروایی به امام خمینی (ره) نسبت داده شده بود، مبارزه با رژیم شاه را کیفیتی متفاوت بخشید و باعث حضور گروههای وسیعتری از مردم متدین در مبارزه شد. این مبارزات که روحانیت در آن نقش عمدهای داشت در عرض چند ماه (تا شهریور ۱۳۵۷) گسترش فراوان یافت و به بسیاری از شهرهای کشور کشیده شد. اعلام حکومت نظامی در تعدادی از شهرهای بزرگ کشور مانع از ادامه مبارزات نشد و شاه پس از حوادث ۱۳ آبان ۱۳۵۷ در تلویزیون ظاهر شد و با عذرخواهی از مردم قول داد که گذشته را جبران کند. با این همه جنبش مردم همچنان ادامه یافت و شاه ناگزیر به بعضی رجال قدیمی روی آورد و پس از انتخاب شاپور بختیار به صدارت، خود بههمراه خانوادهاش در ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ از ایران خارج شد و به مصر رفت و پس از پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و سقوط رژیم سلطنتی به مراکش عزیمت کرد و بعد از آن مدتی در میان باهاما و مکزیک و نیویورک و پاناما سرگردان بود و سرانجام به قاهره بازگشت و در ۵ مرداد ۱۳۵۹ در همان شهر درگذشت. محمدرضاشاه مردی مغرور و متفرعن، جاهطلب و مداخلهجو بود. دخالتهای مستبدّانۀ او در همه امور کشور با تمام اصول قانون اساسی مشروطه مغایرت داشت. در دوران دوم سلطنت او یعنی بعد از کودتای امریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تقریباً کلیه رجال سابقهدار سیاسی ایران از دور خارج شدند و گروهی اغلب تکنوکرات جای آنان را گرفتند. در این دوران هرگونه اعتراض اجتماعی نظیر اعتصابات کارگری و دانشجویی و گروههای مبارز اسلامی بهشدت سرکوب شده و ساواک بر اقدامات خود علیه مخالفان افزود. در همین دوران بعضی برنامههای توسعه و عمران انجام شد که نتایجی نیز بههمراه داشت. شاه از دوستان رژیم صهیونیستی بود و دولت ایران، شاید نخستین دولت جهان اسلامی بهشمار میآمد که رژیم اسرائیل را بهصورت «دوفاکتو» شناخته بود. شاه از دوستان نزدیک انور سادات رئیسجمهور پیشین مصر بود و در ترغیب او به صلح جداگانه با اسرائیل نقش داشت. شاه از سه ازدواج خود پنج فرزند داشت که اولین آنها از فوزیه و چهار نفر دیگر از فرح دیبا بودند. او تألیفاتی نیز داشته است که عبارتاند از مأموریت برای وطنم (تهران، ۱۳۴۰)، زندگی رضاشاه در کتاب مردان خودساخته، انقلاب سفید (تهران، ۱۳۴۵)، بهسوی تمدن بزرگ (تهران، ۱۳۵۶)، پاسخ به تاریخ (نیویورک، ۱۹۸۰). مجموعه سخنرانیها و مصاحبهها و پیامهای او نیز در دَه مجلد منتشر شده است (تهران، ۱۳۵۶).