مجسمه سازی (هنر)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

مجسمه‌‌سازی (هنر)(sculpture)

تنديس پادشاه در حال بازي با ملکه، اثر ارنست مکس
تنديس پادشاه در حال بازي با ملکه، اثر ارنست مکس
تنديس پادشاه در حال بازي با ملکه، اثر ارنست مکس

شکل‌دادن هنرمندانۀ موادی همچون چوب، سنگ، گِل، فلز، و اخیراً پلاستیک و مواد مصنوعی دیگر. پیکرک‌های تراشیده‌ از سنگ، در زمرۀ نخستین اشیائی بوده‌اند که انسانِ پیش از تاریخ با دست‌های خود ساخته است. از همۀ تمدن‌های باستانی، پیکره‌هایی برجا مانده است. بسیاری از اقوام بومی، سنّت‌های پرمایه‌ای در پیکره‌سازی دارند. سنّت‌های مردمان افریقا (← افریقایی،_هنر)، امریکای جنوبی، و به‌ویژه جزایر کارائیب در تحوّل مجسمه‌سازی معاصر غرب مؤثر بوده‌اند. بیشتر مجسمه‌ها در طول تاریخ، کارکرد دینی داشته‌اند. مجسمه‌های چینی، ژاپنی، و هندی معمولاً بت‌های هندو یا بودایی‌اند. مجسمه‌های بومیان افریقا، سرخپوستان امریکا، و مردمان جزایر اقیانوسیه[۱]، مظاهر آیین‌های پرستش ارواح و جاندارپنداری[۲]اند. مجسمه‌سازی از قدیم دو روش اصلی داشته است: کنده‌کاری[۳] که عبارت است از تراشیدن مواد سختی همچون سنگ و چوب، برای پدیدآوردن مجسمه‌ای از آن‌ها؛ و شکل‌دهی[۴]، که ساختن یک شکل، از مواد نرمی همچون گِل یا موم است که بعد می‌تواند به‌منزلۀ قالب، در ساخت مجسمۀ مفرغی[۵] به‌کار رود. در قرن ۲۰ استفاده از روش‌های دیگر، ازجمله جوش‌کاری و جفت‌وجور‌کاری[۶] نیز در ساخت مجسمه رایج شد.

مجسمه‌سازی در روزگار باستان. مجسمه‌سازی در مصر و بین‌النهرین[۷] به‌صورت نقش برجسته[۸] در تزیینات کاخ‌ها و معابد نمود یافت. پیکره‌های ایستاده[۹]، برای مشاهده از روبه‌رو و پهلو ساخته می‌شدند. نخستین پیکره‌های بدون تکیه‌گاه (قابل مشاهده از همه طرف) را یونانیان ساختند. با پیدایش حالت‌های پویا (ایستایی تقابلی[۱۰]) و نمود احساسی، پیکره‌سازی یونان به‌اوج تکامل رسید (← فیدیاس[۱۱]؛ پراکسیتلس[۱۲]؛ پارتنون[۱۳])، از آن پس مجسمه‌سازیِ غرب، تا حد بسیاری تقلیدی از آرمان‌های یونانی بوده است. تک‌چهره‌سازی در اندازۀ طبیعی از ابداعات رومیان بود.

مجسمه‌سازی در قرون وسطا (مجسمه‌سازی در قرون وسطا[۱۴]). پیکره‌های سنگیِ طاقچه‌ای برای کلیساها (ازجمله کلیسای جامع شارتر[۱۵] در فرانسه) و کنده‌کاری‌های عاجی ظریف، گونه‌های شاخص مجسمه‌سازی این دوره‌اند. نیکلا پیسانو[۱۶]، سنّت بزرگی را در پیکره‌سازی ایتالیا پی افکند.

مجسمه‌سازی در دورۀ رنسانس. با احیای پیکره‌های بدون تکیه‌گاه[۱۷]، به‌ویژه داود[۱۸] (۱۵۰۱ـ۱۵۰۴) میکلانژ، و آثار مفرغی ممتازی، همچون پیکرۀ یادمانی سوار بر اسب[۱۹] گاتاملاتا[۲۰] (۱۴۴۷ـ۱۴۵۰م؛ میدان سانتو[۲۱]، پادوا[۲۲]) اثر دوناتلّو[۲۳]، برتری یونان به‌چالش گرفته شد. مجسمه‌سازی از پیکر انسان در آثار لورنتسو گیبرتی[۲۴]، لوکا دلّا روبیّا[۲۵]، و آندرِآ دِل ورّوکیّو[۲۶] منزلت و قدرتی تازه یافت. کار بنونوتو چلّینی[۲۷] و جووانّی بولونیا[۲۸] (۱۵۲۴ـ۱۶۰۸)، مظهر مانریسم[۲۹] در مجسمه‌سازی شد. پدرو برّوگته[۳۰]، شاگرد میکلانژ، رنسانس[۳۱] را به اسپانیا برد. در فرانسه ژان گوژون[۳۲] مانریسم را تکامل بخشید. لیکن سبک رنسانس متعالی[۳۳] میکلانژ بود که بعدها توجه لوئی چهاردهم را برانگیخت، و سردیس‌ها و گروه‌پیکره‌های بسیاری را، به‌ویژه به فرانسوا ژیراردون[۳۴]، سفارش داد.

مجسمه‌سازی باروک و روکوکو (مجسمه‌سازی باروک[۳۵] و روکوکو[۳۶]). در این دوره نقش‌برجسته بیش از مجسمه‌های بدون تکیه‌گاه اهمیت یافت. مهارت آشکار در هنر مجسمه‌سازانی همچون جووانّی برنینی[۳۷] نشان‌دهندۀ تسلّط کامل آنان بر مصالحی است که به‌کار می‌بردند. اتین فالکونه[۳۸] در فرانسه، و آلونسو کانو[۳۹] در اسپانیا، نمایندگان این شیوۀ هنری بودند.

مجسمه‌سازی نئوکلاسیک (مجسمه‌سازی نئوکلاسیک[۴۰]). مجسمه‌سازی در قرن ۱۸، بر نرمش و صیقل‌یافتگی شکل‌ها و سطوح تمرکز داشت، به‌ویژه در آثار آنتونیو کانووا[۴۱]. اوگوست رودَن[۴۲]، آخرین نمایندۀ بزرگ مجسمه‌سازی کلاسیک[۴۳] بود. آریستید مایول[۴۴] و آنتوان بوردل[۴۵] (۱۸۶۱ـ۱۹۲۹) بر کیفیت‌های فرمی تأکید ورزیدند، و دو شیوۀ رئالیسم[۴۶] و امپرسیونیسم[۴۷] را وانهادند.

قرن ۲۰. مجسمه‌سازانی همچون هنری مور[۴۸]، باربارا هپورت[۴۹]، و جیکوب اپستاین[۵۰]، با استفاده از مواد و مصالح و روش‌های سنّتی، حجم‌هایی متأثر از هنر «بدوی[۵۱]» و طبیعت آفریدند. آثار آمدئو مودیلیانی[۵۲] و هنری گودیه‌ـ ‌بژسکا[۵۳] نیز از همین تأثیر نشان دارند. پیش‌گامان مجسمه‌سازی انتزاعی[۵۴] عبارت‌اند از اَلکساندر آرخیپنکو[۵۵] و اوسیپ زادکین[۵۶]، دو هنرمند کوبیست[۵۷]، و کنستانتین برانکوزی[۵۸] و آلبرتو جاکومتّی[۵۹]، که با مواد طبیعی شکل‌های انتزاعی سه‌بعدی ساختند. ژاک لیپ‌شیتس[۶۰]، ژان آرپ[۶۱]، نائوم گابو[۶۲] و آنتوان پفسنر[۶۳] (پیش‌گامان ساختگری[۶۴] روس)، رِگ باتلر[۶۵]، و آنتونی کارو[۶۶] از پیروان مکتب غیربازنما[۶۷] بودند. از مجسمه‌سازان سنّتی‌تری که آثارشان قویاً واجد گویش مدرن[۶۸] است، مارینو مارینی[۶۹] در ایتالیا و فرانک دابسون[۷۰] (۱۸۸۸ـ۱۹۶۳) در انگلستان درخور ذکرند. دیگر مجسمه‌سازان، یکسر از گذشته بریده‌اند و دو روش سنّتیِ کنده‌کاری و شکل‌دهی را منسوخ دانسته‌اند. امروزه واژۀ مجسمه، به جنبان[۷۱]های اَلگزاندر کالدر[۷۲]، جفت‌وجورکاری‌هایی با مواد مختلف، مجسمه‌های محیطی[۷۳]، و آثار زمینی[۷۴] (از ابداعات کارل آندره[۷۵])، و چیدمان[۷۶]ها نیز اطلاق می‌شود. باغ مجسمه[۷۷] از تحوّلات جدید است؛ موزۀ فضای باز هاکوره[۷۸] در ژاپن، و پروژۀ مجسمه‌سازی برای جنگل گریزدِیل[۷۹] در لِیک دیستریکت[۸۰]، انگلستان، از آن جمله‌اند.



  1. Oceanic
  2. animism
  3. carving
  4. modelling
  5. bronze
  6. assemblage
  7. Mesopotamia
  8. relief
  9. standing sculptures
  10. contrapposto
  11. Phidias
  12. Praxiteles
  13. Parthenon
  14. medieval
  15. Chartres Cathedral
  16. Nicola Pisano
  17. free-standing
  18. David
  19. equestrian
  20. Gattamelata
  21. Piazza del Santo
  22. Padua
  23. Donatello
  24. Lorenzo Ghiberti
  25. Luca della Robbia
  26. Andrea del Verrocchio
  27. Benvenuto Cellini
  28. Giovanni Bologna
  29. Mannerism
  30. Pedro Berruguete
  31. Renaissance
  32. Jean Goujon
  33. High Renaissance
  34. François Girardon
  35. baroque
  36. rococo
  37. Giovanni Bernini
  38. Etienne Falconet
  39. Alonso Cano
  40. neoclassical
  41. Antonio Canova
  42. Auguste Rodin
  43. classic
  44. Aristide Maillol
  45. Antoine Bourdelle
  46. realism
  47. Impressionism
  48. Henry Moore
  49. Barbara Hepworth
  50. Jacob Epstein
  51. primitive
  52. Amedeo Modigliani
  53. Henri Gaudier-Brzeska
  54. abstract
  55. Alexander Archipenko
  56. Ossip Zadkine
  57. cubist
  58. Constantin Brancusi
  59. Alberto Giacometti
  60. Jacques Lipchitz
  61. Jean Arp
  62. Naum Gabo
  63. Antoine Pevsner
  64. constructivism
  65. Reg Butler
  66. Anthony Caro
  67. nonrepresentational
  68. modern idiom
  69. Marino Marini
  70. Frank Dobson
  71. mobile
  72. Alexander Calder
  73. environment sculpture
  74. earthworks
  75. Carl André
  76. installation
  77. sculpture garden
  78. Hakore
  79. Grizedale Forest
  80. Lake District