بیرجند، شهرستان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
[[File:12458000.jpg|thumb|ارگ کلاهفرنگي]] | [[File:12458000.jpg|thumb|ارگ کلاهفرنگي]] | ||
واقع در مرکز [[خراسان جنوبی، استان|استان خراسان جنوبی]]، مشتمل بر بخشهای مرکزی و شاخنات، با مرکزیت اداری [[بیرجند، شهر|شهر بیرجند]]. این شهرستان، که در عین مرکزیت و ازدحام جمعیتی، کوچکترین شهرستان استان خراسان جنوبی است، در شمال با شهرستان [[قاینات|قائنات]]، در شمال شرقی با [[زیرکوه، شهرستان|شهرستان زیرکوه]]، در شرق با [[درمیان، شهرستان|شهرستان درمیان]]، در جنوب شرقی با [[سربیشه، شهرستان|شهرستان سربیشه]]، در جنوب غربی و غرب با [[خوسف، شهرستان|شهرستان خوسف]]، و در شمال غربی با [[سرایان، شهرستان|شهرستان سرایان]] محدود شده است. شهرستان بیرجند حتی با داشتن کوههای نسبتاً بلند، از خشکترین نواحی ایران است و رودخانههای آن به خشکرودهای متعددی منحصر میشود. اقلیم این شهرستان به طور کلی معتدل مایل به گرم و خشک و جمعیت آن 261,364نفر است (1395ش). غلات، | واقع در مرکز [[خراسان جنوبی، استان|استان خراسان جنوبی]]، مشتمل بر بخشهای مرکزی و شاخنات، با مرکزیت اداری [[بیرجند، شهر|شهر بیرجند]]. این شهرستان، که در عین مرکزیت و ازدحام جمعیتی، کوچکترین شهرستان استان خراسان جنوبی است، در شمال با شهرستان [[قاینات|قائنات]]، در شمال شرقی با [[زیرکوه، شهرستان|شهرستان زیرکوه]]، در شرق با [[درمیان، شهرستان|شهرستان درمیان]]، در جنوب شرقی با [[سربیشه، شهرستان|شهرستان سربیشه]]، در جنوب غربی و غرب با [[خوسف، شهرستان|شهرستان خوسف]]، و در شمال غربی با [[سرایان، شهرستان|شهرستان سرایان]] محدود شده است. شهرستان بیرجند حتی با داشتن کوههای نسبتاً بلند، از خشکترین نواحی ایران است و رودخانههای آن به خشکرودهای متعددی منحصر میشود. اقلیم این شهرستان به طور کلی معتدل مایل به گرم و خشک و جمعیت آن 261,364نفر است (1395ش). اساس اقتصاد شهرستان بیرجند بر كشاورزی، دامداری و قالیبافی استوار است. غلات، چغندرقند، زعفران، انگور، و انواع میوه از محصولات کشاورزی و تولید قند و شکر از فعالیتهای صنعتی آن است. مردم این شهرستان به زبان فارسی (گویش بیرجندی) سخن میگویند و از لحاظ مذهبی شیعۀ دوازدهامامیاند. | ||
<br/> <!--12458000--> | دربارۀ وجه تسمیۀ بیرجند نظرات گوناگونی مطرح شده و غالباً این نام را مركب از دو بخش «بیر» و «جند» دانستهاند. جَند معرب واژۀ كند و یا تلفظی دیگر از آن و به معنی «شهر» است. اما دربارۀ معنی پارۀ نخست یعنی «بیر» اختلاف نظر وجود دارد و آن را به معنی «نصف»، «بلند»، «توفان» و یا صورتی از «بئر» عربی به معنی چاه دانستهاند. <br/> <!--12458000--> | ||
[[Category:جغرافیای ایران]] [[Category:خراسان جنوبی]] | [[Category:جغرافیای ایران]] [[Category:خراسان جنوبی]] |
نسخهٔ ۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۴۴
بیرجند، شهرستان | |
---|---|
کشور | پرونده:Flag of Iran.svg ایران |
استان | خراسان جنوبی |
بخش | مرکزی، درمیان، و خوسف |
موقعیت | جنوب شهرستانهای فردوس و قائنات، غرب مرز افغانستان و شهرستانهای سربیشه و نهبندان، شمال استان کرمان، و شرق شهرستان طبس در استان یزد، و شهرستان فردوس |
نوع اقلیم | در نواحیِ کوهستانی، معتدل - در دشتهای جنوبی و شرقی و نواحی مشرف به کویر لوت گرم و خشک |
تولیدات و صنایع مهم | غلات، چغندر قند، زعفران، انگور، انواع میوه، تولید قند و شکر |
شهر ها و آبادی های مهم | اسدیه، خوسف، حاجیآباد، گل، مرک، ماژان، علیآباد، و امیرآباد |
بیرْجَند، شهرستان (County) Birjand
واقع در مرکز استان خراسان جنوبی، مشتمل بر بخشهای مرکزی و شاخنات، با مرکزیت اداری شهر بیرجند. این شهرستان، که در عین مرکزیت و ازدحام جمعیتی، کوچکترین شهرستان استان خراسان جنوبی است، در شمال با شهرستان قائنات، در شمال شرقی با شهرستان زیرکوه، در شرق با شهرستان درمیان، در جنوب شرقی با شهرستان سربیشه، در جنوب غربی و غرب با شهرستان خوسف، و در شمال غربی با شهرستان سرایان محدود شده است. شهرستان بیرجند حتی با داشتن کوههای نسبتاً بلند، از خشکترین نواحی ایران است و رودخانههای آن به خشکرودهای متعددی منحصر میشود. اقلیم این شهرستان به طور کلی معتدل مایل به گرم و خشک و جمعیت آن 261,364نفر است (1395ش). اساس اقتصاد شهرستان بیرجند بر كشاورزی، دامداری و قالیبافی استوار است. غلات، چغندرقند، زعفران، انگور، و انواع میوه از محصولات کشاورزی و تولید قند و شکر از فعالیتهای صنعتی آن است. مردم این شهرستان به زبان فارسی (گویش بیرجندی) سخن میگویند و از لحاظ مذهبی شیعۀ دوازدهامامیاند.
دربارۀ وجه تسمیۀ بیرجند نظرات گوناگونی مطرح شده و غالباً این نام را مركب از دو بخش «بیر» و «جند» دانستهاند. جَند معرب واژۀ كند و یا تلفظی دیگر از آن و به معنی «شهر» است. اما دربارۀ معنی پارۀ نخست یعنی «بیر» اختلاف نظر وجود دارد و آن را به معنی «نصف»، «بلند»، «توفان» و یا صورتی از «بئر» عربی به معنی چاه دانستهاند.