اشترخانی، ندرمحمدخان ( ـ۱۰۶۰ق): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۹: خط ۲۹:
|پست تخصصی =
|پست تخصصی =
|باشگاه =
|باشگاه =
}}<p>امیر [[بخارا]] (حک: ۱۰۵۰ـ۱۰۵۵) و [[بلخ (ولایت)|بلخ]] (حک: ۱۰۵۶ـ۱۰۶۰ق) از سلسلۀ اشترخانیان، فرزند دین‌محمد خان. در پادشاهی‌ [[اشترخانی، امام قلی خان ( ـ ۱۰۵۱ ق)|امام‌قلی‌]] حکمران‌ بلخ‌ بود. در ۱۰۳۷ق به‌ [[کابل|کابل‌]] تاخت‌ و زیان‌های‌ بی‌شمار به‌ سپاه‌ [[شاه جهان گورکانی، ابوالمظفر (۱۰۰۰ ـ ۱۰۷۶ ق)|شاه‌ جهان‌ گورکانی‌]] وارد کرد. در ۱۰۵۰ق، امام‌قلی خان را، که نابینا شده بود، از سلطنت‌ خلع‌ کرد و خود به جای‌ او نشست‌ و امیران‌ و درباریان‌ را از بلخیان‌ برگزید و همین‌ امر سبب‌ دودستگی‌ بین‌ [[ازبک|ازبکان‌]] و بلخیان‌ شد. دیری‌ نگذشت‌ که‌ ازبکان‌ به‌ فرماندهی‌ باقی‌یوز بر ندرمحمدخان‌ شوریدند و تاشکند را تصرف‌ کردند. او نیز فرزندش‌ عبدالعزیز خان‌ را به‌ سرکوبی‌ آن‌ها فرستاد، اما عبدالعزیز خان‌ به‌ مخالفان پیوست و بر شهر بخارا دست یافت. ندرمحمدخان به بلخ گریخت و از شاه جهان استمداد جست. هندیان پس از ورود به ولایت بلخ، آن را به‌تصرف خود در آوردند و ندرمحمدخان با تعدادی از بستگانش به مرو گریخت و از شاه عباس دوم کمک خواست. شاه‌عباس او را به اصفهان دعوت کرد و با احترام زیاد از او استقبال نمود و پس از مدتی چند هزار نفر از جنگجویان قزلباش را در اختیار او گذاشت تا سلطنت خود را بازپس گیرد. او در ۱۰۵۶ یا ۱۰۵۷ق در بلخ مستقر شد و همچنان با مخالفت‌ها و جنگ‌های پسرش مواجه بود. او که از ادامه جنگ و ستیز ناتوان شده بود، در ۱۰۵۹ یا ۱۰۶۰ق، بلخ را رها کرد و دوباره به ایران بازگشت و ضمن عزیمت به اصفهان در بسطام درگذشت. شاه‌عباس دوم کالبدش را به مدینه فرستاد و همراهانش را به نزد عبدالعزیز خان بازگردانید. ندرمحمدخان طبع شعر داشت. محمودولی‌ بلخی‌ که ''بحرالاسرار فی‌ معرفة‌ الاخیار'' را در تاریخ‌ و روزگار او نوشته‌ از مقربان‌ دربار او بود.</p>
}}<p>امیر [[بخارا]] (حک: ۱۰۵۰ـ۱۰۵۵) و [[بلخ (ولایت)|بلخ]] (حک: ۱۰۵۶ـ۱۰۶۰ق) از سلسلۀ اشترخانیان، فرزند دین‌محمد خان. در پادشاهی‌ [[اشترخانی، امام قلی خان ( ـ ۱۰۵۱ ق)|امام‌قلی‌]] حکمران‌ بلخ‌ بود. در ۱۰۳۷ق به‌ [[کابل|کابل‌]] تاخت‌ و زیان‌های‌ بی‌شمار به‌ سپاه‌ [[شاه جهان گورکانی، ابوالمظفر (۱۰۰۰ ـ ۱۰۷۶ ق)|شاه‌ جهان‌ گورکانی‌]] وارد کرد. در ۱۰۵۰ق، امام‌قلی خان را، که نابینا شده بود، از سلطنت‌ خلع‌ کرد و خود به جای‌ او نشست‌ و امیران‌ و درباریان‌ را از بلخیان‌ برگزید و همین‌ امر سبب‌ دودستگی‌ بین‌ [[ازبک|ازبکان‌]] و بلخیان‌ شد. دیری‌ نگذشت‌ که‌ ازبکان‌ به‌ فرماندهی‌ باقی‌یوز بر ندرمحمدخان‌ شوریدند و [[تاشکند، ولایت|تاشکند]] را تصرف‌ کردند. او نیز فرزندش‌ [[اشترخانی، عبدالعزیز ( ـ۱۰۹۳/۱۰۹۱ق)|عبدالعزیز خان‌]] را به‌ سرکوبی‌ آن‌ها فرستاد، اما عبدالعزیز خان‌ به‌ مخالفان پیوست و بر شهر بخارا دست یافت. ندرمحمدخان به بلخ گریخت و از شاه جهان استمداد جست. هندیان پس از ورود به ولایت بلخ، آن را به تصرف خود در آوردند و ندرمحمدخان با تعدادی از بستگانش به [[مرو، ولایت|مرو]] گریخت و از [[عباس صفوی دوم|شاه عباس دوم]] کمک خواست. شاه‌عباس او را به [[اصفهان، شهر|اصفهان]] دعوت کرد و با احترام زیاد از او استقبال نمود و پس از مدتی چند هزار نفر از جنگجویان [[قزلباش]] را در اختیار او گذاشت تا سلطنت خود را بازپس گیرد. او در ۱۰۵۶ یا ۱۰۵۷ق در بلخ مستقر شد و همچنان با مخالفت‌ها و جنگ‌های پسرش مواجه بود. او که از ادامه جنگ و ستیز ناتوان شده بود، در ۱۰۵۹ یا ۱۰۶۰ق، بلخ را رها کرد و دوباره به ایران بازگشت و ضمن عزیمت به اصفهان در بسطام درگذشت. شاه‌عباس دوم کالبدش را به [[مدینه]] فرستاد و همراهانش را به نزد عبدالعزیز خان بازگردانید. ندرمحمدخان طبع شعر داشت. محمودولی‌ بلخی‌ که ''بحرالاسرار فی‌ معرفة‌ الاخیار'' را در تاریخ‌ و روزگار او نوشته‌ از مقربان‌ دربار او بود.</p>
<br><!--11352700-->
<br><!--11352700-->
[[رده:تاریخ جهان]]
[[رده:تاریخ جهان]]
[[رده:تمدن ها و حکومت های آسیای مرکزی]]
[[رده:تمدن ها و حکومت های آسیای مرکزی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۵

اَشتَرخانی، نَدَرْمحمّدخان ( ـ۱۰۶۰ق)

ندرمحمدخان اشترخانی
درگذشت ۱۰۶۰ق
ملیت ایرانی
شغل و تخصص اصلی فرمانروا
گروه مقاله تاریخ جهان
خویشاوندان سرشناس عبدالعزیز خان (پسر)

امیر بخارا (حک: ۱۰۵۰ـ۱۰۵۵) و بلخ (حک: ۱۰۵۶ـ۱۰۶۰ق) از سلسلۀ اشترخانیان، فرزند دین‌محمد خان. در پادشاهی‌ امام‌قلی‌ حکمران‌ بلخ‌ بود. در ۱۰۳۷ق به‌ کابل‌ تاخت‌ و زیان‌های‌ بی‌شمار به‌ سپاه‌ شاه‌ جهان‌ گورکانی‌ وارد کرد. در ۱۰۵۰ق، امام‌قلی خان را، که نابینا شده بود، از سلطنت‌ خلع‌ کرد و خود به جای‌ او نشست‌ و امیران‌ و درباریان‌ را از بلخیان‌ برگزید و همین‌ امر سبب‌ دودستگی‌ بین‌ ازبکان‌ و بلخیان‌ شد. دیری‌ نگذشت‌ که‌ ازبکان‌ به‌ فرماندهی‌ باقی‌یوز بر ندرمحمدخان‌ شوریدند و تاشکند را تصرف‌ کردند. او نیز فرزندش‌ عبدالعزیز خان‌ را به‌ سرکوبی‌ آن‌ها فرستاد، اما عبدالعزیز خان‌ به‌ مخالفان پیوست و بر شهر بخارا دست یافت. ندرمحمدخان به بلخ گریخت و از شاه جهان استمداد جست. هندیان پس از ورود به ولایت بلخ، آن را به تصرف خود در آوردند و ندرمحمدخان با تعدادی از بستگانش به مرو گریخت و از شاه عباس دوم کمک خواست. شاه‌عباس او را به اصفهان دعوت کرد و با احترام زیاد از او استقبال نمود و پس از مدتی چند هزار نفر از جنگجویان قزلباش را در اختیار او گذاشت تا سلطنت خود را بازپس گیرد. او در ۱۰۵۶ یا ۱۰۵۷ق در بلخ مستقر شد و همچنان با مخالفت‌ها و جنگ‌های پسرش مواجه بود. او که از ادامه جنگ و ستیز ناتوان شده بود، در ۱۰۵۹ یا ۱۰۶۰ق، بلخ را رها کرد و دوباره به ایران بازگشت و ضمن عزیمت به اصفهان در بسطام درگذشت. شاه‌عباس دوم کالبدش را به مدینه فرستاد و همراهانش را به نزد عبدالعزیز خان بازگردانید. ندرمحمدخان طبع شعر داشت. محمودولی‌ بلخی‌ که بحرالاسرار فی‌ معرفة‌ الاخیار را در تاریخ‌ و روزگار او نوشته‌ از مقربان‌ دربار او بود.