منظره پردازی
منظرهپردازی (landscape painting)
![](/images/thumb/a/a7/38439000-8.jpg/300px-38439000-8.jpg)
![](/images/thumb/e/eb/38439000-9.jpg/300px-38439000-9.jpg)
بازنمود چشماندازی در طبیعت، همچون مناظری از نواحی روستایی یا افق شهرها. منظرهپردازی از اوایل تاریخ میلادی در چین آغاز شد، ولی در هنر غربی تا قرون وسطا ظهور نکرد، و بهصورت پسزمینۀ تصاویر نسخ خطیِ مُذهّب بهکار میرفت. نخستین نقاشیِ منحصر به منظره را به آمبروجو لورنتستّی[۱]، نقاش ایتالیایی، نسبت میدهند (ح ۱۳۳۵م). تا قرن ۱۷م که «منظرهپردازی کلاسیک» شکل گرفت، سفارشها به تکچهره و صحنههای دینی و اساطیری محدود میشد. آثار روبنس[۲] و مکتب هلند[۳]ی در پیشرفت ژانر یا این گونۀ نقاشی مؤثر بودند. تصویرکردن منظره برای نشاندادن املاک شخصی رواج یافت، ازجمله در پردهای از گِینزبارو[۴] با نام آقا و خانم اَندروز[۵] (ح ۱۷۴۸). گرچه امپرسیونیسم[۶] آخرین مرحلۀ مهم منظرهپردازی عینی بود، پایان تحول آن بهشمار نمیرود. سزان[۷] از منظره برای مطالعۀ زیرساختهای مشترک اشکال طبیعی سود برد، و ونسان ونگوگ[۸] آن را محملی برای بیان عواطف شخصی خود ساخت. نخستین بازنماییها از نقاشیِ منظره در آغاز چندان خواستار نداشت، زیرا کاربردی برای آن تصور نمیشد. نقاشی، امری تجملّی بهشمار میرفت، و فقط به مناسبتهایی مانند تجلیل از اشخاص مهم، یا تزیین کلیساها، برای عملی عبادی و نیز برای آموزش دینی به افراد بیسواد، یا بعدها بهقصد نشاندادن ثروت و شوکت اشخاص سفارش داده میشد. با این همه منظرههای طبیعی از روزگار رومیان، در پس پردۀ تئاتر بهکار میرفت؛ احتمالاً لورنتستّی از یک دیوارنگار[۹] منظرهپردازیشدۀ رومی تأثیر گرفت، که امروز برجا نمانده است. تابلوی او با نام منظره[۱۰] (ح ۱۳۳۵م) و دیوارنگارههایی بزرگ از تصویر تبعات کشورداری خوب و بد در شهر و روستا[۱۱] (۱۳۳۷ـ۱۳۳۹م؛ شهرداری سیِنا[۱۲])، نخستین نمونههای منظرهپردازی غربی بهشمار میروند. کتاب ایام پربرکت دوک دو بری[۱۳]، (اوایل قرن ۱۵م)، بهسبب تقویم مصورّش با پسزمینهای از منظره، تغییر فصلها، و کار و تفریح مردم، حائز اهمیت است. در قرن ۱۵م منظره به دو صورت، به منزلۀ پسزمینه ازجمله در آثار یان وان آیک[۱۴] و در موارد بسیاری از لوازم صحنه در تئاتر بود. یوآخیم پاتینیر[۱۵] (ح ۱۴۸۵ـ۱۵۲۴م)، نقاش فلاندری[۱۶]، در پردههای دینیاش، منظره را عنصری غالب در تصویر ساخت. هیرونیموس بوس[۱۷] منظرههای خیالی کشید، همچون نقاشی سهلتۀ باغ لذات دنیوی[۱۸] (ح ۱۵۰۵ـ۱۵۱۰م؛ پرادو[۱۹]، مادرید)؛ و در قرن ۱۶م پیتر بروگل مهتر[۲۰] از منظره برفی تأثیرگذاری در پردۀ سرشماری بیتالحم[۲۱] (بروکسل) استفاده کرد.
رشد نقاشی منظره. مسافرت هنرمندان به ایتالیا و دیدن محیط تازه، خلق تابلوهایی از منظره را در پی داشت. برای مثال آلبرشت دورِر[۲۲] سفرنامۀ زیبایی از نقاشیهای آبرنگ از خود برجا گذاشت. در رم هنرمندانی از شمال اروپا، ازجمله پل بریل[۲۳] و آدام اِلسهایمر[۲۴]، و هنرمندان ایتالیایی، همچون آنیباله کاراتچی[۲۵] و دومنیکینو[۲۶]، «منظرۀ کلاسیک» پدید آوردند (منظرهای خیالی با مضمون کلاسیک یا تاریخی). منظرۀ کلاسیک در آثار هنرمند فرانسوی، کلود لورن[۲۷]، به اوج زیبایی رسید؛ اگرچه آثار لورن درونمایههای تاریخی یا کلاسیک دارند، غالباً چشماندازهای وسیعی را با فضایی گشاده و غرق در نور بهنمایش میگذارند. نقاشی از منظرههای آشنا و خانگی در قرن ۱۷م رواج یافت، ازجمله در آثار روبنس، و بهویژه در تابلوهای نقاشان مکتب هلندی ـ وان خوئییِن[۲۸]، رامبرانت[۲۹]، رویسدال[۳۰]، هوبِما[۳۱]، کونینک[۳۲]، کوئیپ[۳۳]، و دیگران. نقاشان انگلیسی با تأثیر از هلندیها، در قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹م، منظرهپردازی را تکامل بخشیدند. ویلسون[۳۴]، کروم[۳۵] و مکتب نورویچ[۳۶]، گِینزبارو، کانستبل[۳۷]، و ترنر[۳۸] منظرههای رنگروغنی باشکوهی خلق کردند، و پل سَندبی[۳۹]، جِی آر کازِنز[۴۰]، کاتمن[۴۱]، ترنر، گرتین[۴۲]، بانینگتون[۴۳] و بسیاری از نقاشان دیگر، منظرههایی با آبرنگ پدید آوردند. پس از کانستبل و ترنر، تحول بزرگ دیگری در فرانسه رخ داد. کورو[۴۴] و مکتب باربیزون[۴۵]، در میانۀ قرن ۱۹م جای خود را به کوربه[۴۶] و سپس امپرسیونیستها؛ مونه[۴۷]، سیسلی[۴۸]، سزان، و پیسارو[۴۹] دادند. شیوۀ جدید منظرهپردازی امپرسیونیستها، با اختراع ساده ولی بسیار مهم ظهور رنگوروغن لولهای، همزمان شد. پیش از آن نقاشان ناچار بودند رنگوروغن را خود بسازند، انجامدادنِ این کارِ دشوار و وقتگیر فقط در کارگاه میسّر بود. لیکن از آن پس برای نخستینبار نقاش توانست از کارگاه خارج شود و نقاشی رنگروغنی را مستقیماً از رویِ منظره بکشد. در نتیجه نور در نقاشیها، واقعگرایانهتر شد؛ نقاش با سرعت بیشتری کار میکرد و میتوانست لحظهها را ثبت کند و یک امپرسیون[۵۰] یا دریافت آنی پدید آوَرَد. به این ترتیب نقاش دیگر بر کپیکردن جزئیات صحنه اصرار نمیورزید. ونسان ونگوگ این ویژگی را به نهایت رساند، و با منظرههایش درپیِ بیان احساسات شخصی خود برآمد. منظرهپردازان انگلیسی ازجمله فیلیپ ویلسون استیر[۵۱] و عدهای از اعضای گروه کَمدِن تاون[۵۲]، در اواخر قرن ۱۹م و اوایل قرن ۲۰م، از امپرسیونیسم و پُستامپرسیونیسم[۵۳] تأثیر گرفتند. در سالهای بین دو جنگ جهانی، پل نَش[۵۴] و گراهام سادرلند[۵۵] در منظرهپردازیهای خود، سنّتهای رمانتیک[۵۶] را با سوررئالیسم[۵۷] جدید درآمیختند؛ ویکتور پَسمور[۵۸] و جان پایپر[۵۹] منظره را بهشیوهای مدرن تصویر کردند. در دهۀ ۱۹۵۰م به موازات مکتب ظرفشویی[۶۰] در ادبیات و تئاتر، واقعگرایی جسورانهای در منظرهپردازی پا گرفت. از سوی دیگر رویکردی شاعرانهتر در هنر نقاشانی همچون راجر دُ گرِی[۶۱] مسلط گردید. بازنمود دنیای خارج در آثار هنرمندان، همچنان بهروشهای مهیجی دگرگون میشود. در امریکا جلوۀ شاخص منظرهپردازی در آثار هومر مارتین[۶۲] تجلّی یافته است.
- ↑ Ambrogio Lorenzetti
- ↑ Rubens
- ↑ Dutch School
- ↑ Gainsborough
- ↑ Mr and Mrs Andrews
- ↑ Impressionism
- ↑ Cézanne
- ↑ Vincent van Gogh
- ↑ fresco
- ↑ Landscape
- ↑ The Effects of Good and Bad Government on Town and Countryside
- ↑ Town Hall, Siena
- ↑ Les Très Riches Heures du duc de Berry
- ↑ Jan van Eyck
- ↑ Joachim Patenier
- ↑ Flemish
- ↑ Hieronymus Bosch
- ↑ The Garden of Earthly Delights
- ↑ Prado
- ↑ Pieter Brueghel the Elder
- ↑ Census of Bethlehem
- ↑ Albrecht Dürer
- ↑ Paul Bril
- ↑ Adam Elsheimer
- ↑ Annibale Carracci
- ↑ Domenichino
- ↑ Claude Lorrain
- ↑ van Goyen
- ↑ Rembrandt
- ↑ Ruisdael
- ↑ Hobbema
- ↑ Koninck
- ↑ Cuyp
- ↑ Wilson
- ↑ Crome
- ↑ Norwich School
- ↑ Constable
- ↑ Turner
- ↑ Paul Sandby
- ↑ J R Cozens
- ↑ Cotman
- ↑ Girtin
- ↑ Bonington
- ↑ Corot
- ↑ Barbizon School
- ↑ Courbet
- ↑ Monet
- ↑ Sisley
- ↑ Pissarro
- ↑ impression
- ↑ Philip Wilson Steer
- ↑ Camden Town Group
- ↑ post-Impressionism
- ↑ Paul Nash
- ↑ Graham Sutherland
- ↑ Romantic
- ↑ surrealism
- ↑ Victor Pasmore
- ↑ John Piper
- ↑ kitchen sink school
- ↑ Roger de Grey
- ↑ Homer Martin