ایرانی، هنر
ایرانی، هنر
هنر در سرزمین ایران از همان آغاز پیدایش در ۶هزار سال پیش همواره عنصر اساسی در زندگی ایرانیان بوده و در تمامی اعصار نقشی حیاتی داشته و پیوسته خصلت بارز خود را حفظ کرده است. نبوغ خاص سرزمین ایران بهترین جلوۀ خود را در هنرهای به اصطلاح «تزئینی» نشان داده است. هنرهایی که اثرشان در زیبایی نقش و گویایی طرح است. این شم نقش آفرینی و زینتگری بر تمامی آفرینش هنری ایرانیان پرتو افکنده است، گویی تفکر ایرانی تفکری تزئینی بوده است، چرا که همان اصول دقت و طرح و وزن در شعر و موسیقی آنان نیز جلوهگر است. در هنر ایرانی این عشق به زینتگری همواره با مهارت فنی بیخدشه و ابداع و نوآوری همراه بوده است و همواره زمینهای بوده برای بازیگریهای ذوق و خیال. نخستین جلوۀ هنر ایرانی را در شوش و در عصر عیلامیان میبینیم. نقشهای زیبا بر روی جامها و ظروف سفالین جلوهگری میکند که نشان ذوق والای هنری آن دوران است. معبد دینی ایرانیان قدیم در چغازنبیل خوزستان نمایشگر شکوه و جلال معماری است. مجسمهها و تندیسها همه شکیل و چشمنوازند. عیلامیان از مردمان بومی ایران بودند. حدود ۳هزار سال پیش اقوام آریایی (که نام ایران از آن مشتق شده) به سرزمین ایران آمدند و دو سلسله ماد و هخامنشی را بنیاد نهادند. هنر هخامنشی اوج شکوفایی هنر شرق باستان و تخت جمشید ـ پایتخت هخامنشیان ـ مظهر پرشکوه آن است. معماری هخامنشی فخیم و پر جلال است، تالارهای ستوندار بلند و افراشته، نقوش برجسته با اندامسازی کمنظیر، اعتدال و هماهنگی میان معماری بنا و طرح و تزیین آن، نشانگر ذوق هنری و مهارت فنی است. به دنبال حمله اسکندر مقدونی و تهاجم یونانی مأبی، دورۀ پارتیان فرا میرسد. در این دوره پیکرتراشی و بهرهوری از نقشمایههای متنوّع راهی نو میجوید. برخلاف دورۀ هخامنشی که چهرهها بهصورت نیمرخ تصویر میشد، اینک با برجستهکاری تمامرخ مواجهیم. بنای ایوان و طاق ابداع تازهای بود که تأثیر قطعی بر معماری آینده گذاشت. اشکانیان قومی اسبسوار و صحرانورد بودند و ظاهراً ابداع طاق را از نقش خیمه گرفته بودند. هنر ایرانی در دورۀ ساسانی سرانجام ویژگی و خصلت بارز خود را مییابد. طاق کسری در تیسفون ـ پایتخت ساسانیان ـ یکی از بزرگترین طاقهایی است که تاکنون بدون داربست ساخته شده است. نقش برجسته در طاقبستان کرمانشاه که در نهایت واقعنگاری تصویر شده، اوج هنر تزئینی ایران پیش از اسلام است. کندوکاریهای روی فلز بهویژه نقره، و بشقابها و سینیهای قلمزنی نمایشگر هنر ممتازی است که نقشآفرینی و زینتگری در آن جلوهگر است. تنوّعجویی پویای ایرانی در این دوره منجر به پیدایش موازین هنری تازهای گروید و به عصر پرشکوه هنر ایرانی در دورۀ اسلامی پیوست. با آمدن اسلام دورهای تازه در هنر ایرانی آغاز میشود. بنای مسجد همواره کانون اصلی کار معماران هنرمند ایرانی بوده است. چهار عنصر بنیادی مسجد: گنبد، ایوان، صحن و شبستان نفوذ و تأثیر معماری ساسانی را نشان میدهد که نتیجهاش طرح چهار ایوانی رسمی و پایداری است که با کارآیی همهجانبهاش در قدیمیترین مسجد ایرانی، یعنی تاریخانه یا تاریکخانه دامغان و مسجد جامع نائین دیده میشود. در دورۀ سلجوقی معماری مسجد به اوج شکوفایی خود میرسد که نمونه بارز آن مسجد جامع اصفهان است. ساختن آرامگاه (ازجمله آرامگاه شاه اسماعیل سامانی در بخارا) جلوه دیگری از معماری این عصر است. در کنار آن معماری بومی خانه ایرانی را نیز مشاهده میکند که سه ویژگی ممتاز دارد: استحکام، آسایش و انبساط خاطر. یخچالها، آب انبارها، بادگیرها و کبوترخانهها نمونههای دیگر از این معماری است. یکی از زیباترین و دلنوازترین جلوههای هنر ایرانی را در قالیبافی باز مییابیم. قالیبافی هنری کاربردی و عملی است، در کمتر هنری این همه نقشآفرینی و رنگآمیزی دلفریب دیده میشود. قالی پازیریک در عصر هخامنشی، قالی بهارستان افسانهای یافتهاند. قدیمیترین قالی ایرانی موجود مربوط به قرن ۹ق است، با طرحهای هندسی و نقشهای گیاهی. همین طرح و نقش و رنگ را در هنر نقاشی هم میبینیم. نقاشی ایرانی را عموماً فقط در تصویرگری نسخههای خطی (= مینیاتور) که بهتر و بیشتر از همه بهجا مانده است منحصر میدانند، در حالیکه این هنر فقط در مینیاتور خلاصه نمیشود. نقاشیهای دیواری، تصاویر منقوش بر ظروف سفالی و فلزی را هم نباید از نظر دور داشت. هنر نقاشی در دوره ایلخانان و تیموریان شکوفا میشود. تعادل در مقیاس و ترکیببندی و رنگآمیزی با صراحت خطوط و صفای رنگ و سیالیت شکل، جهانی تازه و خیالانگیز میآفریند. مجموعۀ مجالس و تصویرهای «شاهنامه طهماسبی» که اخیراً بخشی از آن به ایران بازگردانده شد، یکی از بهترین نمونههای هنر مینیاتور ایرانی است. نقاشی زیرلاکی از دوره صفویه آغاز میشود. اینگونه نقاشی با آبرنگ بر روی چوب یا خمیر کاغذ با لایهلایههایی از لاک الکل که به آن صیقل و جلا و ثبات میبخشد در ساختن اشیاء تزئینی مثل قلمدان، گنجه، قاب آینه و جواهرات بهکار میرفته است. کتابآرایی و نسخهپردازی نیز همواره در هنر ایرانی اهمیت داشته است و مجموعهای از هنرهای گوناگونی نقاشی و تذهیب و خوشنویسی و صحافی در آن گرد هم میآمده است. جلدهای روغنی و ضربی از چرم و پوست با شمسه و ترنج، سرشار از نقش گلهای رنگارنگ و طرحهای موزون هندسی بوده است. خوشنویسی در این میان همواره جایگاهی والا داشته است و با کتابت قرآن آغاز شده است. خطوط تزئینی و گلدار (مُزَهّر) کوفی نقشآفرین کتیبههای ساختمانی بوده است. برخورداری از زیبایی خط ویژگی اصلی هنرمندان مسلمان ایرانی است. خط نستعلیق با آن انحنای لطیف خطوط و زیبایی نقش، نمایشگر اوج اعتلای ذوق ایرانی است.