پرش به محتوا

بانو (فیلم): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
بانو (فیلم)  Banoo (movie)
بانو (فیلم)  Banoo (movie)


فیلم بلند سینمایی ساخته‌ی [[مهرجویی، داریوش|داریوش مهرجویی]]. مهرجویی به عنوان کارگردان و نویسنده این فیلم را در سال 1370 تولید کرده است. یکی از فیلم‌های چهارگانه‌ی کارگردان (''بانو''، ''[[سارا (سینما)|سارا]]، [[پری (فیلم)|پری]] و [[لیلا (فیلم)|لیلا]])'' است که به جست‌وجو در لایه‌های پنهان روح آدمی می‌پردازد و وابستگی‌های درونی انسان را آشکار می‌سازد. ''بانو'' در [[دهمین دوره جشنواره فیلم فجر|جشنواره‌ی دهم فیلم فجر]] به نمایش درآمد و تحسین بسیاری از منتقدان را برانگیخت، ولی به خاطر برخی سوء برداشت‌ها امکان نمایشش فراهم نیامد تا این که در سال 1377 (یعنی هفت سال پس از تولید) رفع توقیف شد و به اکران عمومی رسید. مهرجویی درباره‌ی غایت معنایی این فیلم گفته است که: «فیلم درواقع بر مبنای سلوک یا فرایند فردانیت شکل گرفته که شکل مدرن سلوک و مقامات عرفانی شرق است؛ گذر از مراحل برزخی که در آن برای رسیدن به فردانیت یا تفرد ناب وجودی باید رنج بسیار برد و پوست انداخت و این پوست انداختن کار ساده‌ای نیست و همه کس هم از عهده‌اش برنمی‌آید.» در دوره‌ی دوم جشن خانه‌ی سینما (1377) [[اسکندری، عبدالله (تهران ۱۳۲۴ش)|عبدالله اسکندری]] برای چهره‌پردازی بانو و [[خیراندیش، گوهر (شیراز ۱۳۳۳ش)|گوهر خیراندیش]] (بازیگر نقش دوم زن) برای بازی‌اش تندیس جشنواره را دریافت کرده‌اند.
فیلم بلند سینمایی ساخته‌ی [[مهرجویی، داریوش|داریوش مهرجویی]]. مهرجویی به عنوان کارگردان و نویسنده این فیلم را در سال 1370 تولید کرده است. یکی از فیلم‌های چهارگانه‌ی کارگردان (''بانو''، ''[[سارا (سینما)|سارا]]، [[پری (فیلم)|پری]] و [[لیلا (فیلم)|لیلا]])'' است که به جست‌وجو در لایه‌های پنهان روح آدمی می‌پردازد و وابستگی‌های درونی انسان را آشکار می‌سازد. ''بانو'' در [[دهمین دوره جشنواره فیلم فجر|جشنواره‌ی دهم فیلم فجر]] به نمایش درآمد و تحسین بسیاری از منتقدان را برانگیخت، ولی به خاطر برخی سوء برداشت‌ها امکان نمایشش فراهم نیامد تا این که در سال 1377ش (یعنی هفت سال پس از تولید) رفع توقیف شد و به اکران عمومی رسید. مهرجویی درباره‌ی غایت معنایی این فیلم گفته است که: «فیلم درواقع بر مبنای سلوک یا فرایند فردانیت شکل گرفته که شکل مدرن سلوک و مقامات عرفانی شرق است؛ گذر از مراحل برزخی که در آن برای رسیدن به فردانیت یا تفرد ناب وجودی باید رنج بسیار برد و پوست انداخت و این پوست انداختن کار ساده‌ای نیست و همه کس هم از عهده‌اش برنمی‌آید.» در دوره‌ی دوم جشن خانه‌ی سینما (1377ش) [[اسکندری، عبدالله|عبدالله اسکندری]] برای چهره‌پردازی بانو و [[خیراندیش، گوهر|گوهر خیراندیش]] (بازیگر نقش دوم زن) برای بازی‌اش تندیس جشنواره را دریافت کرده‌اند.




خط ۸: خط ۸:
'''خلاصه‌ی داستان'''
'''خلاصه‌ی داستان'''


داستان فیلم بانو از آن‌جا شروع می‌شود که محمود ([[شکیبایی، خسرو (تهران ۱۳۲۳ـ ۱۳۸۷ش)|خسرو شکیبایی]])، شوهر مریم بانو ([[فرهی، بیتا (تهران ۱۳۳۷ش)|بیتا فرهی]])، برای پیوستن به یک زن جوان مطلقه همسرش را ترک می‌کند و به امارات متحده عربی می‌رود. بانو که زنی عرفان‌دوست و اهل مطالعه است از روی دلسوزی و برای یافتن همدم، کرمعلی باغبان همسایه ([[کاویانی، فردوس|فردوس کاویانی]]) و هاجر همسر مریض احوال باردارش (گوهر خیراندیش) را که اتاق محل سکونتشان را از دست داده‌اند، به خانه‌ی خود دعوت می‌کند و هاجر را برای مداوا پیش دکتر حسام، دوست قدیمی‌اش ([[کلاری، محمود (تهران ۱۳۳۰ش)|محمود کلاری]]) می‌برد. به تدریج همسر برادر هاجر، شیرین ([[تیرانداز، سیما (تهران ۱۳۴۹ش)|سیما تیرانداز]])، که با 2 فرزندش از اراک به تهران آمده و پدر هاجر، قربان‌سالار ([[انتظامی، عزت الله|عزت‌الله انتظامی]])، نیز به آنها ملحق می‌شوند و چنان اختیار خانه را در دست می‌گیرند که مستخدمه‌ی خانه آن‌جا را ترک می‌کند. قربان‌سالار از اعتماد بانو سوء‌استفاده می‌کند و یک تخته فرش و چند گلدان عتیقه را به کمک شریکش ([[اویسی، فتحعلی|فتحعلی اویسی]]) می‌رباید و در ازای بدهی‌اش به او می‌دهد. بانو که شاهد سرقت است، به شدت عصبی می‌شود و وقتی با انکار قربان‌سالار و هاجر روبه‌رو می‌شود، به اتاقش پناه می‌برد و در را به روی خود می‌بندد. در حالی که بانو چند روز خود را در اتاق زندانی کرده و لب به غذا نمی‌زند و از سوی دیگر خالی کردن خانه به دست قربان‌سالار و شریکش ادامه دارد، محمود از مسافرت برمی‌گردد و خانه را کاملا به هم ریخته می‌یابد. او برای بانو که بیمار و ضعیف شده، تعریف می‌کند که چه طور زن مورد علاقه‌اش در یک فرصت مناسب او را ترک کرد. و احتمالا طبق نقشه قبلی به‌ سراغ مرد دیگری رفته است. محمود به سراغ دکتر حسام می‌رود و به کمک او قربان‌سالار را که از کمردرد می‌نالد، به بیمارستان منتقل می‌کند. هاجر نیز برای زایمان به بیمارستان می‌رود و بقیه‌ی میهمانان به تدریج خانه را ترک می‌کنند تا نوسازی آغاز شود؛ اما حالا این بانوست که خانه را ترک می‌گوید و به دیاری دیگر عزیمت می‌کند.
داستان فیلم بانو از آن‌جا شروع می‌شود که محمود ([[شکیبایی، خسرو (تهران ۱۳۲۳ـ ۱۳۸۷ش)|خسرو شکیبایی]])، شوهر مریم بانو ([[فرهی، بیتا|بیتا فرهی]])، برای پیوستن به یک زن جوان مطلقه همسرش را ترک می‌کند و به امارات متحده عربی می‌رود. بانو که زنی عرفان‌دوست و اهل مطالعه است از روی دلسوزی و برای یافتن همدم، کرمعلی باغبان همسایه ([[کاویانی، فردوس|فردوس کاویانی]]) و هاجر همسر مریض احوال باردارش (گوهر خیراندیش) را که اتاق محل سکونتشان را از دست داده‌اند، به خانه‌ی خود دعوت می‌کند و هاجر را برای مداوا پیش دکتر حسام، دوست قدیمی‌اش ([[کلاری، محمود|محمود کلاری]]) می‌برد. به تدریج همسر برادر هاجر، شیرین ([[تیرانداز، سیما|سیما تیرانداز]])، که با 2 فرزندش از اراک به تهران آمده و پدر هاجر، قربان‌سالار ([[انتظامی، عزت الله|عزت‌الله انتظامی]])، نیز به آنها ملحق می‌شوند و چنان اختیار خانه را در دست می‌گیرند که مستخدمه‌ی خانه آن‌جا را ترک می‌کند. قربان‌سالار از اعتماد بانو سوء‌استفاده می‌کند و یک تخته فرش و چند گلدان عتیقه را به کمک شریکش ([[اویسی، فتحعلی|فتحعلی اویسی]]) می‌رباید و در ازای بدهی‌اش به او می‌دهد. بانو که شاهد سرقت است، به شدت عصبی می‌شود و وقتی با انکار قربان‌سالار و هاجر روبه‌رو می‌شود، به اتاقش پناه می‌برد و در را به روی خود می‌بندد. در حالی که بانو چند روز خود را در اتاق زندانی کرده و لب به غذا نمی‌زند و از سوی دیگر خالی کردن خانه به دست قربان‌سالار و شریکش ادامه دارد، محمود از مسافرت برمی‌گردد و خانه را کاملا به هم ریخته می‌یابد. او برای بانو که بیمار و ضعیف شده، تعریف می‌کند که چه طور زن مورد علاقه‌اش در یک فرصت مناسب او را ترک کرد. و احتمالا طبق نقشه قبلی به‌ سراغ مرد دیگری رفته است. محمود به سراغ دکتر حسام می‌رود و به کمک او قربان‌سالار را که از کمردرد می‌نالد، به بیمارستان منتقل می‌کند. هاجر نیز برای زایمان به بیمارستان می‌رود و بقیه‌ی میهمانان به تدریج خانه را ترک می‌کنند تا نوسازی آغاز شود؛ اما حالا این بانوست که خانه را ترک می‌گوید و به دیاری دیگر عزیمت می‌کند.




۴۵٬۸۴۳

ویرایش