طراحی لباس در تیاتر ایران
در سالهای طولانی، در تئاتر ایران طراحی لباس به ندرت جدی تلقی میشد، و بهجز در نمایشهای تاریخی به لباس بازیگران توجه چندانی مبذول نمیشد. در نمایشهای تاریخی نیز کمتر پیش میآمد که طراحی لباس متناسب با مستندات دورههای تاریخی در ایران و جهان باشد.
در تعزیه، بهعنوان قدیمیترین نمایش سنتی ایرانی، طراحی دکور و چهرهآرایی وجود نداشت؛ اما لباس شبیهخوانها نمایانگر سیرت آنها بود. لباس در تعزیه متناسب با باور و اعتقادات مردم انتخاب میشد، و نقشی نمادین داشت. شبیهخوان انبیا (یا موافقخوان) لباس سبز میپوشید، و شبیهخوان اشقیا (مخالفخوان) لباس قرمز به تن میکرد. در سایر نمایشهای تاریخی نیز لباسها شامل ردایی بلند و دستاری به شکل عمامه بر سر بود که از وسط سر به دو سوی گوش شیب داشت، و برای سلاطین و درباریان بر روی آن رشتههای مروارید یا سنگهای تزیینی و بدلی نصب میشد. بر گردنِ زنان و مردان درباری نیز رشتههای کوتاه و بلند مروارید یا گردنبندی با یک نگین درشت و انگشترهای متعدد در انگشتان دیده میشد. از این لباسها تا سالهای طولانی بهعنوان تنها الگوی موجود برای نمایشهای تاریخی استفاده میشد، که مابهازای تاریخی و واقعی نداشتند.
برای تیپهای روستایی نیز کلاه نمدی کاسهایشکل (به رنگ شیری روشن)، پیراهن سفید خطدار (معمولاً بدون یقه) با جلیقۀ تیرهرنگ و شلوار دبیت مشکی با پاچۀ گشاد طراحی میشد که با گیوهای به عنوان پاپوش تکمیل میگردید. در تماشاخانههای لالهزار، حسین محسنی مبدع این نوع لباسهای تاریخی و روستایی بود.
با فعالیت عبدالحسین نوشین و گروهش در «تئاتر فرهنگ» و «سعدی» و رواج تئاتر نوین در ایران، طراحی لباس نیز به شکل جدیتری مطرح شد. بعدها با آغاز به کار «هنرکدۀ آناهیتا» به سرپرستی مصطفی اسکویی و اجرای گستردۀ نمایشهای ترجمه شده، طراحی لباس اهمیت بیشتری یافت، و با تشکیل گروههای جدید نمایشی، به ویژه «تروپ جعفری»، «گروه هنر ملی»، «گروه مروارید»، «گروه پاسارگاد» و «کارگاه نمایش» و مکانهای نمایشی از جمله «تالار بیست و پنج شهریور» (سنگلج فعلی)، «تالار رودکی» (وحدت فعلی)، «تالار مولوی» و «تئاتر شهر» و همچنین رواج گستردۀ تئاترهای تلویزیونی، طراحی لباس به اوج کمنظیری رسید. در سالهای پس از انقلاب نیز طراحی لباس به شکوفایی بیشتری رسید، و با حضور طراحانی همچون ملکجهان خزاعی، خسرو خورشیدی، ایرج رامینفر، مجید میرفخرایی، کیهان مرتضوی و همدورههایشان، طراحی لباس به جزءِ جداییناپذیری از طراحی صحنه و به طور کلی ساختار نمایشی تئاتر تبدیل شد.