آق قویونلوها: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳: | خط ۳: | ||
(یا: بایندریان؛ در لغت به معنای دارندگان گوسفندان سفید) سلسلهای برآمده از اتحادیهای از قبایل ترکمان به رهبری ایل بایندر (ح ۸۰۰ ـ۹۰۸ق)، در آناتولی شرقی و غرب ایران. احتمالاً دستههایی از ایشان در قرن ۵ق به رهبری | (یا: بایندریان؛ در لغت به معنای دارندگان گوسفندان سفید) سلسلهای برآمده از اتحادیهای از قبایل ترکمان به رهبری ایل [[بایندر]] (ح ۸۰۰ ـ۹۰۸ق)، در [[آناتولی]] شرقی و غرب [[ایران]]. احتمالاً دستههایی از ایشان در قرن ۵ق به رهبری [[سلجوقیان|سلجوقیان]]، و بقیۀ بهدنبال یورش مغولان در قرن ۷ق از آسیای مرکزی به آناتولی مهاجرت کردند. بنیانگذار واقعی دولت آققویونلو قراعثمان بود. با مرگ قراعثمان بر سر جانشینی او درگیریهای بسیاری رخ داد و [[علی بیگ ترکمان]]، جانشین او، نتوانست در برابر ادعاهای دیگران ایستادگی کند و در ۸۴۱ق از سلطنت کناره گرفت و به اختیار خود به [[مصر]] تبعید شد. سرانجام حسن بیگ فرزند علی بیگ ترکمان به قدرت رسید و به نام [[اوزون حسن|اوزون حسن]] شهرت و اعتبار یافت. او توانست حکومت قراقویونلوها را منقرض کند و بهعنوان مهمترین حکومت در غرب ایران شناخته شود. دوران دوازده سالۀ سلطنت یعقوب، فرزند اوزون حسن از آرامش نسبی برخوردار بود. پس از مرگ سلطان یعقوب، آققویونلوها درگیر مناقشات مستمر برای احراز قدرت شدند. در ۹۰۲ق احمد بیگ به حکومت رسید. او بلافاصله اقداماتی در جهت متمرکزکردن قدرت به عمل آورد که شورشهایی را سبب شد. احمد بیگ شکست خورد و سال بعد به قتل رسید. پس از مرگ او، امپراتوری آققویونلو دچار تشتت بیشتری شد و درنتیجه سه سلطان همزمان با هم سلطنت کردند. الوند بن یوسف در غرب، قاسم بن جهانگیر در بخشی از [[دیاربکر]] و محمد، برادر الوندبیگ، در فارس و [[عراق عجم|عراق]] عجم. زوال حکومت آققویونلو در ایران با شکست سلطان مراد در ۹۰۷ق از [[اسماعیل صفوی اول|اسماعیل صفوی]] آغاز شد. با مرگ او حکومت آققویونلو به پایان رسید. سازمان سیاسی آققویونلوها منسجم نبود. عالیترین مرکز تصمیمگیری، شورای امیران و رؤسای قبایل بود که در مسائل نظامی و موضوع جانشینی سلطان تصمیم میگرفت. ادارۀ نظامی و سیاسی روستاها و شهرهای مجاور، که از لحاظ امنیت چراگاهها ضرورت داشت، بر عهدۀ نظامیان بود. نیروی رزمی از سربازان اعزامی قبایل تشکیل میشد که از اقطاعات و غنایم جنگی گذران میکرد. تشکیلات نظامی همچنان بر شیوههای قبیلهای استوار بود و مراتب نظامی و تشکیلات لشکری همانند دورۀ [[ایلخانان|ایلخانیان]] بود. آققویونلوها سنّیمذهب بودند و ساختار فرهنگی آنها براساس مذهب دولتی و مذاهب منطقهای، که در آن گروهی از مردم مجزا از مذهب دولتی زندگی میکردند، نهاده شده بود. | ||
<br/> | |||
---- | |||
[[Category:تاریخ ایران]] [[Category:ایران از حکومت مغول تا صفویه]] | [[Category:تاریخ ایران]] [[Category:ایران از حکومت مغول تا صفویه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۵ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۵۰
آققویونلوها Aq Qoyunlus (dynasty)
(یا: بایندریان؛ در لغت به معنای دارندگان گوسفندان سفید) سلسلهای برآمده از اتحادیهای از قبایل ترکمان به رهبری ایل بایندر (ح ۸۰۰ ـ۹۰۸ق)، در آناتولی شرقی و غرب ایران. احتمالاً دستههایی از ایشان در قرن ۵ق به رهبری سلجوقیان، و بقیۀ بهدنبال یورش مغولان در قرن ۷ق از آسیای مرکزی به آناتولی مهاجرت کردند. بنیانگذار واقعی دولت آققویونلو قراعثمان بود. با مرگ قراعثمان بر سر جانشینی او درگیریهای بسیاری رخ داد و علی بیگ ترکمان، جانشین او، نتوانست در برابر ادعاهای دیگران ایستادگی کند و در ۸۴۱ق از سلطنت کناره گرفت و به اختیار خود به مصر تبعید شد. سرانجام حسن بیگ فرزند علی بیگ ترکمان به قدرت رسید و به نام اوزون حسن شهرت و اعتبار یافت. او توانست حکومت قراقویونلوها را منقرض کند و بهعنوان مهمترین حکومت در غرب ایران شناخته شود. دوران دوازده سالۀ سلطنت یعقوب، فرزند اوزون حسن از آرامش نسبی برخوردار بود. پس از مرگ سلطان یعقوب، آققویونلوها درگیر مناقشات مستمر برای احراز قدرت شدند. در ۹۰۲ق احمد بیگ به حکومت رسید. او بلافاصله اقداماتی در جهت متمرکزکردن قدرت به عمل آورد که شورشهایی را سبب شد. احمد بیگ شکست خورد و سال بعد به قتل رسید. پس از مرگ او، امپراتوری آققویونلو دچار تشتت بیشتری شد و درنتیجه سه سلطان همزمان با هم سلطنت کردند. الوند بن یوسف در غرب، قاسم بن جهانگیر در بخشی از دیاربکر و محمد، برادر الوندبیگ، در فارس و عراق عجم. زوال حکومت آققویونلو در ایران با شکست سلطان مراد در ۹۰۷ق از اسماعیل صفوی آغاز شد. با مرگ او حکومت آققویونلو به پایان رسید. سازمان سیاسی آققویونلوها منسجم نبود. عالیترین مرکز تصمیمگیری، شورای امیران و رؤسای قبایل بود که در مسائل نظامی و موضوع جانشینی سلطان تصمیم میگرفت. ادارۀ نظامی و سیاسی روستاها و شهرهای مجاور، که از لحاظ امنیت چراگاهها ضرورت داشت، بر عهدۀ نظامیان بود. نیروی رزمی از سربازان اعزامی قبایل تشکیل میشد که از اقطاعات و غنایم جنگی گذران میکرد. تشکیلات نظامی همچنان بر شیوههای قبیلهای استوار بود و مراتب نظامی و تشکیلات لشکری همانند دورۀ ایلخانیان بود. آققویونلوها سنّیمذهب بودند و ساختار فرهنگی آنها براساس مذهب دولتی و مذاهب منطقهای، که در آن گروهی از مردم مجزا از مذهب دولتی زندگی میکردند، نهاده شده بود.